بریدهای از کتاب حاجی آقا اثر صادق هدایت
1404/1/7
صفحۀ 58
برای روز مبادا، حاجی به مذهب هم معتقد بود. اگرچه خودش میگفت: "کی از آن دنیا برگشته؟ اگر راست باشه!" و مثل عقاید سیاسیش به آن دنیا هم اعتقاد محکمی نداشت. مگر با پول نمیشد حج و نماز و روزه را خرید؟ پس هر کس پول داشت دو دنیا را داشت، اما مذهب را برای دیگران لازم میدانست و در جامعه تقیه میکرد و به ظواهر میپرداخت. بهمین علت در ماه محرم توی تکیهها و حسینیهها و مجالس روضهخوانی در صدر مجلس جا میگرفت. نذر کیومرث را هم سقائی کرده بود که خرج زیادی نداشته باشد و در دهه عاشورا، او را با لباس سیاه (که برایش کوتاه شده بود) و کشکول و پیشبند سفید توی جماعت میفرستاد که به رایگان آب به لبهای تشنه بدهد. هر وقت هم گذارش به مسجد میافتاد دست وضوئی میگرفت و یک نماز محض رضای خدا میگذاشت.
برای روز مبادا، حاجی به مذهب هم معتقد بود. اگرچه خودش میگفت: "کی از آن دنیا برگشته؟ اگر راست باشه!" و مثل عقاید سیاسیش به آن دنیا هم اعتقاد محکمی نداشت. مگر با پول نمیشد حج و نماز و روزه را خرید؟ پس هر کس پول داشت دو دنیا را داشت، اما مذهب را برای دیگران لازم میدانست و در جامعه تقیه میکرد و به ظواهر میپرداخت. بهمین علت در ماه محرم توی تکیهها و حسینیهها و مجالس روضهخوانی در صدر مجلس جا میگرفت. نذر کیومرث را هم سقائی کرده بود که خرج زیادی نداشته باشد و در دهه عاشورا، او را با لباس سیاه (که برایش کوتاه شده بود) و کشکول و پیشبند سفید توی جماعت میفرستاد که به رایگان آب به لبهای تشنه بدهد. هر وقت هم گذارش به مسجد میافتاد دست وضوئی میگرفت و یک نماز محض رضای خدا میگذاشت.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.