معرفی کتاب ناتوان اثر لورن رابرتس مترجم پگاه فرهنگ مهر

ناتوان

ناتوان

لورن رابرتس و 1 نفر دیگر
4.3
210 نفر |
121 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

95

خوانده‌ام

376

خواهم خواند

392

ناشر
داهی
شابک
9786229222423
تعداد صفحات
770
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در سرزمین ایلیا، هیچ جرمی خطرناک‌تر از معمولی بودن نیست! سرزمینی که بیماری طاعون بزرگی را پشت سر گذاشته و به اکثریت بازماندگانش، قدرت‌های ماورا الطبیعی داده است. قدرت‌هایی نظیر کنترل کردن آتش، جابه‌جایی اجسام، کنترل کردن بقیه و … اما این در حالی است که پادشاه ایلیا فقط افرادی که قدرت‌های ماورائی دارند را لایق زندگی کردن دانسته و افراد عادی را مستحق مرگ می‌داند.

پیدین، دختری جوان و یک دزد خیابانی از محله‌های فقیرنشین است که در این دنیای پر از جادو و خطرناک به همراه یکی از دوستانش، آدنا، زندگی می‌کند. دزدی که هیچ قدرت ماورایی خاصی ندارد و مجبور است خودش را میان افراد قدرتمند مخفی کند. یک شکارچی، که برای زنده ماندن، کارش شکار کردن سکه‌های جیب اشخاص مختلف است.

اما همه‌چیز به‌واسطه‌ی آشنایی پیدین با شخص مرموزی به اسم کای بهم می‌ریزد. شاهزاده‌ای خوش‌تیپ و جذاب که در دردسر بزرگی افتاده و پیدین برای نجات جانش، حاضر می‌شود هویت واقعی خودش را به خطر بیاندازد. غافل از اینکه رقابتی مرگبار در انتظار پیدین است. رقابتی که برای به نمایش گذاشتن قدرتِ نخبگان برگزار می‌شود؛ قدرتی که پیدین فاقد آن است!
      

لیست‌های مرتبط به ناتوان

نمایش همه

یادداشت‌ها

yalda

yalda

1404/4/23

          این کتاب رو با ذوق فراوون شروع کردم. 
روند ابتدای داستان بد نبود و یک جورایی به سرعت وارد داستان اصلی شد. اما به نظرم نویسنده بیش از حد داستان رو کش داد. 
یکسری جاها از داستان خوشم میومد اما یکسری جاهای دیگه میگفتم خب این یعنی چی؟! 
از نظرم کمی سطحی بود. مخصوصا شخصیت پردازی ها. این چند گانگی پیدین، سرد و خشن بودن کای که البته به نظرم چرت بود. چرا؟ چون نویسنده کای رو اینطوری توصیف کرد که یک قاتل بی رحم و خشنه که احساساتشو به سختی نشون میده و از این حرفا اما من مدام شاهد این بودم که کای با همه صمیمی میشه، لبخند میزنه، بگو بخند میکنه و کلی کارای دیگه. و هر لحظه یا خود کای یا پیدین میگفتن نقاب احساسات کای از بین میره. 
از طرف دیگه یکسری چیزا بی جواب موندن. شکل اون دنیایی که نویسنده خلق کرد اصلا معلوم نبود بر چه اساسیه. مثلا برق و لامپ داشتن در صورتی که با کالسکه اینور اونور می رفتن و سبک زندگی قدیمی ای داشتن😐
به طور کلی معلوم نبود این دنیا چه شکلی و بر چه اساسی و چطوری زندگی میکنن. یعنی من تا میومدم دنیا رو توی ذهنم تصویر سازی کنم یه چیزی گفته میشد و تصوراتم به کل نابود میشد. 
خب به نظرم اینجور چیزا باید جواب درستی داشته باشن تا خواننده سردرگم نمونه. 
و اما عشق بین کای و پیدین که خیلی ها معتقدن محشره. تا یکجایی من هم عشق و ارتباط بینشونو دوست دارم اما به نظرم چیز آنچنان فوق العاده ای نبود. اگه نویسنده تمرکز بیشتری روی شخصیت پردازی و این ارتباط بین این دوتا میگذاشت به نظرم واقعا قشنگ تر میشد. 
و صادقانه بگم من اصلا از خوندن این کتاب لذت نبردم. با هر خطش حرص می خوردم و منتظر بودم این کتاب بالاخره تموم شه. و پایانش دیگه ته حرص دراری بود. 
و اما نظر کلیم. نه میتونم بگم از این کتاب متنفر شدم و نه میتونم بگم عاشقش شدم. صرفا تا یه حدی دوستش دارم اما قطعا جزو کتابای مورد علاقم نیست. من حتی الان مطمئن نیستم که جلد بعدیش رو بخونم یا نه چون تمام امیدم به اون جلده تا نظرم رو راجع به این مجموعه عوض کنم و از طرفی میترسم نظرم تغییری نکنه . 
این چیزهایی که گفتم نظر شخصی خودمه و بر خلاف من خیلی های دیگه میتونن عاشق این کتاب باشن و این کاملا سلیقه ایه. اما این کتاب به دل من ننشست. 
اما همیشه معتقدم که خوندن یک مجموعه باید کامل به پایان برسه تا نظر و علاقه درست من به اون مجموعه مشخص شه. 
پس  تمام امید من به جلد دوم  این مجموعست. 

        

9

Elias

Elias

1404/1/27

          نام کتاب: ناتوان 
نویسنده: لورن رابرتس
مترجم: پگاه فرهنگ مهر
تعداد صفحات: ۷۷۰
ژانر: رمنتزی 
خلاصه داستان: 
در جهانی که بیماری باعث ایجاد قدرت جادویی در افراد شده؛ پادشاه دستور قتل هر انسان معمولی که قدرت جادویی نداره رو میده. در این بین دختری به اسم پیدین که قدرت جادویی نداره توسط پدرش یاد میگیره که خودش رو مخفی وبه دروغ از قدرت کمتر دیده شده پیشگویی استفاده میکنه از زمانی که خانواده‌اش رو به دستور شاه میمیرن فرار میکنه و توی زاغه زندگی میکنه تا روزی که با شاهزاده کای ملاقات میکنه و... 
بررسی: 
کتاب ناتوان با روایت از دزدی پیدین همراه روایت اول شخص شروع میشه 
هرچند فصل یه بار روایت بین کای و پیدین جابه‌جا میشه.
شخصیت پردازی کتاب به جز کای و پیدین کلا کار داره، این دو نفر هم صرفا چون راوی هستن وگرنه کای کار بیشتری دارن و صرفا میشه فهمیدشون. 
پیدین دختری که از شاهنشاهی متنفر و در پی یه اتفاق مجبور میشه وارد کاخ بشه. 
کای پسری که از اول مجبور بوده برای ادمکش بودن تمرین ببینه و بزرگ بشه. 
فضا سازی کار رو خوبه توصیف از مکان‌ها تقریبا میشه تو ذهن تداعیش کرد
دنیا سازی ☹️ دنیا سازی انچنانی نداره.
توضیحی در خصوص خیلی چیزها نمیده 
مثلا لوله کشی ساختمان دارن، حمومشون شیر اب داره ولی با خنجر و شمشیر  میجنگن ساعت مچی اختراع شده ولی فضا انگار دورانی که نبوده همچین چیزایی 
از همش بدتر لامپه 🫤 لامپ دارن.
بعد سیستم جادویی عملا توضیحی نداره 
نویسنده نمیخواسته تکنولوژی تو کتاب باشه میاد همه چی رو به جادو وصل میکنه 
مثلا اتاق شکنجه عایق صدا دارن منتها توسط قدرت جادویی سایلنرها که گرفته شده این اتاق رو ساختن و ...
خود پلات داستان خوبه یه جاهایی بیراهه میره ولی بعد برمیگرده به روال قبل.
داستان ترکیبی از برگزیدگان جوان با عطش مبارزه‌اس ( بماند که یه عده میگفتن کلا ملکه سرخه فقط اسما تغییر کرده. من چون نخوندم چیزی نمیتونم بگم) 
درکل با گتاب رمنتزی طرف هستید که اعضا ناخواسته و خواسته درگیر یه مسابقه میشن و پایان جلد اول بازه.
درباره ترجمه خوب بود اما بزرگترین مشکل معادل سازی‌هایی بود که به فضای کتاب بقیه لحن کتاب نمیخورد 
مثل تهمتن. 
همین دیگه.
در کل جهت خوندن بین کارهای سنگین خوبه اما خب داستان اگر اون کتابهایی که گفتم خونده باشید تکراریه واستون.
        

12