یادداشت آگاتاهد.
6 روز پیش

'بشریت مرگ را از بین برده و فقط داسها میتوانند به زندگی پایان دهند" توجه: این یادداشت برای کل مجموعه داس مرگ هست و شامل دو قسمت میشه. بخش اول نظرات خودمه و بخش دوم غرغرهاست که اسپویلدارن. 🔹اول از همه، باید بگم ایدهی کتاب خیلی خفن بود. اوایل جلد اول بیشتر شیفتهی این ایده برای دنیاسازی فانتزی شده بودم و اینجوری بودم که: خب اینکه انقدر خفن شروع کرده بعدش چه شود!😃 ولی حقیقت اینه که نتونست توقعاتم رو در ادامه بر آورده کنه. 🔹یکی از ایرادهای بزرگی که تا اونجایی که دیدم کسی تو یادداشتش بهش اشاره نکرده بود، توصیفات خیییییلی کم برای قیافه شخصیتها بود!😐 دیدید مثلا یه کتابی میخونید یهو بعد از سیصد صفحه میفهمید شخصیتی که فکر میکردین موهاش سیاهه، درواقع بوره؟ خب باید بگم تو داس مرگ هرگز همچین اتفاقی براتون نمیوفته، چون تو این بیشتر از هزارصفحه حتی کلمهای از قیافه شخصیت توصیف نمیکنه که ببینید تصورتون درسته یا نه!!😕😂 این عیب رو سعی میکردم تا جلد دوم با فنآرت ماستمالی کنم، ولی حقیقت اینه که یسری شخصیتهایی که تو جلد سوم اومدن و کلمهای راجب قیافهشون نگفته بود (صرفا لطف کردن و جنسیتشون رو تعیین کردن) حتی فنآرت هم نداشتن. 🔹جلد اول و دوم چندتا پلات توییست داشت که تقریبا همشون رو حدس زدم، ولی جلد سوم همون هم نداشت. فقط هیجان کتاب بود و بدون هیچ نقطهی غافلگیری خاصی. شاید بگید وا چه توقعیه از کتاب فانتزی داری؟ خب در ادامه جواب اونم میدم. 🔹شخصیت پردازی کتاب خوب بود. با وجود اینکه بعضی شخصیتها از دویست صفحه، دو صفحه هم حضور نداشتن تونسته بود درست و حسابی شخصیت پردازیشون کنه. 🔹بعضی قسمتهای کتاب واقعا بیمورد بودن و بیشتر باعث میشدن انگیزهام برای خوندن بقیه ماجرا ته بکشه. مثلا تصور کنید فصل یه جای حساس تموم میشه، بعد باید برای اینکه برسید به فصل بعدی حرفهای ابرتندر رو که شبیه مقاله نوشته شدن بخونید💆♀. حرفی ندارم. 🔹چند قسمت از کتاب رو بنظرم نويسنده سوتی داد و داستان با منطق کتاب جور در نیومد. این درحالیه که دنیای داس مرگ اونقدر هم پیچیده نبود و من تو مهزاد با اون همه پیچیدگی یه سوتی هم از سندرسون ندیدم. وقتی از داس مرگ بیشتر از مهزاد تعریف شده، طبیعیه که توقع همچین چیزی رو از نويسنده نداشته باشم.. 🔹وجود یکی از شخصیتها _جری_ تو کتاب آخر کاری کرد که نتونم کتاب رو به سنین پایین معرفی کنم. یک شخصیت که خودش میتونه جنسیتش رو در لحظه تعیین کنه. اگه نويسنده انقدر سعی نمیکرد خواننده رو قانع کنه که این حرکت خیلیم خوبه و فقط آدمای کوتهبین باهاش مخالفن، امتیاز کتاب رو بیشتر میدادم. بله درسته خیلی حساسم رو این چیزا.💘 🔹واقعیت اینه که من با وجود نظرات کتاب، توقع یه کتاب شاهکار داشتم. توقع کتابی که بتونم جزو ده کتاب برتری که خوندم قرارش بدم و بعد هم برم دنبال بقیه آثار نويسنده. آیا این کتاب شاهکار بود؟ خیر. آیا انتظاراتم رو برآورده کرد؟ ناامیدم کرد. اگه بدون توقع میرفتم سراغش ازش خوشم میومد؟ احتمالش هست. اگه قبلا/الان کتاب های نشر پرتقال رو میخونید و دوست دارید، احتمال اینکه از این کتاب خوشتون بیاد خیلی بالاست. ولی خودم شخصا به کسی پیشنهاد نمیکنم بخونه. 🔴هشدار اسپویل🔴 آخه مرد تو کل کتاب تنها کسایی که کشتی تو همون جزیره مانا بود. خب حداقل همونا رو عین آدم بکش. اون همه آدم تو جزیره بودن. داس کوری نمیتونست به یکی از اونا بگه وقتی اون و سیترا و روئن رفتن داخل یه صندوقی چیزی، در رو قفل کنه؟ اصلا هم نفهمیدیم میخوای از شرش خلاص شی. اصلا بعد اخه فارادی و منیره؟ ولمممم کن دادااااش. مگه فیلم ایرانیه؟ نصف کتاب دوم و سوم داشتیم درگیری داس رند با وجدانش رو میخوندیم. آخرین بار که پیشش بودیم هم هنوز موفق نشده بود و طرف گدارد بود. بعد یهو بعد دویست صفحه تو دو خط برگشت گدارد رو کشت؟ چیشد دقیقا؟ و در آخر. ازت متنفرم گریسون ازت متنفرم متنفرم متنفرم.
(0/1000)
نظرات
6 روز پیش
عههههه... اتفاقا من تو هر دو جلد به این اشاره کردم که از توصیف چهره ما فقط دو چیز داریم رنگ ردای داسها... موهای نقرهای داس کوری و چشم ابرو تیره(نه حتی قطعا مشکی) روئن...😀😀😀 اصلا دیگه توصیف چهره نبود!!!! من تو جلد دوم سر اینکه گریسون باعث شد حضور روئن کم بشه ازش دلگیر بودم واقعا امیدوارم عین بقیه تو جلد سه به درجه تنفر نرسه🫠🫠🫠
1
1
6 روز پیش
حالا یه مسئله دیگه... من دلم میخواد مجموعه گسسته رو هم بخونم... ولی متاسفانه از نشر آذرباده(صبر کنید ادامه بدم) و آذرباد زورش میاد نسخه الکتریکی کتابا رو تو آپهای متفاوت بذاره😀😀😀 فقط تو فیدیبو موجوده!!! من سر اینکه خیلی اتفاقی فهمیدم آذرباد و تندیس هردو ویچر رو ترجمه که هیچ صوتی هم کردن و گذاشتن تو طاقچه، برگام ریخت:///(چون شنیده بودم ویچر خیلی صحنهداره و تندیسم که از رتبهداران سانسوره:/ از اون طرف آذرباد تا جایی که دیدم خیلی اهل صوتی کردن نیست.) خلاصه که آره یه سری نشرهایی خودشون خوبن مثل همین آذرباد ولی متاسفانه کتاب های الکترونیک رو راحت برای فروش نمیذارن... کتابراه نصب کردم که این مشکلم حل بشه... بعد باز میفهمم فلان کتاب تو بهمان قوطی عطاره:////
3
0
6 روز پیش
آذرباد خیلی ریلکس پیش میاد. من همین مهزاد رو شیش ماه منتظر بودم تجدید چاپ بزنه😂
0
6 روز پیش
همین کارا رو میکنه که مجازی میاد ترجمههای دیگه از کتاباش رو بیشتر میفروشه و ترند میکنه.... البته مجازی که دیگه اصلاااااا الکترونیک و صوتی نمیزنه.... من کلی گشتم و خردم کن رو با اسم نشر پریان تو طاقچه پیدا کردم(چاپیش رو داشتم ولی معمولا قبل از خرید یک کتاب نمونههای آنلاینش رو میخونم) @hananeh.
0
5 روز پیش
منظورت روئنه میدونم😭 بهرحال گریسون؟ تنفر؟ چرا؟ ولی آخرشم دیدی گفتم فقط روئن میمونه برات😭
3
0
5 روز پیش
با اون بخش توصیف کم چهره موافقم ولی بقیش نههه😂😂 شما خودت فکر کن یه داسی که ۲۰۰ سالته، واقعا روت میشد بری به یه نفر بگی داداش من میرم اونجا تو درو قفل کن ممنون؟؟؟ انصافا اینش منطقی بود. و برعکس شما من عاشق اون قسمتای حرفای ابرتندر اول فصل ها بودم:) نصف مفاهیم داستان و فلسفهش رو منتقل میکرد... داس رند هم تایگر رو دوست داشت وقتی دید گدارد اونقدر قاطی کرده، نمیخواست توی اون کشتار جمعی که قطعا با بازتاب گسترده ای روبرو میشد (همهی اینا رو گفت بنده خدا) شریک بشه در نتیجه...🙂 یعنی در اقدام نهاییش یه مقدار منفعت طلبی هم بود چون گدارد منفور شده بود و اینجوری رند قهرمان شناخته میشد که اینا رو هم گفت
6
0
5 روز پیش
من با هر زاویه دیدی که نگاه میکنم منطقی نیست برام. یه انگیزه به زیستنی باید تو وجودش باشه که دقیقه آخر احترام و این چیزا رو بیخیال شه دیگه؟ حرف های ابرتندر تو کتاب دوم شبیه مقاله بود من اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم، بماند که از خودش هم خوشم نیومد و بنظرم اگه حرفاش نبود هم اتفاق خاصی نمیوفتاد🫠 بله بله میدونم چرا همچین کاری کرد، حرفم اینه که یه تعداد صفحات زیادی نتونسته بود با خودش کنار بیاد و از جبهه گدارد بیاد بیرون، بعد یهو دویست صفحه بعد کشتش بدون اینکه بفهمیم اصلا اون موقع چی تو سرش میگذشته؟ چی شد که یهویی نظرش عوض شد؟ قبلا هم همچین محرک هایی برای اینکه نظرش عوض شه وجود داشت ولی یهو..
0
5 روز پیش
بعد میدونید بحث اینه که برای دنیاسازی و منطقی کردن ماجرا همش ابرتندر داشت برامون سخنرانی میکرد. درصورتی که خیلی کار جالبی نبود و هنر نویسنده باید این باشه که در طول داستان قوانین دنیا رو بهمون بفهمونه، نه شبیه مقاله اول هر فصل..
0
5 روز پیش
راستش به نظرم به داس مرگ نباید فانتزی نگاه کرد. من خودم این شکلی نگاهش نکردم بیشتر یه رمان پادآرمانشهری دیدمش که فلسفه و واقع گراییِ نمادین خیلی زیادی در طولش داره:) رمان های فانتزی به قول خودتون بیشتر در طول داستان میرن جلو، کاراکتر محور پیش میرن (واضح بخوام بگم کراش محور!!!!) و این وسط حجم فلسفهای که میتونه به داستان اضافه شه رها میشه برای همین من فانتزی هایی مثل به قول خودتون مهزاد رو کلا نمیپسندم و داس مرگ رو خیلی دوستش دارم. جدا از اینکه با طبقه بندیش در ژانر فانتزی هم مخالفم و به نظرم به طور کلی میتونه علمی تخیلی باشه همونطوری که پرتقال اولش تو این ژانر گذاشته بود. راستی الان دیدم که خودمم این بحث توصیف کم چهره رو تو لیستم گفته بودم😂😂 ولی یادداشتو یادم رفته بود😀😂 @hananeh.
0
4 روز پیش
وای حاجی دقیقا توصیفات کاراکترا خیلی کم بود من تازه وقتی کتابو از اول خوندم فهمیدم روئن موهاش مشکیه🗿💔
0
آگاتاهد.
6 روز پیش
0