معرفی کتاب Haunting Adeline اثر undefined

Haunting Adeline

Haunting Adeline

2.7
23 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

59

خواهم خواند

21

ناشر
شابک
9781957635002
تعداد صفحات
547
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        The Manipulator

I can manipulate the emotions of anyone who lets me.

I will make you hurt, make you cry, make you laugh and sigh.

But my words don't affect him. Especially not when I plead for him to leave.

He's always there, watching and waiting.

And I can never look away.

Not when I want him to come closer.


The Shadow

I didn't mean to fall in love.

But now that I have, I can't stay away.

I'm mesmerized by her smile, by her eyes, and the way she moves.

The way she undresses...

I'll keep watching and waiting. Until I can make her mine.

And once she is, I'll never let her go.

Not even when she begs me to.


      

لیست‌های مرتبط به Haunting Adeline

نمایش همه

یادداشت‌ها

Fatemeh.H.K

Fatemeh.H.K

1403/10/1

          ببنید اصلا بحث متحوا نیست بحث اینه که ایا شما اهل دارک رومنس اونم از نوع نسبتا سنگین هستید یا نه ؟
اگه نه، نخونید این کتاب جز آزار برای شما چیز دیگه ای نخواهد داشت و در نهایت امتیاز کم میدید و مخاطب فکر میکنه کتاب خوبی نیست ......در حالی که اگه اهل دارک رومنس و... باشید، و در عین حال از این ژانر خونده باشید، این اون کتابی میشه که عاشقش خواهید شد 
"زید" همه ی پسرای تو کتابارو میزاره تو جیبش، اون یه مرده!

و نکته بعدی اینه که کامنتایی هستن که میگن این کتاب اینو عادی سازی میکنه اونو عادی سازی میکنه 
حق با توعه این درست نیست
ولی این مدل کتابا در ژانر دارک رومنس نوشته میشن و این یعنی بخش تاریک تخیل
 این کتای سبک رئال نیست که شما  نارحتی با واقعیت تطبیق نداره
بله این یه تخیل دارک و شاید مریض باشه ولی خب هست دیگه و مناسب کساییه که اهلش باشن
و اتفاقا نویسنده تو برقراری تعادل بین  شخصیت ها خوب عمل کرده و ادلاین تا پایان این جلد همچنان خودآگاهش از ناخودآگاهش جداست!!
        

4

yalda

yalda

5 روز پیش

          نمیدونم چیشد، اما به طور ناگهانی این کتابو خوندم😂
خب از طراحی جلد، معروفیت و کلی چیزهای دیگه تقریبا همه میدونیم که دارک رومنسه. 
قطعا همه نمیتونن ازش متنفر باشن یا عاشقش باشن. کاملا بستگی به نوع تفکر و سلیقه داره. 
و لطفا اگه میبینید روحیاتتون باهاش سازگار نیست این کتابو نخونید!! 
همونطور که گفتم ژانر کتاب دارک رومنسه یعنی عشق سیاه و ما نمیتونیم انتظار داشته باشیم توی این ژانر همه چیز گوگولی و عاشقانه و قشنگ و یا واقعی باشه. حتی تو خود کتاب هم بهش اشاره شده که تمام اینچیزها ساخته ذهن نویسنده است و واقعیت  نداره. و این ایده ها صرفا از قسمتی از مغز نویسنده میاد که میدونیم تصور هستن و تقریبا همه ما همچین قسمتی رو داریم. 
نمیتونم به طور کلی بگم خوب بود یا بد چون همه اینا بستگی به دیدگاه خواننده ها داره. از نظر من یکسری چیزهاش قابل تحمل بود و یکسری چیزهای دیگه اش از حد گذشته بود اما خب نمیتونیم از این ژانر انتظار دیگه ای داشته باشیم. من مشکل آنچنانی باهاش نداشتم و کمی هم ازش لذت بردم اما باز هم تاکید میکنم این کتاب و این ژانر کاملا سلیقه ای هستن و به روحیات خواننده بستگی دارن. 
و لطفا کمی محدودیت سنیش رو جدی بگیرید. این با اون فانتزی هایی که به رنج سنیش توجه نمیکردیم واقعا فرق داره😂

        

0

kimiyafard

kimiyafard

1403/11/1

        اوکی :((((
برنامه قضاوت براساس جلد کنسله /:
فکر میکردم یه داستان ترسناک دارک عاشقانه قوی طرف ام ولی خب انتظاراتم رو برآورده نکرد :/
دارک بودنش هیجان ماجرا رو بالا میبره در حدی که من توی سه چهار روز بعضی از چپتر ها رو خوندم [ البته که مای سابی ♡ 
یکی از چیزایی که خیلی حالم رو گرفت اطناب زیادی و الکی داستان بود:)
 تقریبا خشونت این رمان بالاست برای موضوع و ایشو که در نظر گرفته ؛ قاچاق انسان و پدوفیلی ها!!!!!!
آماااا
 پایان رو دلم میخواست بهتر  از این گفته بشه [ بورینگگگگ
 روابط فیزیکی شون اصلا حس نداشت به نظرم [ شاید تایپ من نیست ؛)
ولی دلم برای سابی کبابه :((((
دوس دارم بدونم ماجراش چی شد 
شاید خودمو قانع کردم که بخاطر سرنوشت اون هم شده جلد ۲ رو بخونم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

Hiraeth

Hiraeth

1403/2/10

          اولین چیزی که باید ذکر بشه اینه که ژانر این کتاب دارک رومنسه، یعنی از دو حالت خارج نیست. وقتی یه نفر میخونتش یا خیلی خیلی براش آزاردهنده‌ست، یا واقعا براش لذت بخشه. این دیگه بستگی به سلیقه و روحیات هرکس داره. 
داستان اصلی حول محور اینه که دختری به اسم آدلاین، یه عمارت از مامان بزرگش به ارث میبره و طی اتفاقاتی مثل پیدا کردن یه دفترخاطرات، میفهمه مامان بزرگ مامانش هفتاد سال پیش به قتل رسیده و قاتلش رو هیچوقت پیدا نکردن. ولی ادلاین که حالا دفترخاطراتشو پیدا کرده، اطلاعات جدیدی از زندگی مامان بزرگ مامانش به دست اورده‌. 
یه خط داستانی دیگه هم مربوط به مردیه به اسم زید میدوز که موسس یه جور گروه پارتیزانه که با باندهای قاچاق انسان درگیرن. این وسط، زید میدوز با یه اتفاقاتی به ادلاین علاقه مند میشه و تصمیم میگیره تعقیبش کنه و همین کار باعث میشه ادلاین هم درگیر این بازیا بشه. 
در کنار داستان، عناصر دیگه هم هست که قطعا همین عناصر باعث معروف شدن کتاب شدن.
جدا از داستانش که جای بحث داره، قلم نویسنده و ادبیاتش مشکل خاصی نداشت. خط‌های داستانی مختلف خوب به هم ربط داده شدن و پیرنگش جالبه. 
در هر صورت، اینجور کتابا سلیقه‌ی هر کسی نیست. 
        

9

Haniyeh

Haniyeh

1402/12/11

42

محدثه ز

محدثه ز

2 روز پیش

          ☆مرگ ستاره‌هامو به چشم دیدم! ☆

خُب، آقا یه لحظه صبر کنید :)):
انقدر در موردش نظر دارم نمی‌دونم از کجا شروع کنم.
بذارید یه خلاصه بهتون بدم:
داستان در مورد یه خانم نویسنده‌ی خیلی جذاب لعنتیه که یه پسر جذاب لعنتی‌تری عاشقش می‌شه.
اما پسره خیلی استاکرگونه دنبالش می‌کنه و تصمیم می‌گیره بهش تجا//وز کنه تا دختره عاشقش شه...

داری میگی ودف، این چه سمیه؟
به خدا که نظر منم همینه!
یعنی می‌دونی با استاکرشم اکیم :)) با بقیه‌ش نه واقعا!
بعد تازه اونم به سبکی که زید پیش می‌رفت، واقعاتر نه!

▪︎ من می‌دونستم این کتاب دارک رمنسه، اینم می‌دونستم خاک برسریه ولی چیزی که نمی‌دونستم میزان تباه بودنش بود. آخه مگه می‌شه یه نویسنده کتابی بنویسه که شخصیت اصلیش یه نویسنده جوون و بااستعداد باشه که کتاباش پرفروشن ولی خودش به بدترین شکل ممکن کتاب رو نوشته باشه :-؟
خب چرا نویسنده، میومدی عکاس یا نقاش یا هر چیز دیگه‌ش می‌ذاشتیش :((
هر طور فکر می‌کنم می‌بینم واقعا به نظرم یه نفر نمی‌تونه شخصیت اصلی کتابش یه نویسنده موفق باشه و خودش گند بزنه تو نوشتن!
بعد اکی بیایید از ادلاین بگذریم که کمترین بخش مشکل‌دار قضیه‌س!
‌
>> زید رو بذارم کجای دلم!!!

× اولین مشکلم آناتومیه :)) که بذارید بازش نکنم.
×× مشکل دوم: ماهیت کارای زید
شغل زید چیه؟
یه سازمان مخفی ضد دولت داره و فساد حکومت رو افشا می‌کنه و با گروه‌های مافیایی اینا می‌جنگه که دخترا، زنان و بچه‌های بیچاره رو از دست خاک‌برسرای پدو..فیل نجات بده.
لطفا بیایید به احترام زید ایستاده دست نزنیم :))
چون زید عاشق یه دختر (ادلاین) می‌شه اونم تو یه نگاه، بعد می‌گه من می‌خوام این دختر رو مال خودم کنم.
حالا گزینه‌ها چیه؟
۱. برم بهش بگم مستقیم
۲. آروم بهش نزدیک شم و مخش رو بزنم
۳. از طریق یه دوست مشترک ازش بخوام بریم دیت
خب شاید هر انسان عاقل و بالغی این کارا رو کنه، اما زید تصمیم می‌گیره مریض‌گونه استاکر ادی بشه و بعد بره به وحشیانه‌ترین حالت ممکن بهش تعرض کنه. (WTF Bro?!)
‌ 
◇ واقعا نمیشه کارت این باشه که دخترا رو نجات بدی ولی زاغ سیاه دختر مردمو چوب بزنی و بری رسما بهش تعرض کنی اونم با غیرمنطقی‌ترین و غیرانسانی‌ترین حالت ممکن.
ینی می‌دونی هرطور حساب کنی نمی‌شه چون اون خوبه اینم خوب باشه (: الان هدف چیه؟ اینا اگر عادی‌سازی تجا//وز نیس چیه پس؟
‌
××× اگه کتاب یه رمان جنایی با یه عاشقانه درست درمون بود (بانوی سایه‌ها طور) واقعا شاید عاشقش می‌شدم. اما این کتاب به غیر از قسمتای +۱۸ بقیه‌ش مث خوندن روزنامه بود. مثلا این که فهمیدن استاکرش، زید همون زی ئه و رئیس یه گروه خفن فلانه مثل این بود که بفهمی همسایه جدیدت معلم فیزیکه. همین‌قدر بی‌اهمیت، اصلا انگار خیلی منطقی روتینه و بی‌هیچ تعجب و توئیستی...

تازه آخرشم من نفهمیدم زید چه بلایی سر مارک و رفقا اوورد. از اول کتاب منتظر بودم گیرشون بندازه و پاره‌شون کنه ولی یهو دیدم با ادی ریختن رو هم :((( ینی هیچی ننوشته بود؟ یا چون من حوصله‌م نمی‌شد درست کتابو بخونم ردش کردم و نفهمیدم؟ :)))
‌
در نهایت که حقیقتا دارک رمنس‌ها همیشه منو استرسی می‌کنن و رابطه‌هاشون خیلی حس بدی بهم می‌دن.
کاش اصلا نمی‌خوندم کتاب رو و زید و ادلاینی که تو تیک‌تاک دیده بودم تو ذهنم می‌موند، اونا رو دوست داشتم ولی کتاب تصوراتم رو نابود کرد‌؛ واقعا فکر می‌کردم این کتاب قراره جذاب و متفاوت باشه (: ولی اونقدر خورد تو ذوقم که به نظرم توئیستد حقشه بهش به جای صفر ستاره برم حداقل یک رو بدم. لاقل یه‌کم فان بود اوایلش و رابطه بین شخصیتا بهتر بود!

جلد دومش رو می‌خونم؟ هرگز!
ولی می‌رم جلد دوم توئیستد رو بخونم (((:
‌ 
 
‌
‌
        

0