رمان «بینایی» ادامهای معنوی بر رمان قبلی ساراماگو یعنی «کوری» است و داستان آن در فضایی مشابه رخ میدهد. ماجرا از جایی آغاز میشود که در یک شهر نامعلوم، مردم به شکل مرموزی دچار یک نوع «بینایی غیرعادی» میشوند؛ یعنی همه ناگهان توانایی دیدن را از دست میدهند و به حالت کوری منتقل میشوند، اما این بار تفاوت در این است که آنها دچار «بینایی افراطی» یا «دیدن بیش از حد» میشوند.
ساراماگو با استفاده از سبک منحصربهفرد خود، بدون استفاده از علائم نگارشی سنتی و با جملات طولانی و درهم، شرایطی را ترسیم میکند که چگونه این «بینایی غیرعادی» زندگی فردی و اجتماعی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.
موضوعات اصلی کتاب:
نگرش به جامعه و حکومت: رمان به نقد ساختارهای سیاسی، بوروکراسی و واکنش جامعه به بحرانهای غیرمنتظره میپردازد. حکومت و نهادهای رسمی در مواجهه با این بحران از خود ناتوانی و سردرگمی نشان میدهند.
انسانیت و تنهایی: بحران بینایی باعث میشود مردم واقعیتهای جدیدی را ببینند و در عین حال از هم جدا و منزوی شوند. رمان پرسشهایی درباره ارتباط انسانها با یکدیگر و ماهیت انسانیت مطرح میکند.
شناخت و درک واقعیت: «بینایی» استعارهای است درباره شناخت و دیدن حقایق، و این که گاهی دیدن بیش از حد، باعث نابودی و گیجی میشود.
بیاعتمادی و ترس: وقتی نظم اجتماعی از بین میرود، جامعه دچار وحشت و هرجومرج میشود که ساراماگو با زبانی فلسفی و دراماتیک آن را شرح میدهد.
سبک روایت:
ساراماگو به جای توصیف دقیق شخصیتها، بر وضعیتها و شرایط تمرکز دارد و از زبانی سمبلیک و کنایهآمیز استفاده میکند که خواننده را به تفکر عمیق درباره پیامهای اخلاقی و فلسفی اثر دعوت میکند.