مرکب مرگ

مرکب مرگ

مرکب مرگ

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
3.7
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

2

صدایش با فریاد بلندی اوج گرفت... و فریاد حیوانی وحشتناک دیگری هم از بلا برخاست. از جا بلند شد، برق یک چاقو به چشم خورد... جیغ هولناک در گلو خفه شده ای از جوجه خروس بلند شد... خون به داخل کاسه مسی می ریخت. بلا کاسه در دست دوان دوان آمد. جیغ می کشید و می گفت: خون... خون... خون! تایرزا یکباره دستکش را از داخل دستگاه بیرون کشید. بلا آن را گرفت داخل خون فرو برد، و به تایرزا برگرداند، و او هم آن را سر جایش گذاشت. صدای بلا دوباره با آن فریاد بلند اوج گرفت... گرداگرد منقل می دوید، سپس نقش زمین شد، منقل پت پتی کرد و خاموش شد...

لیست‌های مرتبط به مرکب مرگ

یادداشت‌های مرتبط به مرکب مرگ