معرفی کتاب یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر اثر فیودور داستایفسکی مترجم حمیدرضا آتش برآب

یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر

یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر

4.0
220 نفر |
55 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

42

خوانده‌ام

421

خواهم خواند

327

شابک
9786001217760
تعداد صفحات
568
تاریخ انتشار
1399/6/4

توضیحات

        
این رمان اگزیستانسیالیستی، بیانگر خاطرات راوی تلخ گوشه گیر گمنامی است که در سنت پترزبورگ دوران بازنشستگی را می گذراند. داستایفسکی در این اثر فرهنگ، فضای سیاسی زمان خود را می کاود.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر

نمایش همه
بهخوان

بهخوان

1401/10/22

مرگ ایوان ایلیچغرور و تعصبآهستگی

رمان‌هایی به پیشنهاد مصطفی ملکیان

23 کتاب

مصطفی ملکیان که پژوهشگر حوزه‌ی فلسفه‌ی اخلاق است، از جمله خردورزانی است که بیش‌تر از آن‌که آثار مکتوب داشته باشد، او را به نشست‌ها، سخنرانی‌ها و درسگفتارهایی که در طی این چند دهه برگزار کرده است، می‌شناسند. او که هم تحصیلات دانشگاهی در حوزه‌ی فلسفه دارد و هم تحصیلات حوزوی، در طی درسگفتارهای روان‌شناسی اخلاق به کتاب‌هایی اشاره کرده است که در سیاهه‌ی زیر می‌توانید رمان‌های این مجموعه را ببینید. لازم به یادآوری است که توضیحات جلوی هر عنوان کتاب از گفته‌های ایشان در همان جلسه است و نیز، این کتاب‌ها بر اساس ترتیب خاصی در این مجموعه قرار نگرفته‌اند. کوشیده‌ایم بهترین ترجمه و چاپ را از هر نسخه‌ی معرفی‌شده برای شما در این لیست قرار دهیم. «1. مرگ ايوان ايليچ، رمان كوتاهی از تولستوی. در آن آمده است كه از كوچكی به ما ياد می‌دادند كه هر انسانی می‌ميرد، سقراط انسان است، پس سقراط می‌ميرد؛ اما تا چند روز پيش از مرگ اين سخن را به لحاظ روانی نپذيرفته بود، چون در مواجهه‌ی با مرگ دچار حالت روانی‌ای می‌شود كه قبلاً نداشت؛ 2. غرور و تعصب، رمان معروف ادبيات قرن نوزدهم اروپا، كه بايد عنوانش را به «غرور و پيش‌داوری» ترجمه می‌كردند؛ 3. آهستگی، ميلان كوندرا، نويسنده‌ی پست‌مدرن روزگار ما. تمام سخن او در اين رمان اين است كه انسان چون عجله می‌كند كل زندگی خود را عاری از لذت كرده است؛ 4. رمان سولاريس، نوشته‌ی استانیسلاو لم، كه بعدها منبع الهام تاركوفسكی شد. او در اينجا مثال تلوزيون را می‌زند كه اول يك شبكه داشت و انسان تمام لذتی را كه داشت از آن می‌برد، اما الآن چندصد شبكه وجود دارد و هيچ وقت كسی از همه‌ی آن‌ها لذت كامل نمی‌برد، چون می‌داند شبكه‌ای كه هم‌اكنون در حال ديدنش است را به بهای محروميت از چندصد شبكه‌ی ديگر می‌بيند؛ 5. مائده‌های زمينی، آندره ژيد. نمونه‌ی خوبی برای آهستگی و لذت بردن از زندگی است كه می‌گويد وقتی زردآلويی را می‌خوری اول خوب در دهانت فشارش بده بعد لاشه‌ی آن را فروبده؛ 6 و 7. بینوايان، ويكتور هوگو. هميشه در بحث داوري افعال ديگران توصيه مي‌كنم كه آن بخش از اين رمان را بخوانيد كه مي‌گويد «آن كس كه بداند جنايت از چه دالان‌هايی گذر كرده است، هرگز داوری نمي‌كند»؛ 8. كتاب پدران و پسران تورگينف را بخوانيد، در آن شخصيتی هست كه مدارا می‌كند چون معتقد است حقيقتی وجود ندارد؛ 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16. آثار داستايوفسكی، بهترين نمونه‌های وسوسه را در آثار داستايوفسكی می‌توان ديد، كسی به اندازه‌ی او به رويارويی وسوسه و ضابطه‌ی اخلاقي توجه نكرده است. رابينز، الهيدان آمريكايی طرفدار پل تيليش، جايی درباره‌ی داستايوفسكی گفته است كه او فلاكت و شكوه همزمان انسان را نشان داده است. يعنی قهرمان داستان‌های او گاه در برابر وسوسه‌ی چيزهای عظيم مقاومت می‌كند، اما در برابر چيزی به مراتب كمتر از آن هيچ مقاومتی ندارد: جنایت و مکافات، شب‌های روشن، قمارباز، ابله، بیچارگان، شیاطین، برادران کارامازوف، یادداشت‌های زیرزمینی؛ 17 و 18. رمان نامه‌های پیک ویک؛ 19. الیور تویست؛ 20. نمايشنامه‌ی معروف مولير در تمسخر فيلسوفان اسكولاستيک؛ 21. رمان كلكسيونر. در اين رمان قهرمان (يا ضدقهرمان) داستان از بس دوست دارد محبوب خودش را حفظ كند كه هيچ چيزی به او نرسد او را در صندوقي نگه مي‌دارد تا هيچ موجودي به او كاری نداشته باشد و كاري مي‌كند كه او می‌ميرد؛ بله پروانه‌ی خشكيده در اختيار ماست، اما اين پروانه غير از پروانه‌ای است كه هر لحظه جايی می‌رود؛ 22. اثر شل سيلور استاين، درباره‌ی كسانی كه به تكميل‌گری در عشق توجه دارند و می‌گويند عاشق كسی هستند كه آن‌ها را تكميل می‌كند، نه اينكه مشابه آن‌ها باشند يا نباشند؛ 23. گل‌های معرفت: مجموعه‌ی سه داستان».

48

پست‌های مرتبط به یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر

یادداشت‌ها

          «یادداشت های زیر زمینی» اثر فئودور داستایوفسکی، یک رمان معمولی نیست،کتاب از‌ دو قسمت تشکیل شده که بخش اولش حتی داستان نیست!
در بخش‌اول‌این اثر که از‌ پر بحث ترین آثار داستایوفسکی به‌شمار می‌رود نویسنده به بررسی و تحلیل‌‌ گونه ای‌از روشنفکران عصر خود می‌پردازد و به‌شدت از متد فکری انها انتقاد می کند(شبیه کاری که جلال آل احمد در یک از کتاب هایش انجام داد)،در بخش دوم با دو‌ ماجرا مواجه می شویم، در اینجاست که با ناقهرمان قصه که فردی به غایت روان پریش و اهل تعقل و تحلیل و مضطرب می باشد آشنا می شویم. گزاره های متناقض و تصمیم گیری های در لحظه و فوران احساسات ژرف و خشم و عصیان ناگهانی او به بهترین شکل ممکن روی‌اعصاب خواننده راه می رود! و من را به یاد قهرمان داستان «ناطور دشت» انداخت.
اینکه‌اخلاق چیست؟مبدا آن چیست؟‌مروت،شهامت،تواضع،احترام‌به خود در شرایط مختلف زندگی چه معنا و مفهومی می یابند و عقلانیت کجا کارکرد مناسب خود را دارد؟ شاید از مهمترین دغدغه های فکری نویسنده برای خلق این اثر بوده است.
شخصیت عاقل و اهل فکر داستان که براحتی در مواجهه با یک‌دختر هرزه تمام شخصیتش را می بازد و خود راحقیر تر از آن دختر می یابد‌و تمام ظرافت ادبی و زیبا شناسی و تفکرش را که پوششی برای فراموش کردن نقایص ذاتی خود قرار داده بود به یکباره بی معنا می بیند.
تا‌ قعر موجودیت سقوط کردن و شکست خوردن و عیان دیدن روح خود و بزنتافتن این برهنگی‌شخصیتی و همانندی اش را با دیگران ،همانا و اذیت شدن ذهن مخاطب از این بی‌قراری ها همان. 
پ: مطالعه این‌اثر ژرف را به همه توصیه نمی‌کنم،مخصوصا اگر نمی‌خواهید پس از مطالعه آن حالتان خراب شود!
پ۲:‌ترجمه و‌اطلاعات خوبی که با همت اقای آتش برآب ‌در اختیار خواننده قرار میگیرد،در نزدیک شدن مخاطب به دوران نگاشته شدن این اثر کمک شایانی می کند.
        

4

          یادداشت های زیرزمین راجع به مردی چهل ساله هست که از همه بریده و در کنج زیرزمینی در تنهایی برای خودش مینویسه. کتاب دو بخش داره، بخش اول یه شبه سخنرانی هست که با توضیح مختصری از خودش و بیماریهاش شروع میشه و بعد میگه با اینکه احترام زیادی برای اطبا قائل هستم اما حاضر نیستم خودم رو دست اونا بسپارم که شاید داره اشاره ای به بیماری های روحی هم میکنه. در این بخش بیشتر خطابه در مورد انسانها و رفتارهای اونهاست. انسانها رو به دو قسمت انسانهای عادی که لزوما معنای خوبی نداره و غیر عادی تقسیم میکنه. آدمهای عادی که به عقل احساس خودشون زیادی مطمئن هستند. در جای دیگه ای میگه اینکه انسانها همیشه در جهت منافع و مصالح خودشون قدم بر میدارن غلطه و مثالهای جالبی هم در موردش میاره.ه
 در بخش دوم با خاطراتی از دوران جوانی این مرد روبرو هستیم که میشه رد پای اون گوشه گیری و بیماری های قسمت اول رو اینجا مشاهده کرد. از رابطه با اطرافیان و دوستان تا موضوع عشقی که در نهایت منجر به شکل گیری مرد داستان ما شده. بررسی روانشناسانه و جامعه شناسانه اثر قاعدتا از توان من خارجه اما به عنوان یک خواننده معمولی حرف های جالبی برای من در این کتاب هست. بخش اول به خاطر تک گویی بدون داستان ممکنه کمی خسته کننده باشه اما بخش دوم خوبه. ستاره دادن به این کتاب واقعا برام سخته و نمیتونم با خودم کنار بیام 4 بدم یا 3 لذا شما 3.5 در نظر بگیرید.ه
        

0

سارا 🦋

سارا 🦋

1402/5/23

          بچه‌ها این بار حرفای زیادی برای گفتن دارم :)
توی بخش اول راوی ذهن ما رو با استدلال‌های جالبی درگیر یه سری از ابعادِ وجودیِ انسان می‌کنه. این که مهم‌ترین عامل برای تصمیم‌گیری، مصلحتش نیست بلکه میل و اراده و اختیار ماست!
و واقعا هم بیراه نمی‌گه! بهش که فکر کنیم می‌بینیم خیلی اوقات کاری رو که کاملا به غیرمنطقی بودنش آگاه بودیم انجام دادیم تا فقط بگیم ما حضور داریم و این اراده ماست که کار رو پیش می‌بره.
و یا مثلا از روی عشق و دوست داشتن فداکاری‌هایی کردیم که برای ما هیچ منفعتی نداشته و دلیلش صرفا میل خودمون به انجام اون کار بوده.
و بعد می‌گه چنین خصوصیتی در انسان (میل و اراده و اختیارش) رو نمی‌شه با عقل و منطق محدود کرد به این که همیشه در جهت مصلحت و قوانین پیش بره.
حالا توی بخش دوم کتاب قسمتی از زندگی راوی رو می‌بینیم که دقیقا منعکس کننده تمام حرف‌هایی هست که توش بخش اول بهمون گفته.
باید بگم این اثر مثل شیاطین (جن‌زدگان) از نظر معنی و مفهوم خیلی گسترده هست و جزئیاتش رو توی نقدهایی که روی کتاب نوشته شده می‌تونید بخونید که من از تکرارشون صرف نظر می‌کنم.
اما چیزی که جالب بود شباهت‌های متعدد این کتاب با آثار موخر اون هست مثل شیاطین و جنایت و مکافات و ...
شاید برای همین هست که می‌گن این کتاب پایه تمام آثار بزرگ بعدی داستایفسکیه. هرچی از موشکافانه بودن این اثر و نفوذش به روح و روان آدمیزاد بگم کم گفتم :)
اما درباره ترجمه!
من قبلا گارد شدیدی نسبت به حمیدرضا آتش‌برآب داشتم. چون بنا به سلیقه خودم دوست داشتم آثار کلاسیک به همون شکل ترجمه بشن و از امروزی سازی کتاب پرهیز شه.
وقتی این کتاب رو خوندم دیدم نه! این مسئله تنها فاکتور برای انتخاب ترجمه کتاب نیست. جناب آتش‌برآب نقدهای بسیار خوبی به کتاب اضافه کردن که کمک کرد بهتر درکش کنم. پس چیزی که این ترجمه رو با این که طبق سلیقه من نبود برام با ارزش کرد اطلاعات مترجم از جزئیات کتاب و سبک نگارش نویسنده بود.
امیدوارم این متن براتون مفید بوده باشه ^^
        

30

          یاداشت‌های زیرزمینی اثری است عجیب. بیشتر بذر است تا میوه. درست همان طور که می‌گویند است: سرآغازی برای تمام شاهکارهایی که قرار است فئودور خلق کند. بذر آشفته تمام میوه‌هاییست که قرار است ادب دوستان جهان طعمش را زیر دندان حس کنند:
۱. انسانی آواره میان خیر و شر
۲. دختری به نام لیزا
۳. و خدایی که در این نزدیکی است
نویسنده درست همان  "ابلهی" است با سری مالامال از حرف، اما مجبور است آنها را با حود به دیار دگر ببرد، که در وصف نگنجد...
داستایوفسکی انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند:
اول آدم‌های احمقی که سریع در هر موقعیت تصمیمی عاقلانه می‌گیرند و مثل یک گاو وحشی هر مانعی را می‌شکنند تا به دیوار بربخورد.
و دوم، آدم‌های عاقلی که عالمانه دیوار پشت هر موقیعت طلایی را می‌بینند و مثل یک موش ترسو از خیر آن می‌گذرند. حقیر می‌شود، کثیف می‌شوند و در نهایت  در به در و درمانده در لاک بی‌حاصلی خود غرق می‌شود.
پس در این تعریف آدم‌ها یا گاوند یا موش... چقدر تلخ که آدم ته دلش می‌گوید، خیلی بی راه هم نمی‌گوید.
        

26

«آدمیزاد ف
          «آدمیزاد فقط بردهٔ خواستهٔ خودش است؛ و این استقلالش را به هیچ قاعده و قانونی نمی‌فروشد. فقط هم خدا می‌داند که این خواسته و میل چیست و چه ماهیتی دارد...»

🔺یادداشت های زیرزمینی را سرآغاز آثار مهم و ماندگار داستایِفسکی می‌دانند. تمام آنچه در این داستان ساخته می‌شود، بعدتر در جنایت و مکافات و آثار بعدی او بزرگتر و کامل‌تر می‌شوند.
یادداشت ها از آن دسته آثاریست که هنگام مطالعه‌شان مدام از جملاتش سر وجد می‌آمدم و هر بار نبوغ داستایِفسکی در شخصیت پردازی و روانکاوی انسان مدرن را می‌ستودم.
🔸اینکه اسم شخصیت اصلی داستان تا انتهای کتاب فاش نمی‌شود و انتخاب روایت اول شخص، باعث می‌شود مرد زیرزمینی خود ما باشد. خود ما انسان های عصر مدرن.
در جای جای کتاب جملات، شخصیت ها و کنش هایی هست که یادآور اثر بعدی داستایِفسکی است؛ جنایت و مکافات.
تیپ شخصیتی مرد زیرزمینی در راسکولنیکاف تکمیل می‌شود و ذهن و روان انسان منزوی و خودبرتر بین برای ما تشریح می‌شود.
🔹داستایِفسکی مخاطب را پشت میزی در مقام روانپزشک می‌نشاند و شخصیت اصلی داستان را همچون بیمار روبروی ما می‌نشاند تا شرح حالش را بشنویم و به اعماق روحش نفوذ کنیم.
از نوع پوشش تا چینش اشیا، از خانواده و مدرسه تا محل کار و همکاران و... را برایمان شرح می‌دهد و ما را با ابعاد ذهن این شخصیت که چه بسا تا حد زیادی خودمان هستیم، آشنا می‌کند.
🔺حرف و نکته راجع به این کتاب بسیار زیاد است و مترجم محترم با انتخاب ۱۷ یادداشت متنوع تلاش کرده است جنبه های مختلف اخلاقی، روانی، روایی، زیبایی‌شناسی و... داستان را برای مخاطب روشن کند.

▪️یادداشت های زیرزمینی طبقه اول عمارتی است که داستایِفسکی در جهان ادبیات خلق کرد. عمارتی که عمیق ترین احساسات بشری را در خود جای داده است. 

گورکی در مورد این نابغه گفت:« داستایِفسکی، وجدان دردناک روسیه است.» اما او براستی وجدان دردناک بشریت است.
        

33