معرفی کتاب Haunting Adeline اثر undefined

Haunting Adeline

Haunting Adeline

2.3
61 نفر |
34 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

110

خواهم خواند

33

ناشر
شابک
9781957635002
تعداد صفحات
547
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        The Manipulator

I can manipulate the emotions of anyone who lets me.

I will make you hurt, make you cry, make you laugh and sigh.

But my words don't affect him. Especially not when I plead for him to leave.

He's always there, watching and waiting.

And I can never look away.

Not when I want him to come closer.


The Shadow

I didn't mean to fall in love.

But now that I have, I can't stay away.

I'm mesmerized by her smile, by her eyes, and the way she moves.

The way she undresses...

I'll keep watching and waiting. Until I can make her mine.

And once she is, I'll never let her go.

Not even when she begs me to.


      

لیست‌های مرتبط به Haunting Adeline

نمایش همه

پست‌های مرتبط به Haunting Adeline

یادداشت‌ها

Fatemeh.H.K

Fatemeh.H.K

1403/10/1 - 14:12

          ببنید اصلا بحث متحوا نیست بحث اینه که ایا شما اهل دارک رومنس اونم از نوع نسبتا سنگین هستید یا نه ؟
اگه نه، نخونید این کتاب جز آزار برای شما چیز دیگه ای نخواهد داشت و در نهایت امتیاز کم میدید و مخاطب فکر میکنه کتاب خوبی نیست ......در حالی که اگه اهل دارک رومنس و... باشید، و در عین حال از این ژانر خونده باشید، این اون کتابی میشه که عاشقش خواهید شد 
"زید" همه ی پسرای تو کتابارو میزاره تو جیبش، اون یه مرده!

و نکته بعدی اینه که کامنتایی هستن که میگن این کتاب اینو عادی سازی میکنه اونو عادی سازی میکنه 
حق با توعه این درست نیست
ولی این مدل کتابا در ژانر دارک رومنس نوشته میشن و این یعنی بخش تاریک تخیل
 این کتای سبک رئال نیست که شما  نارحتی با واقعیت تطبیق نداره
بله این یه تخیل دارک و شاید مریض باشه ولی خب هست دیگه و مناسب کساییه که اهلش باشن
و اتفاقا نویسنده تو برقراری تعادل بین  شخصیت ها خوب عمل کرده و ادلاین تا پایان این جلد همچنان خودآگاهش از ناخودآگاهش جداست!!
        

10

kimiyafard

kimiyafard

1403/11/1 - 02:51

        اوکی :((((
برنامه قضاوت براساس جلد کنسله /:
فکر میکردم یه داستان ترسناک دارک عاشقانه قوی طرف ام ولی خب انتظاراتم رو برآورده نکرد :/
دارک بودنش هیجان ماجرا رو بالا میبره در حدی که من توی سه چهار روز بعضی از چپتر ها رو خوندم [ البته که مای سابی ♡ 
یکی از چیزایی که خیلی حالم رو گرفت اطناب زیادی و الکی داستان بود:)
 تقریبا خشونت این رمان بالاست برای موضوع و ایشو که در نظر گرفته ؛ قاچاق انسان و پدوفیلی ها!!!!!!
آماااا
 پایان رو دلم میخواست بهتر  از این گفته بشه [ بورینگگگگ
 روابط فیزیکی شون اصلا حس نداشت به نظرم [ شاید تایپ من نیست ؛)
ولی دلم برای سابی کبابه :((((
دوس دارم بدونم ماجراش چی شد 
شاید خودمو قانع کردم که بخاطر سرنوشت اون هم شده جلد ۲ رو بخونم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

Hiraeth

Hiraeth

1403/2/10 - 22:46

          اولین چیزی که باید ذکر بشه اینه که ژانر این کتاب دارک رومنسه، یعنی از دو حالت خارج نیست. وقتی یه نفر میخونتش یا خیلی خیلی براش آزاردهنده‌ست، یا واقعا براش لذت بخشه. این دیگه بستگی به سلیقه و روحیات هرکس داره. 
داستان اصلی حول محور اینه که دختری به اسم آدلاین، یه عمارت از مامان بزرگش به ارث میبره و طی اتفاقاتی مثل پیدا کردن یه دفترخاطرات، میفهمه مامان بزرگ مامانش هفتاد سال پیش به قتل رسیده و قاتلش رو هیچوقت پیدا نکردن. ولی ادلاین که حالا دفترخاطراتشو پیدا کرده، اطلاعات جدیدی از زندگی مامان بزرگ مامانش به دست اورده‌. 
یه خط داستانی دیگه هم مربوط به مردیه به اسم زید میدوز که موسس یه جور گروه پارتیزانه که با باندهای قاچاق انسان درگیرن. این وسط، زید میدوز با یه اتفاقاتی به ادلاین علاقه مند میشه و تصمیم میگیره تعقیبش کنه و همین کار باعث میشه ادلاین هم درگیر این بازیا بشه. 
در کنار داستان، عناصر دیگه هم هست که قطعا همین عناصر باعث معروف شدن کتاب شدن.
جدا از داستانش که جای بحث داره، قلم نویسنده و ادبیاتش مشکل خاصی نداشت. خط‌های داستانی مختلف خوب به هم ربط داده شدن و پیرنگش جالبه. 
در هر صورت، اینجور کتابا سلیقه‌ی هر کسی نیست. 
        

14

Haniyeh

Haniyeh

1402/12/11 - 13:28

80

محدثه زنگانه

محدثه زنگانه

1404/4/11 - 04:08

          ☆مرگ ستاره‌هامو به چشم دیدم! ☆

خُب، آقا یه لحظه صبر کنید :)):
انقدر در موردش نظر دارم نمی‌دونم از کجا شروع کنم.
بذارید یه خلاصه بهتون بدم:
داستان در مورد یه خانم نویسنده‌ی خیلی جذاب لعنتیه که یه پسر جذاب لعنتی‌تری عاشقش می‌شه.
اما پسره خیلی استاکرگونه دنبالش می‌کنه و تصمیم می‌گیره بهش تجا//وز کنه تا دختره عاشقش شه...

داری میگی ودف، این چه سمیه؟
به خدا که نظر منم همینه!
یعنی می‌دونی با استاکرشم اکیم :)) با بقیه‌ش نه واقعا!
بعد تازه اونم به سبکی که زید پیش می‌رفت، واقعاتر نه!

▪︎ من می‌دونستم این کتاب دارک رمنسه، اینم می‌دونستم خاک برسریه ولی چیزی که نمی‌دونستم میزان تباه بودنش بود. آخه مگه می‌شه یه نویسنده کتابی بنویسه که شخصیت اصلیش یه نویسنده جوون و بااستعداد باشه که کتاباش پرفروشن ولی خودش به بدترین شکل ممکن کتاب رو نوشته باشه :-؟
خب چرا نویسنده، میومدی عکاس یا نقاش یا هر چیز دیگه‌ش می‌ذاشتیش :((
هر طور فکر می‌کنم می‌بینم واقعا به نظرم یه نفر نمی‌تونه شخصیت اصلی کتابش یه نویسنده موفق باشه و خودش گند بزنه تو نوشتن!
بعد اکی بیایید از ادلاین بگذریم که کمترین بخش مشکل‌دار قضیه‌س!
‌
>> زید رو بذارم کجای دلم!!!

× اولین مشکلم آناتومیه :)) که بذارید بازش نکنم.
×× مشکل دوم: ماهیت کارای زید
شغل زید چیه؟
یه سازمان مخفی ضد دولت داره و فساد حکومت رو افشا می‌کنه و با گروه‌های مافیایی اینا می‌جنگه که دخترا، زنان و بچه‌های بیچاره رو از دست خاک‌برسرای پدو..فیل نجات بده.
لطفا بیایید به احترام زید ایستاده دست نزنیم :))
چون زید عاشق یه دختر (ادلاین) می‌شه اونم تو یه نگاه، بعد می‌گه من می‌خوام این دختر رو مال خودم کنم.
حالا گزینه‌ها چیه؟
۱. برم بهش بگم مستقیم
۲. آروم بهش نزدیک شم و مخش رو بزنم
۳. از طریق یه دوست مشترک ازش بخوام بریم دیت
خب شاید هر انسان عاقل و بالغی این کارا رو کنه، اما زید تصمیم می‌گیره مریض‌گونه استاکر ادی بشه و بعد بره به وحشیانه‌ترین حالت ممکن بهش تعرض کنه. (WTF Bro?!)
‌ 
◇ واقعا نمیشه کارت این باشه که دخترا رو نجات بدی ولی زاغ سیاه دختر مردمو چوب بزنی و بری رسما بهش تعرض کنی اونم با غیرمنطقی‌ترین و غیرانسانی‌ترین حالت ممکن.
ینی می‌دونی هرطور حساب کنی نمی‌شه چون اون خوبه اینم خوب باشه (: الان هدف چیه؟ اینا اگر عادی‌سازی تجا//وز نیس چیه پس؟
‌
××× اگه کتاب یه رمان جنایی با یه عاشقانه درست درمون بود (بانوی سایه‌ها طور) واقعا شاید عاشقش می‌شدم. اما این کتاب به غیر از قسمتای +۱۸ بقیه‌ش مث خوندن روزنامه بود. مثلا این که فهمیدن استاکرش، زید همون زی ئه و رئیس یه گروه خفن فلانه مثل این بود که بفهمی همسایه جدیدت معلم فیزیکه. همین‌قدر بی‌اهمیت، اصلا انگار خیلی منطقی روتینه و بی‌هیچ تعجب و توئیستی...

تازه آخرشم من نفهمیدم زید چه بلایی سر مارک و رفقا اوورد. از اول کتاب منتظر بودم گیرشون بندازه و پاره‌شون کنه ولی یهو دیدم با ادی ریختن رو هم :((( ینی هیچی ننوشته بود؟ یا چون من حوصله‌م نمی‌شد درست کتابو بخونم ردش کردم و نفهمیدم؟ :)))
‌
در نهایت که حقیقتا دارک رمنس‌ها همیشه منو استرسی می‌کنن و رابطه‌هاشون خیلی حس بدی بهم می‌دن.
کاش اصلا نمی‌خوندم کتاب رو و زید و ادلاینی که تو تیک‌تاک دیده بودم تو ذهنم می‌موند، اونا رو دوست داشتم ولی کتاب تصوراتم رو نابود کرد‌؛ واقعا فکر می‌کردم این کتاب قراره جذاب و متفاوت باشه (: ولی اونقدر خورد تو ذوقم که به نظرم توئیستد حقشه بهش به جای صفر ستاره برم حداقل یک رو بدم. لاقل یه‌کم فان بود اوایلش و رابطه بین شخصیتا بهتر بود!

جلد دومش رو می‌خونم؟ هرگز!
ولی می‌رم جلد دوم توئیستد رو بخونم (((:
‌ 
 
‌
‌
        

42

آگاتا هولمز

آگاتا هولمز

1404/5/20 - 02:42

          دیگه دیدم سخته راجع بهش چیزی ننوشت!
البته روی سخن من لزوما نویسنده نیست چون گفتنی‌ها گفته شده، روی سخن من مخاطبای این کتابه که تبلیغش می‌کنن و بهش نمره‌ی کامل دادن. اما اجازه بدید یه نقد کوتاه به کتاب داشته باشم:
من این کتاب رو کامل نخوندم چون حالم بد شد و بابت همون مقداری روهم که خوندم از ذهنم معذرت می‌خوام.
کتاب راجع به دختریه که عاشق متج**وزش می‌شه، انقدر فاجعه است! اصلا نمی‌دونم جای ایراد گرفتن باشه یا نه... توی این کتاب تجا**ز یه امر عادیه، اسمش عشقه، وای خدای من =) تازه بعدشم که این دختر پسره مثلا باهمن هیچ عشقی بینشون نیست به جز یه سری کثافت کاری یعنی عملا هیچی هیچی هیچی هیچی.

دوستان عزیزی که این کتاب رو خوندید، بهش نمره‌ی بالا دادید و استدلال کردید که اگر دارک رومنس خون نباشی و جنبه‌شو نداشته باشی از این کتاب خوشت نمیاد، الان تو موافق امر تجا**وز هستی یا بعد خوندن این دیگه برات عادی شده؟ الان از این کتاب لذت بری  که چیزی جز توصیف تعر**ض نداشت؟ این کتاب نوشته شده بود که مثلا بخواد از آدمایی که همچین بلایی سرشون میاد حمایت کنهدرحالیکه شخصیت اصلی داستان صدبار بدتر بود!
شما دوست عزیزی که می‌گی که این چیزا سلیقه‌ایه و یکی خوشش میاد، آدمای زیادی هستن که از آسیب زدن به خودشون خوششون میاد و چون خوششون میاد باید اون آدمارو ول کنیم؟ چون کسی از یه چیز اشتباه خوشش میاد دلیل بر اینه که نقدی بهش وارد نشه؟ این کتاب نباید باشه اصلا، نباید فایلش انقدر راحت توی فضای مجازی باشه و در دسترس نوجوونها باش که حتی محتواش برای ۱۸+ هم مضره ، چرا اینو می‌گم؟ چون می‌بینم خیلی از اونایی که بهش نمره‌ی کامل دادن نوجوونن، چون دیدم که به این آدم میگن مرد زندگی =)
یه سری دارک رومنس خون هم که میدونن این چیزا غلطه و صرفا برای سرگرمی میخوننش. اما من میگم وقتی اینارو بخونی دیگه کم کم این امر برات عادی سازی می‌شه، دیگه کم کم واکنشی نسبت بهش نداری، و اینکه لذت از چی؟ اگر بحث لذت بردنه خیلی کتابای قشنگ تری هست، یعنی واقعا براتون مهم نیست چه چیزی به خورد روح و ذهنتون میدید؟ لذت بردن از تعر**ض و یه سری دیالوگ نامتعارف توی ذهنم نمی‌گنجه.
لطفا نذارید عادی سازی بشه...

در نهایت: قرار نیست هر چیزی نوشته بشه، خونده بشه و بگیم بعضیا خوششون میاد، یک سری چیزها مطلقا غلطن و نباید باشن، جز اینکه اگر نویسنده ذهن مریضی نداشت همچین کتابی هم نوشته نمی‌شد؟

و واقعا حیف ٠۵ ستاره ای که دادم.
        

58