یادداشت سیدطٰهٰ ربیعی
1404/6/27 - 17:24
دربارهٔ مرگ؛ این اتفاق ناگزیر و هولناک! . این کتاب البته به نظر من بیشتر از آنکه درباره معنای مرگ باشد درباره معنای زندگی است و بهتر بگویم انگار در صفحه اول آن خوب بود این جمله از عین صاد میامد که: «مرگ مهم نیست! تو مرگ را خواهی داشت. ببین که برای چه میمیری! » بله این کتاب درباره برای چه مردن است. از ابتدا و همان در عنوان به ما گفته شده ایوان ایلیچ قرار است بمیرد و ما تمامی صفحات را شاهد دست و پا زدن و کشیدن باز زیستن توسط ایوان ایلیچ هستیم که خود نمیفهمد به کدامین گناه عذاب میکشد. چه عذابی؟ عذاب برای هیچ مردن. داستان ما را تا انتها میکشد تا سراسر زندگی را به چشمی ببینیم و ببینیم آغاز و پایان چطور در یک نگاه میگذرد. ایوان ایلیچ هرکدام از ما هستیم انگار و این سرنوشت محتوم تمامی ماست. ایوان ایلیچ عذاب میکشد و میپرسد چرا؟ من چه گناهی کرده ام؟ اما انگار صرفا زندگی است و بی هیچ دلیل مشخصی تصمیم کائنات بر این بوده که او زودتر از آنچه در تصورش داشت و با بیماری و رنج به کام مرگ برود. دریغا که دیر یا زود این مرگ به سراغش خواهد آمد. به سراغ تمامی ما. مرگ را خواهی داشت. ببین که برای چه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.