یادداشتهای آگاتاهد. (71) آگاتاهد. 4 روز پیش چرا از ایوانز نخواستند؟ آگاتا کریستی 3.7 13 "برایش گل آورده بود. آنهم گلهای به این قشنگی. ولی با خودش گفت: کاش عوض اینها برایم چندتا داستان پلیسی آورده بود." _ صفحه ۵۴. با کلی امید به یه جنایی قوی و دهنپر کن از خانوم کریستی، با بندهخدایی شروع کردیم به خوندن کتاب. واقعیت اینه که چهلتا کتاب دیگهای که از آگاتا خوندم رو نهاااایت سه روز طول کشیده تموم کنم. معمولا نصف روز تمومه🥸 ولی ایشون رکوردم رو، در کمال تاسف شکست. شروع خوبی نداشت و داستان بیخودی خیییلی کش اومده بود. نمیدونم تحلیلهای ما تو هرفصل باعث شد یا چی، ولی پایانش رو از حدودا صفحه ۲۰۰ درست حدس زدم. به این نکته توجه کنید که تا اینجا هرچی از آگاتا کریستی درست حدس زدم داستان کوتاه بوده. (البته ناگفته نماند شاهد خاموش هم درست حدس زدم، ولی اون رو شانسی گفتم😂😂) آقا چه اصراریه به این ماورایی بودن ماجرا؟ هرچی میگذشت بدتر میشد. همه چی الکی و غیرواقعی و به اصطلاح "شانسی" حل شد. حتی اون نامهی آخر کار که مثلا قرار بود همهچیز رو منطقی کنه، بدتر گند زد به منطق داستان.🫠 ناگفته نماند که اواسط داستان با وجود بابی و فرانکی بهم خوش گذشت، این دو ستاره هم تقدیم بهشون. در آخر، پیشنهاد نمیکنم بخونید. چه برای شروع کتابهای آگاتا چه برای سرگرمی. برید دنبال خفنهای آگاتا کریستی و عصر رو لای صفحات کتاب به دنبال قاتل باشید!! پ.ن۱: آقای عبدالله نژاد! مترجم گرامی! چهخبررررررتتتتههههه؟🫵 حداقل پنجاه بار از کلمهی "فکورانه" استفاده شد. دیگه داداش از یه جایی به بعد خودت نمیفهمی خیلی تکراری شده؟ چندبار هم از کلمات عربی استفاده شد. کلا ترجمه نابود بود بنظرم. پ.ن۲: یعنی عاشق اینم که تو هرکتابی هم باید به داستانهای شرلوک تیکه بپرونه.😂😂 پ.ن۳: عکس یادداشت مال مینی سریالِ کتابه. پیشنهاد میکنم بهجای خوندن کتاب برید سراغ فیلمش. خودمم میرم ببینم🙏 7 19 آگاتاهد. 6 روز پیش داس مرگ؛ پژواک جلد 3 نیل شوسترمن 4.6 65 'بشریت مرگ را از بین برده و فقط داسها میتوانند به زندگی پایان دهند" توجه: این یادداشت برای کل مجموعه داس مرگ هست و شامل دو قسمت میشه. بخش اول نظرات خودمه و بخش دوم غرغرهاست که اسپویلدارن. 🔹اول از همه، باید بگم ایدهی کتاب خیلی خفن بود. اوایل جلد اول بیشتر شیفتهی این ایده برای دنیاسازی فانتزی شده بودم و اینجوری بودم که: خب اینکه انقدر خفن شروع کرده بعدش چه شود!😃 ولی حقیقت اینه که نتونست توقعاتم رو در ادامه بر آورده کنه. 🔹یکی از ایرادهای بزرگی که تا اونجایی که دیدم کسی تو یادداشتش بهش اشاره نکرده بود، توصیفات خیییییلی کم برای قیافه شخصیتها بود!😐 دیدید مثلا یه کتابی میخونید یهو بعد از سیصد صفحه میفهمید شخصیتی که فکر میکردین موهاش سیاهه، درواقع بوره؟ خب باید بگم تو داس مرگ هرگز همچین اتفاقی براتون نمیوفته، چون تو این بیشتر از هزارصفحه حتی کلمهای از قیافه شخصیت توصیف نمیکنه که ببینید تصورتون درسته یا نه!!😕😂 این عیب رو سعی میکردم تا جلد دوم با فنآرت ماستمالی کنم، ولی حقیقت اینه که یسری شخصیتهایی که تو جلد سوم اومدن و کلمهای راجب قیافهشون نگفته بود (صرفا لطف کردن و جنسیتشون رو تعیین کردن) حتی فنآرت هم نداشتن. 🔹جلد اول و دوم چندتا پلات توییست داشت که تقریبا همشون رو حدس زدم، ولی جلد سوم همون هم نداشت. فقط هیجان کتاب بود و بدون هیچ نقطهی غافلگیری خاصی. شاید بگید وا چه توقعیه از کتاب فانتزی داری؟ خب در ادامه جواب اونم میدم. 🔹شخصیت پردازی کتاب خوب بود. با وجود اینکه بعضی شخصیتها از دویست صفحه، دو صفحه هم حضور نداشتن تونسته بود درست و حسابی شخصیت پردازیشون کنه. 🔹بعضی قسمتهای کتاب واقعا بیمورد بودن و بیشتر باعث میشدن انگیزهام برای خوندن بقیه ماجرا ته بکشه. مثلا تصور کنید فصل یه جای حساس تموم میشه، بعد باید برای اینکه برسید به فصل بعدی حرفهای ابرتندر رو که شبیه مقاله نوشته شدن بخونید💆♀. حرفی ندارم. 🔹چند قسمت از کتاب رو بنظرم نويسنده سوتی داد و داستان با منطق کتاب جور در نیومد. این درحالیه که دنیای داس مرگ اونقدر هم پیچیده نبود و من تو مهزاد با اون همه پیچیدگی یه سوتی هم از سندرسون ندیدم. وقتی از داس مرگ بیشتر از مهزاد تعریف شده، طبیعیه که توقع همچین چیزی رو از نويسنده نداشته باشم.. 🔹وجود یکی از شخصیتها _جری_ تو کتاب آخر کاری کرد که نتونم کتاب رو به سنین پایین معرفی کنم. یک شخصیت که خودش میتونه جنسیتش رو در لحظه تعیین کنه. اگه نويسنده انقدر سعی نمیکرد خواننده رو قانع کنه که این حرکت خیلیم خوبه و فقط آدمای کوتهبین باهاش مخالفن، امتیاز کتاب رو بیشتر میدادم. بله درسته خیلی حساسم رو این چیزا.💘 🔹واقعیت اینه که من با وجود نظرات کتاب، توقع یه کتاب شاهکار داشتم. توقع کتابی که بتونم جزو ده کتاب برتری که خوندم قرارش بدم و بعد هم برم دنبال بقیه آثار نويسنده. آیا این کتاب شاهکار بود؟ خیر. آیا انتظاراتم رو برآورده کرد؟ ناامیدم کرد. اگه بدون توقع میرفتم سراغش ازش خوشم میومد؟ احتمالش هست. اگه قبلا/الان کتاب های نشر پرتقال رو میخونید و دوست دارید، احتمال اینکه از این کتاب خوشتون بیاد خیلی بالاست. ولی خودم شخصا به کسی پیشنهاد نمیکنم بخونه. 🔴هشدار اسپویل🔴 آخه مرد تو کل کتاب تنها کسایی که کشتی تو همون جزیره مانا بود. خب حداقل همونا رو عین آدم بکش. اون همه آدم تو جزیره بودن. داس کوری نمیتونست به یکی از اونا بگه وقتی اون و سیترا و روئن رفتن داخل یه صندوقی چیزی، در رو قفل کنه؟ اصلا هم نفهمیدیم میخوای از شرش خلاص شی. اصلا بعد اخه فارادی و منیره؟ ولمممم کن دادااااش. مگه فیلم ایرانیه؟ نصف کتاب دوم و سوم داشتیم درگیری داس رند با وجدانش رو میخوندیم. آخرین بار که پیشش بودیم هم هنوز موفق نشده بود و طرف گدارد بود. بعد یهو بعد دویست صفحه تو دو خط برگشت گدارد رو کشت؟ چیشد دقیقا؟ و در آخر. ازت متنفرم گریسون ازت متنفرم متنفرم متنفرم. 20 30 آگاتاهد. 1404/6/17 زن کش (1922) استیون کینگ 4.1 15 آموزش کشتن همسر خود، جامع و کامل✅️ (تضمینی) همونطور که از اسم/عکس کتاب متوجه شدید، داستان از زبون شخصیت مرد داستانه که همسرش رو میکشه، و این کتاب قراره کاری کنه اتفاقات بعد از مرگ همسرش رو با گوشت و استخوان درک کنیم.✨️ (نتیجه= زنتون رو نکشید) شخصیت پردازی استیون کینگ همیشه منو متحیر میکنه. تا به حال با نویسندهای که بهتر ازش بتونه شخصیت پردازی کنه آشنا نشدم. فضاسازی و صحنهها هم دقیقا همینن. انقدر واضح، پر جزئیات و دقیق توصیف شدن که تا چند وقت بعد تصاویر با وضوح جلوی چشمتونه. چرا چهار ستاره؟ حقیقتش توضیحات راجب پسرش کم کم داشت اعصابم رو میجوید. بیشتر دوست داشتم روی خود قتل مانور بده. این کتاب رو به چه کسایی پیشنهاد میکنم؟ اگه کتاب های جنایی رو برای صحنههای خون و خونریزیاش میخونید باید بگم این کتاب برای شما نوشته شده.🥰 و در مقابل، اگه زیاد اهل اینجور جناییها نیستید احتمالا نهتنها بعد از خوندنش نمیگید چه شاهکاری بود، بلکه موقع خوندنش ممکنه اذیت بشین. همینجوری سرسری هم نخونید خلاصه. پ.ن: نمیدونم ساعت دو شب چی خورد تو سرم ولی یهو تصمیم گرفتم یادداشتش رو بنویسم.🥸 1 33 آگاتاهد. 1404/5/24 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 209 در وصفِ این کتاب میتونم بگم، اگه نوارهای استاد شجریان یک کتاب میشد قطعا اون یک عاشقانهی آرام بود. بنظرم یا عاشق این کتاب میشین، یا حتی نمیتونید تمومش کنید. همش بستگی به سلیقه و موقعیتی داره که میخونید. جملات کتاب تونست روحم رو لمس کنه، ولی اگه در موقعیت و زمان خوبی نخونید براتون مثل شرکت کردن در کلاس ادبیات میشه.🫡 تنها کتابی که قبل از این از نادر ابراهیمی خوندم، آتش بدون دود بود (عاشقش شدم😔). با اون گریه کردم ولی یک عاشقانهی آرام خیلی شیرین و حالخوبکن بود. روند داستانی آنچنانی نداشت، بهقول یکی از بهخوانیها بیشتر شبیه کتاب شعر بود. دوستش داشتم و فکرکنم نویسندهی محبوبم رو پیدا کردم.. شجریان پلی کنید و بخونیدش.✨️ و میخوام این یادداشت رو با این جمله از آتش بدون دود و یکعاشقانهی آرام تموم کنم: مرگ، مسئلهیی نیست اگر به درستی زندگی کرده باشی. 1 37 آگاتاهد. 1404/5/21 مه زاد؛ قهرمان دوران جلد 3 برندن سندرسون 4.6 22 اگه دنبال یه شاهکار فانتزی هستید، این مجموعه گزینهی فوقالعادهای هست. توجه: این یادداشت برای کل مجموعه مهزاده. 🟢نکات مثبت _دنیاسازی بدون کلیشه، جدید، و بدون نقص. کوچکترین سوتی یا عیبی توی دنیای مهزاد وجود نداره و من واقعا با این قضیه کیف کردم. البته اوایل ممکنه براتون یکم پیچیده باشه، ولی سندرسون به بهترین نحو گرههای ذهنتون رو کم کم باز میکنه و سوالی بیجواب نمیمونه. تاااا آخرین دقیقه یهچیز جدید تو این دنیا رو میکنه تا بلاخره یجایی تشنج کنید. _شخصیت پردازی واقعا خوب بود. اگه شما هم بخاطر شخصیت پردازی بعضی کتابهای ترند سرتون رو به دیوار کوبیدید، باید بگم تو مهزاد همچین خبری نیست. رشد شخصیتها واقعا بینظیر بود. خودتون هم متوجه نمیشین و این اتفاق خیلی آروم میوفتاد، یهو تو جلد آخر به خودتون میاین و میبینین چقدر شخصیتها فرق کردن و شما متوجه نشدین! _معماها و پلات توییست های خفن در جلدهای یک و سه. جلد دوم هیجان بیشتری داشت ولی معماهای خفنتر میمونه برای جلد سوم. این قضیه باعث میشه نتونید مجموعه رو نصفه ول کنید و اینکه هرچی جلوتر میرید بهتر میشه امیدوار کنندهست. (خطر جیغ زدن در جلد سوم در کمین است) _قلم زیبا و روان، توصیفات به اندازه، روند داستان بدون کلیشه و..😂 (شاید بگید زیادی دارم تعریف میکنم ولی من کتابای ضعیف رو خیلی کوبیدم، پس باید حق قویها هم ادا شه) _موضوعات اخلاقی که بهشون پرداخته بود زیبایی اثر رو دو چندان میکرد. آقا چی بگم دیگه؟ برید بخونید. _خیلیا به من گفتن ترجمه آذرباد خوب نیست و حتما از هوپا بگیر. خب طبیعتا من گوش ندادم چون جلد آذرباد خیلی قشنگتره. و باید بگم یعنی چی به این ترجمه میگید بد! ترجمه خیلیم عالی بود. _امشب کلی با خودم سر و کله زدم که ببینم پایان مجموعه رو جزو نکات منفی بزارم یا مثبت، و خب آخرش به این نتیجه رسیدم نباید صرفا بر اساس اونجوری که حدس میزدم_دوست داشتم تموم شه. نخندید ولی واقعا سخته همچین چیزی رو قبول کنم. در واقع بنظرم خوب جمعش کرد هرچند فصل آخر واقعا غیرمنتظره بود.. 🔴نکات منفی _پلات توییستهای ضعیفتر در جلد دوم. در کمال تاسف چندتا رو حدس زدم، گرچه این نقص رو هیجان این جلد جبران میکرد. _جلد اول تا دویست صفحهی آخر، هیجان خاصی نداشت. البته دنیای مهزاد انقدر پیچیده و خفن بود که به همچین شروعی برای توضیحات احتیاج داشت. در واقع جلد اول ضعیفترین جلد این مجموعه بود. _موضوعات مذهبی و خداشناسی که تو این کتاب بهشون پرداختیم از نظر اسلام کفر محسوب میشه، نمیشه گفت این قضیه جنبه مثبته یا منفی ولی خواستم بگم اگه خودتون توی خداشناسی و اینجور چیزا تکلیفتون با خودتون مشخص نشده شاید بهتر باشه فعلا نیاین سراغ این مجموعه، چون سوالات و شبهههای بیشتری براتون پیش میاد. _توصیفات کم برای صحنه مرگ شخصیتها!😭🤣 برادر گرامی، من دارم کتاب رو برای اون شخصیت میخونم. حالا که میخوای بکشیش حداقل بگو کی کشت، چجوری مرد، چه اتفاقی براش افتاد. یعنی چی که میگی دنیا براش سیاه شد بعد یهو میفهمیم عع یارو مرد؟🥰 چرا اینجوری آدم میکشی؟ یکم ترحم داشته باش مگه گوسفنده. _دارم تمام تلاشم رو برای اسپویل نکردن میکنم، ولی خداوکیلی اون بدبختی که خلقش کردی ارزش اینو نداشت که یه جمله پایان بنویسی براش؟ الان که زنده موند چی شد آخر و عاقبتش؟😄 (وی اصلا حرص نمیخورد) امتیاز پنج برای کل این مجموعه و جلد سومه. امتیاز جلد دوم ۴.۵، و امتیاز جلد اول ۴. خداحافظ وین، الند، و گروه شورشیها! دلم براتون تنگ میشه و در آینده دوباره پیشتون برمیگردم. گرچه هیچوقت دوباره خوندنش مثل بار اول نمیشه.. بخونید دوستان، دیگه نمیدونم چی بگم بخونید لطفا🙏🏽. 29 78 آگاتاهد. 1404/5/16 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 484 "مرگ، تو را شتابان تعقیب میکند، پس غافل مباش." _امام علی علیه السلام. ایوان ایلیچ نمونهی بارز کسی بود که در طول زندگی، وقت اسم مرگ رو میشنیده اونو از خودش خیلی دور تصور میکرده. و بنظرم اگه بیشتر به فکر روز مرگش میافتاد، دقایق آخر عمرش اینطور از کل زندگانیش پشیمون نمیشد. در کل بنظرم تولستوی تونسته بود اون منظوری که میخواد رو توی این صد صفحه برسونه، گرچه ممکنه اگه حوصله نداشته باشید نصفه ولش کنید😂. خیلی از این کتاب تعریف شنیدم، و توقع بیشتری داشتم. فکر میکردم قراره مرگ رو از زاویه دید جدید، و روایت جدید ببینیم، ولی اینطوری نشد. موضوع و روایت حداقل برای من تکراری بود. مثل این بود که زندگی یک شخصیتفرعی از کتابی رو بخونی. بنظرم ارزش دوبار خوندن نداره و اگه دنبال مطلب راجب مرگ هستید، کتابهای مذهبی خیلی خفنتر از این هم داریم.😀 9 97 آگاتاهد. 1404/5/16 کالیگولا (نمایشنامه در چهار پرده) آلبر کامو 4.1 58 کالیگولا، داستانِ جنون آمیخته به فلسفه. خوندنش خالی از لطف نبود. البته میزان واقعی بودن جنون و خود کالیگولا، میتونه اذیت کننده باشه. شخصیت پردازی واقعا خوب بود. به وضوح میشد فهمید هرکدوم از شخصیتها نماد کدوم دسته از مردم هستن.😀 جدا از اون، جنونِ کالیگولا خودش کلی جای بحث داره. عقیدههای عجیبش و نداشتن هیچگونه ابا یا عذاب وجدان از آدمکشیاش، وحشتناک، قابل تامل و واقعی بود. آیا واقعا همهی ما با فهمیدن مفهوم مرگ به همین پوچگرایی میرسیم؟ :) زمین گذاشتنش واقعا سخت بود. قطعا پیشنهاد میکنم. 0 17 آگاتاهد. 1404/5/13 الکس پی یر لومتر 4.3 22 متفاوتترین رمان جنایی تابستون. بنظرم فصل اول رو خوب شروع کرد، ولی بعد کمکم از جذابیت و کشش داستان کم شد و درنهایت نیمهی دوم کتاب بهتر و بهتر شد. 🔴چرا متفاوت؟ چون حقیقتا معما و پلات توییست نداشتیم! من منتظر بودم صفحهی آخر یه پلات خفن رو کنه، ولی هیچ خبری نشد. صرفا روند کتاب و اتفاقات جالب بودن و باعث شدن نصفه ولش نکنم، مگرنه شوکهکننده نبود و اگه اهل حدس زدن هستید شوکه نمیشین. 🔴فضای کتاب واقعا دارک و پرخون بود. اگه جنایی رو برای همچین فضاهایی میخونید باید بگم احتمالا از این کتاب خوشتون میاد. البته از حق نگذریم اوایل یکم غیرواقعی بود🫠 🔴طبق انتظاری که از جناییهای نشر نون داریم، پر بود از خیانت و مشکلات جنسی و..؛ پس اگه از این چیزا خوشتون نمیاد و اذیت میشین پیشنهاد نمیکنم بخونید.. 🔴بعضی از نویسندهها میگن فلان شخصیت آدم حسودی بود، بعضیها هم میزارن طبق مکالمات و اتفاقات شخصیتها رو بشناسیم. ولی این نویسنده هیچ کدوم از این کارها رو نکرد! اصلا شخصیت پردازی نداشت که بگم خوب بود یا بد بود.. 🔴بخریم یا نه؟ خب. من کتاب جناییای رو پیشنهاد میکنم بخرید که فقط پر از پلات توییست و هیجان نباشه، چون به درد دوبار خوندن نمیخوره و با این قیمتها ارزش نداره بخرید. کتاب جناییای رو بخرید که یچیزی هم ازش یاد بگیرید و با دوباره خوندنش متوجه نکات جدید بشین و آدمها رو بهتر بشناسید. الکس برای من اینطوری نبود. اگه به فضای دارک علاقه دارید پیشنهاد میکنم صوتیاش رو از کست باکس گوش بدید. بنظرم ارزش خرید نداره.💘 0 19 آگاتاهد. 1404/5/12 بی بی پیک لودمیلا اولیتسکایا 3.3 20 داستان کوتاهی از زندگی چند نسل، درحالی که همه تحت تاثیر یکنفر از اعضای خانواده قرار گرفتن.😶 موری (یا همون ماریا) نماد کسی بود که کل دورهی جوانی و میانسالی دنبال شهوت و خواستههاش رفته و هرکاری خواسته کرده. آیا همچین آدمی تو سن نود سالگی این خصلت رو از دست میده؟ طبیعتا خیر. و اینجا دیدیم که چطور چند نسل از خانوادهاش رو درگیر کرد. 🙂 کلیت ماجرا من رو یاد خانوادهی کتاب ملاقات با مرگ (یکی از کتابهای آگاتا کریستی) میانداخت. با این تفاوت که اونجا بررسی میکردیم بقیهی اعضای خانواده چطور تسلیم خواستههای مادرشون شدن، و اینجا بیشتر بررسی کردیم چرا این مادر انقدر به زیر سلطه گرفتن بقیه علاقه داره. به عنوان یه کتاب کمحجم و هفتاد صفحهای، حرفهای زیادی برای گفتن داشت و بنظرم ارزشش رو داره بخونید. گرچه توضیحات راجب مسائل جنسی و شهوتِ ماریا اعصابم رو خراب کرد. 4 40 آگاتاهد. 1404/5/11 مرکب مرگ آگاتا کریستی 3.7 7 چرا جنایی میخونیم؟ توقعمون از کتاب جنایی چیه؟ خودم بهشخصه، توقع دارم کتاب جنایی روند سرراست و واضحی داشته باشه. ذهنم رو درگیر کنه و در نهایت آدرنالین خونم رو ببره بالا. ترجیحا بیمحتوا هم نباشه.🙏 باید بگم تا بهحال همچین جنایی نخونده بودم! تا آخر اصلا معلوم نبود با چی طرفیم: روح، قدرت ماورایی، قاتل، یک گروه تبهکار یا..😃 اصولا آدم جنایی رو به عنوان یه استراحت و یه کتاب سبک میشناسه، ولی "مرکب مرگ" پر بود از بحثهای فلسفی راجب مرگ و جادو. واقعیتش وقتی داشتم میخوندم حوصلهی همچین بحثهایی رو نداشتم. در صفحات اول این کتاب هم، مثل "راز قطار آبی" و "شبح مرگ بر فراز نیل" با تعداد بسیار زیادی شخصیت مواجه میشیم و حفظ کردن اسم همهشون اونم با توصیفات کم، تقریبا غیرممکنه. من خودم اینجور مواقع اسمهارو مینویسم ولی اینبار همونطور که گفتم، واقعا حوصلهاش نبود پس تقریبا کل کتاب سردرگم بودم.🥸 من نتونستم پایان کتاب رو حدس بزنم، ولی واقعیتش شوکه نشدم. چرا؟ چون کتاب نتونست ذهنم رو درگیر کنه. همهچیز در هالهای از ابهام اتفاق میوفتاد و هیچ سرنخ واضحی نداشتیم که حتی حدس بزنیم.😑 اگه این کتاب رو بدون عنوان جنایی بخونید، سرگرمی خوبیه. ولی اگه توقع یک قتل "آگاتاطور" و پرکشش دارید، پیشنهادش نمیکنم. 0 26 آگاتاهد. 1404/5/10 در قفل شده فریدا مک فادن 4.0 84 اگه یهنفر بهم بگه من یه کتاب از آگاتا کریستی خوندم و دیگه سراغش نرفتم، احتمالا با بیل میوفتم دنبالش. چون نویسندهای هست که پنجاه مدل سبک متفاوت نوشته و نوع برخی کتاباش رو اصلا نمیشه با هم مقایسه کرد! ولی در مورد مکفادن، باید بگم اینطوری نیست. بهترین کتابی که ازش خوندم "هیچ وقت دروغ نگو" بود، و بقیه بنظرم ضعیف بودن. اگه یکی رو ازش خونده باشید و خوشتون نیومده باشه، احتمال اینکه از بقیه لذت ببرید واقعا کمه.🤝 جای گفتن نداره که قاتل و پلات توئیستهای این کتاب رو حدس زدم. دیگه واقعا با سبک نوشتن و غافلگیریهاش آشنا شدم و این احتمالا آخرین فرصتی بود که تا چند وقت بهش دادم (پنجمین کتابیه که ازش خوندم)🥰 تنها دلیل این دو ستاره، هیجان کتاب بود و اینکه احتمالا به درد یه استراحت کوتاه بین بقیه کتابا میخوره، مگرنه واقعا هیچ محتوای جالب و خلاقانهای نداشت. حداقل برای من.🫠 پیشنهاد میکنم بخونید؟ قطعا نه. 10 23 آگاتاهد. 1404/5/9 موریارتی؛ شرلوک هولمز مرده و تاریکی بر دنیا سایه افکنده آنتونی هوروویتس 4.0 11 موریارتی، ماجرایی که بین دو داستان کوتاه آخرین مسئله و خانهی خالی از آرتور کانن دویل اتفاق میافتد. در واقع بعد از سقوط آبشار رایشنباخ و در دورهای که شرلوک هولمز و موریارتی به اصطلاح مُردن (احتمالا اینو از جلد کتاب فهمیدید).🤝 ایدهی داستانی و ماجراها باحال بود، ولی با قلم جناب هوروویتس حال نکردم. باید بگم اگرچه داستان یک قرن پیش اتفاق میافتاد، اما اگه چند وقت یکبار اشارهای به درشکهها نمیکرد و از وسایل الکترونیکی استفاده میشد اصلا به چشم نمیومد که داستان مال چندین سال پیشه. در واقع مثل کتابهای آرتور کانن دویل حس کلاسیک و قدیمی بودن نمیداد.🥲 روند کتاب خیلی اوقات (مخصوصا اواسط) کشش نداشت و بنظرم اگه ادبیات پليسی نخوندید، برای شروع سراغش نیاین. احتمال اینکه وسط راه بیخیال شید زیاده. شاید شما هم مثل من فکر کنید از اونجایی که این یه اقتباس از ماجراهای شرلوک هولمزه، توش قراره دوباره به خیابان بیکر، پیش دوستان قدیمیمون برگردیم، ولی باید بگم دلتون رو صابون نزنید.😂 در این داستان، بازرس جونز نقش شرلوک، و جناب چیس نقش واتسون رو یجورایی بازی میکنن و داستان از زبان ایشون نقل میشه. در پایان، اگه به داستانهای شرلوک هولمز و ادبیات پلیسی علاقه دارید فکر میکنم بد نباشه این کتاب رو هم مطالعه کنید.😃 پ.ن: داستان کوتاه آخرين مسئله رو میتونید در کتاب سیمای زرد، و داستان کوتاه خانهی خالی رو از کتاب عینک دورطلایی از نشر هرمس مطالعه کنید. بنظرم اگه میخواین این کتاب رو بخونید بهتره این دوتا داستان رو قبلش مطالعه کرده باشید.💘 0 25 آگاتاهد. 1404/5/6 ملاقات با مرگ آگاتا کریستی 4.2 7 دکتر قسم میخوره مرگ یک ساعت پیش اتفاق افتاده، ولی نیم ساعت قبل یهنفر جناب میت رو زنده دیده. نظرتون چیه؟😀 قتل در فلسطین اثر آگاتا کریستی!! کی فکرشو میکرد؟😂 از این به بعد اگه یهنفر بهم بگه کتابهای جنایی بیمحتوان و همش پره از خیانت و هیچ نکته و حرف آموزندهای نداره، با دوتا دستم میکوبم تو سرش و اینو بهش میدم بخونه. فکر کنم این کتاب یهمقدار سلیقهای بود. تا صفحهی صد هیچ خبری از مرگ نبود و حتی وقتی قتل اتفاق افتاد، فضای کتاب اونطور که آدم موقع خوندن جنایی توقع داره پرخون و پرهیجان و دارک باشه نبود. ولی من بازم دوستش داشتم. پوآرو خیلی دیر (حدودا همون صفحه صد) وارد داستان شد و البتههه که دوباره باید اشاره کنم قبول که نقاط ضعف داشت ولی بازم دوستش خواهم داشت.😃 و نگم از فصلهای آخر! کمکم داشتم عقلم رو از دست میدادم تا بلاخره معلوم شد قضیه چی بوده. پشت پرده واقعا خفن بود و من حس خوبی از کتاب گرفتم، مثل این بود که واقعا با شخصیتها داشتم سفر میکردم. جای گفتن نداره که نتونستم کتاب رو بزارم زمین. پیشنهاد میکنم یا نه؟ واقعا نمیدونم. بستگی به سلیقه خودتون تو جنایی خوندن داره. یادداشت رو بخونید و خودتون نتیجهگیری کنید.😬 3 27 آگاتاهد. 1404/5/6 به طرف صفر آگاتا کریستی 4.4 5 خب، باید اعتراف کنم با اینکه قتلِ پیچ در پیچی نبود گول خوردم.🙏 "قتل پایان ماجراست. اصل داستان همیشه از مدتها قبل شروع میشود." اگه بخوام این کتاب رو توصیف کنم، احتمالا این جملهی آقای تریفس خواهد بود.🥲 به طرف صفر اصلا هیجان نداشت، ولی فضای کتاب دلنشین بود و حرفهای زیادی برای گفتن داشت. خیلی هم کوتاه بود! فضای داستان جوریه که پیشنهاد میکنم یه عصر بارونی بنشینید و بخونید و دغدغههای ذهنیتون رو از یاد ببرید.. همونطور که گفتم، معما زیاد پیچیده نبود (برای قتل های پیچیده به قتل در قطار سریع السیر شرق، قضیه نامههای عاشقانه، چهار غول بزرگ و.. مراجعه کنید😃) این شاید حتی نقطهی قوت داستان باشه، چون چندین بار شنیدم برای بعضی کتابهای آگاتا میگفتن اطلاعات خواننده کم بود و غیرواقعی تموم شد و این داستانا😀 باید بگم این کتاب اینجوری نیست. پیشنهاد میکنم اگه دنبال یه جنایی هستید که بدون داشتن هیجان، شما رو به یه دنیای دیگه ببره، این کتاب رو از دست ندید:) 0 21 آگاتاهد. 1404/5/5 خدمتکار فریدا مک فادن 4.0 147 ۱. معمای کتاب قابل حدس بود ۲. یک معما بیشتر نداشتیم و بقیه صرفا برای مرموز کردن ماجرا بودن ۳. برای من هیجان انگیز نبود ۴. کل کتاب خلاصهی روابط عاشقانه و خیانت بود😐 ۵. زیادی غیرواقعی و فانتزی بود ۶. شخصیت پردازی افتضاح بود! ۷. اینقدر غیرواقعی بود که نمیتونست حس شخصیتها رو منتقل کنه ۸. اصلا ترغیبکننده نبود. اواخر کتاب رو بهزور گوش دادم که تموم شه ۹. اگه میخواین این کتاب رو تحت عنوان "جنایی" بخونید، باید بگم امکان نداره انتظاراتتون رو برآورده کنه، خصوصا اگه واقعا اهل جنایی خوندن باشید ۱۰. تقریبا همهی ایدههای کتاب رو تو کتابای جنایی دیگه خونده بودم.. به شدت تکراری و کلیشهای بود.. همهی کتاب های فریدا مک فادن به طرز مسخرهای شبیه همن! ولی این واقعا از بقیه بدتر بود بیخیال، از کجای این خوشتون اومده؟ حتی ارزش خوندن هم نداشت چه برسه به معروف شدن!😂🙂 15 35 آگاتاهد. 1404/5/4 یکی پس از دیگری فریدا مک فادن 4.1 47 واقعیت اینه که میخواستم ۳.۵ بدم، ولی فصل آخر باعث شد امتیاز چهار رو بگیره.😂 تا اینجا فهمیدم همهی کتاب های مک فادن یه روند یکسان دارن: یه فضای مرموز و بدون آنتن، خیانت و هیجان. دلیل اصلی اینکه تاحالا نرفتم تو نخ کتاباش همینه. برعکس آگاتا کریستی که کلی سبک مختلف و متفاوت نوشته، فریدا مکفادن اونقدر خلاقیت نداره و همین کتاب رو تا حد زیادی قابل حدس میکنه.🥲 این کتاب هم همینطور بود. تا حدودی تونستم درست حدس بزنم ولی همین که یکسره گوش دادم نشون میده کتاب چقدر ترغیبکننده بود.. قلم فریدا رو دوست دارم. واقعا کاش محتوای کتاباش رو از خیانت تغییر بده! 🫠 بنظرم اگه میخواین بخونید، پی دی اف یا صوتی رو انتخاب کنید. من سعی میکنم کتابهایی رو پیشنهاد بدم بخرید که ارزش دوباره خوندن یا مرور بعضی صفحات رو داشته باشه، ولی این کتاب واقعا اینجوری نبود.🤝 0 20 آگاتاهد. 1404/4/30 معمای کارائیب آگاتا کریستی 3.8 7 بعد از چندتا کتابِ مارپل، بلاخره توی این کتاب حضور پررنگی داشت و تونستم یه سفر خفن باهاش برم و وقت بگذرونم. در کل این سفر حالم رو خوب کرد.. اماااا چرا دو و نیم ستاره بهش دادم: 🔴 روند کتاب ترغیبکننده نبود. جوری نبود که از کنجکاوی اینکه کی قاتله با یه نشست تمومش کنم. آگاتا خیلی هیجانی و خفنتر از این هم میتونست بنویسه! 🔴 قاتل رو درست حدس زدم و برخی جزئیات کتاب تکراری بود. نصف لذت آگاتا کریستی خوندن به اینه که آخر کتاب دهنتون باز بمونه و پنج دقیقه همهچیز رو آنالیز کنید، ولی قاتل این کتاب قابل حدس بود و معماهای بغلش هم خیلی ساده و ماست بودن.😀 🔴 آدمای کتاب رو اعصاب بودن و درست شخصیت پردازی نشدن. من همیشه به همه میگم آگاتا خوندن شما رو با روانشناسی آدمها و اینکه سطحی نگاهشون نکنیم آشنا میکنه، ولی این کتاب اصلا اینجوری نبود!! حس میکنم آگاتا اینو یه عصر تو اوقات بیکاری نوشته و اصلا روش فکر نکرده.😂😂 🔴 و اما گِلِهی آخر از نشر هرمس. آقا یه سانسوری چیزی!! هر چرتی رو که نمیان بنویسن.😑 در پایان، فقط امیدوارم کسی آگاتا رو با این کتاب قضاوت نکنه. برید خفنهاش رو بخونید.😭 11 21 آگاتاهد. 1404/4/28 بلندی های بادگیر امیلی برونته 3.8 180 بلندیهای بادگیر؛ چهلمین کتاب تابستون. واقعا میشه کتابهای خواهران برونته رو دوست نداشت؟ با دید مثبتی این کتاب رو شروع کردم و توقعم هم بالا بود. امکان نداشت تو مدرسه دورهمی راجب کتاب داشته باشیم و حرف از بلندیهای بادگیر نشه. (راحت میتونید قیافهی منِ جاهل رو که هنوز نخونده بودم تصور کنید😀) شروع کتاب ترغیب کننده نبود ولی کمکم خیلی بهتر شد جوری که حتی وقتی کتاب رو میذاشتم پایین ذهنم درگیر اتفاقاتش بود و مدام با خودم تحلیل میکردم اگه فلان اتفاق نمیوفتاد سرنوشت شخصیتها چی میشد.. (بله درسته در حدی که خواب دیدم داشتم باهاشون دعوا میکردم) ایدهی مدل روایت کتاب خیلی خفن بود ولی بعضیجاها غیرمنطقی میشد. تو خلوت شخصیت زن و مرد اصلی، خدمتکار چیکار میکنهههه؟😂😭 سر این قضیه هم خیلی حرص خوردم ولی اگه از این فاکتور بگیریم، بقیه عالی بود. اگه دنبال یه عاشقانه کلاسیکِ اگوری پگوری مثل کتابهای جین آستین هستید، سراغ این کتاب نیاین چون تک تک شخصیتها قراره ذره ذرهی اعصابتون رو بجوند. اینجا خبری از یه عاشقانهی شفاف و سرراست نیست.🤝 عجیبیش اینه که با این همه حرص خوردن، همچنان عاشق کتاب شدم. خوشحالم که خوندمش و پیشنهاد میکنم اگه نخوندید از دستش ندید و اگه خوندید سرتون رو نکوبید به دیوار. پ.ن: بلندی های بادگیر و جین ایر و قصر آبی همچنان در صدرِ عاشقانه کلاسیک هایی که خوندم.💘 6 19 آگاتاهد. 1404/4/23 جیب پر از چاودار آگاتا کریستی 4.0 10 سر میز شام وقت برش دادن پای استیک، به جای گوشت داخلش لاشهی چندتا پرندهی کوچیک به اسم توکا پیدا میشه. واقعا چه ارتباطی بین توکاها و قتلهای پی در پی هست؟😀 همهچیز این کتاب عالی بود. چه داستان، چه شخصیتپردازی و چه پلاتها. موقع خوندنش خیلی بهم خوش گذشت و نمیتونستم بزارمش زمین.🤝 گرچه مارپل دیر وارد داستان شد ولییی سروان نیل جای اون رو پر میکرد. منم مثل مارپل معتقدم آدم باهوشی بود.😂 آدمهای "جیب پر از چاودار" منو یاد آدمهای دور و بر خودم میاندازن. خیلی جالبه که نصف اتفاقات کتابهای آگاتا تو واقعیت هم میوفتن: اینجور مواقع دیدگاه آگاتا خیلی کمککنندهست. خوندنش واقعا لذتبخش بود. پیشنهاد میکنم از دستش ندید.💘 5 41 آگاتاهد. 1404/4/21 آتش بدون دود: هر سرانجام، سرآغازی است نادر ابراهیمی 4.6 43 خدا میدونه چقدر برام سخته که برای این جلد _یا بقیهشون_ یادداشت بزارم. ولی خودمونیم، حیفه.🥲 تنها کتابی که همچین بلایی سرم آورد آنی شرلی بود: شیش سال تموم هرشب و هرروز میخوندمش تا تک تک کلمات رو حفظ شدم، و باز هم میرفتم سراغش. کم کم جزئی از خودم شده بود در حدی که الان وقتی میرم سراغ کتابای مونتگمری میفهمم چقدر از شخصیت خودم و نظراتم طبق کتابهاش شکل گرفته. فکر نمیکردم بازهم به همچین کتاب یا مجموعهای بر بخورم که بخوام هزار بار بخونمش، زندگیش کنم، حفظش کنم و همهجا همراهم باشه و درنهایت جزئی از خودم شه. آتش بدون دود برام همچین چیزی بود. عاشق تک تک جملات شدم. چه گزارشیها، چه عاشقانهها و چه بحث های آلنی با قلیچ بلغای راجب خدا و مذهب. 😀 فقط همین. باید چند صد بار بخونمش تا بلاخره خودم تموم شم. 0 52