cringe 🧍🏻‍♀️
      

        شاید نفرت پراکنی یه سری از افراد بخاطر داشتن فرهنگ های متفاوتیه که طی عمرشون باهاشون گذروندن، چون حداقل "من" دلیلی برای تنفر از این کتاب نمیبینم. جزییات به خوبی بیان شده بودن و داستان جالب بود به طوری که اگه یه کارگردان پیدا شه که بدون تغییر دادن کتاب و کاملا حرفه ای فیلمش رو تهیه کنه، خودم ساپورتش میکنم D:
به هرحال من که باهاش حال کردم، هرچیز عاشقانه ای قرار نیست کلیشه ای باشه؛ اینکه شما از کلیشه ها فرار کنی خودش کلیشه ای و کرینج ترین کار دنیاست =)
      

        کسی که کتاب رو کامل نخونده هم میدونه که چقدر محتوای این کتاب مریض‌گونه ست! 
حالم بهم‌ خورد حداقل میخواید طرف دارک رومنس برید یچیزی بخونید رفتار های بیمارگونه و تجاوز رو عادی سازی نکنه. 
جالبه توجیه همه برای این نوع کتابا "فیکشن" بودنشونه و فکر می‌کنن  صرفا برای سرگرمیه؛ عزیز کتابایی که میخونی تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم روی زندگیت، افکارت و رفتارهات دارن!
لطفا این نوع کتاب هارو عادی سازی یا ترند نکنید، وقتی این همه کتاب خوب هست چرا این؟ حتی میتونید دارک رومنس های بهتر پیدا کنید.
نیم ستاره برای اینکه نویسنده بلد بوده قلم دستش بگیره! (مطمئن نیستم)
      

        این یکی از بقیه آثار فریدا مک فادن متفاوت و جدید بود.
یه چیز خاصی تو قلمش بود که باعث شد یه نفس کتاب رو بخونم و واقعا جذبش شدم.
      

        بچه های الان دیگه سمت اینجور کتابا نمیرن؟ :(

      

        عشق. عشق. عشق.
میتونه آدم‌هارو از اول بسازه و یا به کل نابود کنه.
      

        انگار که شخصیت چندلر آینه ی روح متیو پری بوده.
به طرز دردناکی با این مرد همزادپنداری میکنم، "شوخی" مکانیسم دفاعی چندلر بوده و تو کتاب کاملا آشکاره که متیو مشکلات زندگیش رو با جوک و لحن طنز آمیز یا طعنه آمیز بیان میکنه. شمارو به خنده میندازه و همزمان باعث گوله گوله اشک ریختنتون میشه.
روحت شاد، مرد.
      

        این کتاب اولین کتابیه که راجبش یادداشت می‌نویسم ، نمی نویسم چون احساس خوبی نسبت به نوشتن نظرم ندارم اما اغراق میکنم که این کتاب تیکه ای از وجودم رو با خودش برد .
      

        این ژانر از فانتزی (دارک فانتزی یا گوتیک/گاثیک) خیلی تو ایران نسبت به بقیه زیرشاخه های ژانر فانتزی معروف نیست و طرفدار نداره. این دومین کتاب از ژانر دارک فانتزی بود که خوندم و فضای متفاوت و خلاقیت نویسنده واقعا جذبم کرد. امیدوارم در آینده کتابای بیشتری شبیه به این کتاب ترجمه شن D:
      

        کاترین تو یه دنیای دیگه مشغول به شیرین پزی داخل قنادی مجذوب کننده‌اش کنار دلقک دربار عزیزشه.
      

        پند و اندرز های کهن و تکراری که با وجود این ویژگی ها هنوز هم نیاز به بارها و بارها تکرار شدن دارند تا انسان آنها را فراموش نکند. 
      

        بیا فقط پای این کتاب بشینیم و لذت ببریم.
دور از شهر در یک کلبه در اعماق جنگل شروع به خوندن این مجموعه کن و کنارت روی میز شکلات داغ بذار. فقط مواظب باش نپره گلوت؛ بلک خوب بلده چجوری غافلگیرت کنه.