معرفی کتاب حاجی آقا اثر صادق هدایت

حاجی آقا

حاجی آقا

3.7
84 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

177

خواهم خواند

60

شابک
۹۷۸۶۰۰۳۲۴۵۳۹۶
تعداد صفحات
109
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        چاپ اولِ این  کتاب به  سالِ 1324 توسّطِ نویسنده، و چاپ  های دیگر (از چاپ دوم تا ششم) توسّطِ مؤسّسۀ انتشاراتِ امیرکبیر انجام گرفته است. چاپ ششمِ این  کتاب در قطعِ جیبی، به  تاریخِ آبان  ماهِ یک  هزار و سیصد و چهل و سه در چاپ  خانه  ی کاویان انجام گرفته است
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به حاجی آقا

نمایش همه
ریحان

ریحان

1404/1/7

39

لیست‌های مرتبط به حاجی آقا

نمایش همه

یادداشت‌ها

          این داستان روایت زندگی حاج ابوتراب یا حاجی آقا در دهه ۳۰  می باشد ، شخصیتی که با داشتن ویژگی های تملق کاری، ریاکار ، فریب کار، متظاهر ، خودشیفته و زن ستیز  زندگی خودش رو  میگذرونه ، ایشون در هر مجلس و .. دخالت می‌کنه و سعی میکنه پیش بقیه و همچنین  افراد مهم  خودش رو خوب نشون بده تا جایی که بتونه یک مقام یا پستی رو برای خودش کنار بذاره ،البته به جز عده کمی از شخصیت های داستان ، بقیه افراد با این رفتار ها و ویژگی ها اون نه تنها مشکلی نداشتن بلکه همین رویه. رو هم اونا در زندگیشون در نظر می‌گرفتند
 به نظرم صادق هدایت با این داستان می‌خواسته شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران رو برای ما در زمان رضاشاه  برای ما بازگو کنه.
و البته این که با خواندنش متوجه شدم بعضی ویژگی های ما نه تنها بهتر نمیشه بلکه از نسلی به نسلی دیگه منتقل میشه متاسفانه و امیدوارم روزی بهتر از قبل و الان بشیم و بتونیم جمعی رشد معنوی و .... داشته باشیم .
البته این نسخه ، نسخه سانسور شده هست و نسخه اصلی کتاب حدود ۱۴۰ صفحه اینا دارد .
        

6

 علیرضا

علیرضا

1404/2/29

          به نظر می‌رسد صادق هدایت ساعت‌ها پای صحبت‌های هزار جور آدم و روشنفکر نشسته؛ به استدلال‌هاشون؛ به جمله بندی‌هاشون؛ به افکار و باورهاشون پی برده و همان‌ها را در قالب این داستان از زبان شخصیت‌هایی مثل حاجی آقا و دیگران بیان کرده است. هدایت با خلق شخصیت‌های منفی مثل حاجی آقا و تشریح عقاید و استدلال‌های آن‌ها به مخاطب خودش نهیب میزند و چنین باورهای لنگ در هوا و بی‌معنای جامعه را به باد انتقاد و سرزنش می‌گیرد. ممکن است همین امروز هم -حتی خود من و شما بدون تعارف- بی نصیب از طرز تفکر حاجی آقا نباشیم و رگ و ریشه‌هایی از این باورها و استدلال‌های به ظاهر درست و منطقی در باور ما نیز رخنه کرده باشد. در اینجا صادق هدایت آن‌ها را محکم به صورتمان می‌کوبد بدون آنکه مستقیم بخواهد آن‌ها را به چالش بکشد. جای تأسف دارد که هنوز هم بعد از گذشت این همه سال از زمان نوشتن این کتاب -حدود هشتاد سال- هنوز هم این نوع صورت‌بندی از باور و تفکر را از مردم جامعه و رسانه‌های داخلی و خارجی داغون و دروپیت به وفور و کرات می‌شنویم -کسی را تقبیح و کسی را تحسین کردن. هدایت جایی هم از زبان منادی الحق شاعر -که حاضر نشد دستور حاجی آقا را اطاعت و شعری با موضوع دموکراسی برای پز دادن حاجی آقا سر و هم کند- جواب دندان شکنی به حاجی آقا می‌دهد که خیلی جالب و مورد توجه است گویی خواسته است شأن و حرمت شاعری  -و نویسندگی- محفوظ باقی بماند. این شأن را برای نان به نرخ روز خورها یا همان به اصطلاح  تجار و هم صنفان حاجی آقا و حتی تنها روحانی داستان -حجه الشریعه- قائل نیست، انگار به این خیل عظیم نه‌تنها امیدی ندارد تنفر هم می‌ورزد!
        

32

          یادداشتی بر رمان حاجی آقا اثری از صادق هدایت ابرمرد ادبیات داستانی و فخر ادبیات ایران در جهان است. نابغه ای که با مرگ خودخواسته اش جهان ادبیات داستانی را از وجودش محروم کرد.
محور داستان های هدایت بیان نوع زندگی اجتماعی انسان های زمانه اش است. همه‌ی آثار هدایت ریشه در اجتماع زمان خود را دارند که اساسا ادبیات، خاصه ادبیات داستانی محمل مهمی برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی است. آثار هدایت زاییده‌ی جهان نگری خاص اوست.
 حاجی آقا یکی از تیپ های ماندگار ادبیات است. 
صادق هدایت در حاجی آقا، تصویری رئالیستی از اوضاع ایران در سال های دیکتاتوری رضاشاه و پس از شهریور 20 ارائه می کند و با روایتی رسوا کننده پرده از چهره صاحبان قدرت برمی دارد.
هدایت در این اثر سعی دارد نوکیسه های بی مقدار را هجو کند که به جای آدم های اصل و نسب دار در راس هرم قدرت قرار گرفته اند.
این رمان اثری غیر ایدئولوژیک است که در آن همه‌ی گفتمان‌های سیاسی مورد نقد و خشم نویسنده قرار گرفته‌ است. هدایت معتقد است ایدئولوژی های سیاسی برای تامین منافع طرفداران و مبلغان آن‌ها به‌کار گرفته می‌شوند. هدایت، دگرگونی‌های تاریخی و سیاسی فراوانی را از دورۀ مشروطه تا روی‌ کار آمدن رضاشاه و محمدرضاشاه، از سر گذرانده است و رنگارنگی و تزویر سیاستمداران، حاکمان و سودجویان را دیده‌است و همه‌ی این رویدادها را با طنزی خشمگین در هم آمیخته. بنده معتقدم با آگاهی از رویدادها و جریان‌های سیاسی دوره‌ی صادق هدایت، بهتر و بیشتر به شناخت عمیق این اثر دست پیدا خواهیم کرد. در حاجی آقا، هدایت توانایی خود را در بیان تحولات اجتماعی به نمایش گذاشته است. بعد از خروج رضا شاه از ایران، استبداد آشکار به استبداد پنهان تبدیل می‌شود. و هدایت به خوبی این تغییر را نشان می‌دهد. 
حاجی آقا بازتاب واقعیت نه در عصر هدایت، و نه در ایران، بلکه در همه‌ی اعصار و در همه‌ی دنیا است. کیست که نداد حاجی آقاهایی در همه‌ی ممالک جهان (به ویژه جهان سوم و حکومت های ایدئولوژیک) وجود دارند که از جهل و خرافات و بی‌سوادی مردم نهایت استفاده را می‌برند.
در این کتاب می توان جملات طلایی بسیاری یافت، اما بنده به این دو جمله بسنده می کنم:
________________________________________
توی دنیا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپیده. اگر می خواهی جزو چاپیده ها نباشی، سعی کن که دیگران را بچاپی.
_______________________________________
وظیفه ماست که مردم را احمق نگه داریم، تا سر به گریبان خودشان باشند و تو سر هم بزنند.
        

33

          کتابیست به شدت مناسب حال زمان من و تو.
قبل از اینکه داستان باشد یکجورهایی جامعه شناسی اجتماع ماست، انتقاد از بزرگترین آفت روزگار ما یعنی ریا.
نمیگویم همه و قصد بی ادبی ندارم اما اکثر مردم درگیرش هستند، اگر چه از صادق هدایت خوشم نمیاید اما این کتابش خیلی به دلم نشست، در ده ها سال قبل چیزی را هشدار داده بود که اکنون به سرمان می آید.
حاجی آقا نمونه ی یک آدم نان به نرخ روزخور است که خودش را اهل سیاست میداند و مذهب اما از هیچکدامشان بویی نبرده و تنها چیزی که از زندگی فهمیده است پول است و خوردن و تجدید فراش با صیغه ای هایش و از هیچ کاری مضایقه نمیکند مشروب و چشم چرانی و قمار و الخ. 
این روزها در هر کوچه ای میتوان اینجور آدم هایی را دید. کسانی که کعبه را به چشم ندیده اما تمام ادا و اطوار حاجی ها را در می آورند و حرف هایی خلاف درونشان میزنند. از اسلام و سیاست چیزی را میفهمند و میگویند که به نفعشان است مثل یک قسمتی از کتاب که میگوید:
چون خدا بنده های خودش را میشناسه که چقدر دزد و دغلند، هسته توی آلو گذاشته تا بشه شمرد.
این کتاب پر است از اینجور نکاتی که میشود بر اساسشان یک جامعه ی بیمار را درمان کرد. درست است که هدایت در این کتاب تملق و بزرگنمایی زیادی کرده اما این کتاب را میتوان به شیوه ی بهلول که ادب را آموخت برای درمان خودمان به کار ببریم.
شعر زیر هم کم ربط ندارد به این کتاب و خواندنش خالی از لطف نیست:
خوزگه م به جاران که نان ساجی بو
له هزارپیا یه کی حاجی بو
ئیسه له هر مال حاجی حاجیه
له هزاران نان یه کی ساجیه
        

3