معرفی کتاب در قفل شده اثر فریدا مک فادن مترجم مریم علیزاده میلانلو

 در قفل شده

در قفل شده

فریدا مک فادن و 1 نفر دیگر
3.9
136 نفر |
65 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

298

خواهم خواند

138

شابک
9786004616027
تعداد صفحات
272
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        وقتی نورا 11 ساله در اتاقش مشغول انجام تکالیف مدرسه بود حتی فکرش را هم نمی‌کرد که پدرش در زیرزمین خانه مشغول به قتل رساندن آدم‌ها باشد! تا روزی که سر و کله پلیس پیدا می‌شود و پدرش به زندان می‌افتد. پدر نورا یک قاتل بود، قاتل دخترهایی که چشم‌های آبی و موهای مشکی داشتند.

چندین سال از به زندان افتادن پدر نورا می‌گذرد و نورا یک جراح مشهور و موفق می‌شود. هیچکس حتی گمان نمی‌کند که پدرش یک قاتل زنجیره‌ای باشد و او هم قصد دارد همیشه به عنوان یک راز نگهش دارد. تا اینکه نورا متوجه می‌شود یکی از بیمارانش به قتل رسیده، دقیقاً به همان شیوه‌ای وحشتناکی که پدرش این کار را می‌کرد.

یک نفر هویت واقعی نورا را می‌داند و می‌خواهد او را مقصر جلوه دهد. ولی او یک قاتل نیست و پلیس هم بر علیه او مدرکی ندارد، مگر تا زمانی که وارد زیرزمین خانه‌اش شوند!
      

لیست‌های مرتبط به در قفل شده

نمایش همه

پست‌های مرتبط به در قفل شده

یادداشت‌ها

Bahar

Bahar

1403/11/9

          این کتاب رو وقتی که به هوای خریدن کتابِ "هیچوقت دروغ نگو"ی همین نویسنده به کتاب‌فروشی رفته بودم، خریدم. 
در ابتدا به نظر می‌اومد قراره خیلی غافلگیرم کنه، که البته تا دو سوم داستان همین‌طور بود، اما وقتی که تقریباً به انتها رسیدم و متوجه شدم همون چیزی بود که حدس زده بودم هیجانش برام از بین رفت.
دلم می‌خواست این بار بعد از تموم کردن این کتاب بگم: "خدای من! چطور ممکنه؟!"
اما خب اینجوری پیش نرفت.
به هر حال، می‌خوام که نکات مثبت این کتاب رو بنویسم. چون جنبه‌های مثبت خیلی زیادی داشت!
🟢 قلمِ بسیار شگفت‌انگیزِ نویسنده! قلم فریدا مک‌فادن جوریه که شما رو وادار می‌کنه تا پایان داستان ادامه بدید و خودتون هم نمی‌دونید چطوری! این زن به قدری محتاطانه و قشنگ معماهای داستان رو می‌نویسه و موقع خوندن بهتون استرس می‌ده که همیشه باعث ایجاد یه آدرنالینی داخل بدنتون می‌شه.
🟢 ایجاد معمای جالب و جدید! من خودم هنوز نتونستم کتاب‌های جنایی زیادی بخونم، اما حداقل "برای من" این معمای ایجاد شده توی موضوع داستان خیلی جذاب بود.
🟢 حل کردن تمام معماهای ایجاد شده توی پیرنگ داستان! می‌دونید، اینکه در انتهای داستان دیگه سوالی توی ذهنم برام باقی نمونده بود واقعاً عالی بود.
و اون یک ستاره‌ای که ندادم...
❌ همون‌طور که‌ در ابتدا گفتم، پایان داستان برای من غافلگیرکننده نبود مثل بقیه. نه اینکه تمام داستان رو حدس زده باشم، اما قسمت اصلی داستان برام پیش‌بینی‌پذیر بود.
❌ می‌دونید چیه، من خودم پایان‌هایی که در نهایت همه چیز سر جای درست خودش قرار می‌گیره رو دوست دارم، اما این کتاب دیگه خیلی... پایان شادی داشت. خیلی زیاد!!
آممم. همین. 
و بعد همه‌ی اینا..‌. 
پیشنهاد می‌شه. اما بازم در رده‌ی اول نه‌. (هنوز کتاب جنایی‌ای رو پیدا نکردم که بتونم در رده‌ی اول به کسی پیشنهادش کنم.)
        

3

bookish cat

bookish cat

1403/1/25

          ترجمه: ترجمه خیلی روان و خوب بود و اگرچه سانسورهایی وجود داشت اما مترجم تلاش کرده بود به شکل غیرمستقیم منظور رو برسونه.(چیزهایی که سانسور شدند اصلا چیزای مهمی نبودند صرفا صحنه‌های جنسی سانسور شدند)
خلاصه داستان: داستان درمورد یه خانوم جراحه که پدرش یه قاتل سریالی بوده و رفته زندون و حالا این زن با چالش جدید و ترسناکی توی زندگیش مواجه شده اونم به قتل رسیدن بیمارهاشه.
بررسی: داستان چندان طولانی نیست و در عرض چند ساعت تموم میشه. صد صفحهٔ اولش تقریبا نوار خالیه و اتفاق خاصی نمیفته ولی بعد از اون داستان خیلی هیجان انگیز میشه و دلتون میخواد تند تند بخونید ببینید تهش چی میشه. من اننظار داشتم نویسنده یکم داستانو پیچیده‌تر و پرماجراتر پیش ببره ولی خب اینکارو نکرده بود و خیلی زود دقیقا وقتی که خواننده توی اوج هیجان بود داستان به پایان رسید به شخصه دلم میخواست داستان معماهای بیشتری داشته باشه. نکتهٔ مثبت کتاب غیر قابل پیشبینی بودن داستان بود طوری که تا آخرین لحظه شما نمیتونستید حدس بزنید معمای داستان چیه و آخرش چی میشه ولی خب اونقدری خوب نبود که بذارمش توی لیست کتابای به یاد موندنی و فوق‌العاده جذابی که خوندم در بهترین حالت در سطح متوسطه.

⁉️ارزش خوندن داره؟ اگه یه کتاب یه بار مصرف میخواید که توی روز تعطیل سرگرمتون کنه و خیلی هم طولانی نباشه این کتاب رو پیشنهاد میدم بهتون.

امتیاز من به کتاب: متوسط
        

11

          
 🔪 The Locked Door – فریدا مک‌فادن

(وقتی سایه‌ی یه قاتل زنجیره‌ای پشت سرت باشه، اعتماد به زندگی یه کار شجاعانه‌ست!)

نورا، یه جراح باهوش و ساکت، گذشته‌ش رو مثل یه در قفل‌شده ته ذهنش نگه داشته. چون آره... پدرش یه قاتل زنجیره‌ای معروفه که خود نورا تو بچگی گیرش انداخته. حالا که بزرگ شده، سعی کرده همه چی رو بندازه پشت سر، ولی زندگی ول‌کن نیست.
یه قتل جدید، یه شباهت عجیب به جنایت‌های قدیمی، و یهو دوباره اسم پدرش می‌افته وسط (اونم درست وقتی که نورا فکر می‌کرد داره نرمال می‌شه. )ولی واقعاً چی داره اتفاق می‌افته؟ کی دروغ می‌گه؟ کی قربانیه؟ کی هیولاست؟
(از یک جایی به بعد من یکی انقدر گیج شده بودم و مدام مظنونم عوض می شد که داشتم به این نتیجه می رسیدم قاتل گربه ست😼💔) 
 چه چیز هایی رو دوست داشتم؟ :

* ریتم تند و بی‌رحم داستان! از همون فصل اول افتادم توی سراشیبی هیجان. اصلاً وقت نفس کشیدن نداشتم.
* شخصیت نورا با اون همه زخم‌های پنهونی، خیلی واقعی بود. نه بی‌نقص، نه قربانی. یه چیزی وسط.
* حس ترس و بی‌اعتمادی به اطرافیان واقعاً خوب دراومده بود. خودمم آخرش به همه شک داشتم 😭 (حتی خودم👀💔) 
 و پایان؟! 
وااااااو. دقیقاً همون چیزی بود که دلم می‌خواست. یه پیچ درست‌درمون، با طعمی که تا صفحه‌ی آخر نگهت می‌داره.(از همون پایان هایی که از فریدا توقع میره🤫) 
  یه جوری بود که وقتی فهمیدم چی به چیه، هم شوکه شدم، هم گفتم: "آفرین فریدا! واقعاً  دوباره قشنگ باهام بازی کردی💔."

 🙃 چی کم داشت؟

* فقط کاش شخصیتای فرعی یه ذره عمق بیشتری داشتن. بعضیاشون بیشتر نقش "ابزار" بودن تا آدم واقعی.
* فلش‌بک‌ها می‌تونستن احساسی‌تر باشن، ولی خب اینا ایرادای کوچیکه جلوی اون پایان هیجان‌انگیز.

 ⭐ امتیاز من:

۴.۵ از ۵
برای اینکه هم سرگرم‌کننده بود، هم مرموز، هم پرکشش. مخصوصاً پایانش که دقیقاً همون چیزی بود که باعث شد کتاب تو ذهنم بمونه👀✨



        

15