خب...بعد دو هفته بالخره تموم شد! صادقانه بگم اصلاااا دوستش نداشتم اما نمیتونم بگم که بد بود چون فکر کنم فقط به سلیقه من نخورد. حتی از بخش رومنس داستانم اصلا خوشم نیومد، خیلی آبکی بود یجورایی...اون اول فکر میکردم که داستان رومنساش قراره بین خدای دریا ( البته که الان شین خدای دریاست، و خدای دریا امپراتوره) و مینا باشه و وقتی که نوار سرنوشت بین شین و مینا تشکیل شد واقعا ناراحت شدم، اخرای داستان هم که یدفعه نوار سرنوشت بین مینا و امپراتور(همون خدای دریای سابق) تشکیل شد یه امید واهی پیدا کردم اما بعد دوباره همه چی خراب شد...حتی اگه زوج شین و مینا رو هم دوست میداشتم باز هم از بخش رومنس داستان خوشم نمیومد چون فهمیدم که یه عشق آتشین تر و چهجوری بگم پرهیجان تر رو کلا تو کتابا دوست دارم و بین شین و مینا خیلی عشق ارومی جریان داشت که کلا ازش خوشم نمیومد. وای کل داستان خیلی دلم برای امپراتور یا همون خدای دریای سابق میسوخت:( خیلی نازنازی و کوچک بود وای بمیرم براش.
اره خلاصه،در کل هیچ بخشی از داستان رو دوست نداشتم و الان خوشحالم تموم کردمش تا بتونم بذارمش تو بخش خونده شده ها.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.