معرفی کتاب ناتوان اثر لورن رابرتس مترجم پگاه فرهنگ مهر

ناتوان

ناتوان

لورن رابرتس و 1 نفر دیگر
4.2
172 نفر |
98 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

72

خوانده‌ام

305

خواهم خواند

311

ناشر
داهی
شابک
9786229222423
تعداد صفحات
770
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در سرزمین ایلیا، هیچ جرمی خطرناک‌تر از معمولی بودن نیست! سرزمینی که بیماری طاعون بزرگی را پشت سر گذاشته و به اکثریت بازماندگانش، قدرت‌های ماورا الطبیعی داده است. قدرت‌هایی نظیر کنترل کردن آتش، جابه‌جایی اجسام، کنترل کردن بقیه و … اما این در حالی است که پادشاه ایلیا فقط افرادی که قدرت‌های ماورائی دارند را لایق زندگی کردن دانسته و افراد عادی را مستحق مرگ می‌داند.

پیدین، دختری جوان و یک دزد خیابانی از محله‌های فقیرنشین است که در این دنیای پر از جادو و خطرناک به همراه یکی از دوستانش، آدنا، زندگی می‌کند. دزدی که هیچ قدرت ماورایی خاصی ندارد و مجبور است خودش را میان افراد قدرتمند مخفی کند. یک شکارچی، که برای زنده ماندن، کارش شکار کردن سکه‌های جیب اشخاص مختلف است.

اما همه‌چیز به‌واسطه‌ی آشنایی پیدین با شخص مرموزی به اسم کای بهم می‌ریزد. شاهزاده‌ای خوش‌تیپ و جذاب که در دردسر بزرگی افتاده و پیدین برای نجات جانش، حاضر می‌شود هویت واقعی خودش را به خطر بیاندازد. غافل از اینکه رقابتی مرگبار در انتظار پیدین است. رقابتی که برای به نمایش گذاشتن قدرتِ نخبگان برگزار می‌شود؛ قدرتی که پیدین فاقد آن است!
      

لیست‌های مرتبط به ناتوان

نمایش همه
ناتوانبی پرواخردم کن

کتاب های فانتزی که اگه نخونی نصف عمرت بر فناس!!!

5 کتاب

کتاب اخگری در خاکستر نوشته صبا طاهر. کتابی بود که منو برای اولین بار جوری متحیر کرد که فکر میکردم دیگه همچین کتابی پیدا نمیکنم. ترکیبی از ژانر فانتزی، خشونت و البته عاشقانه. جلد دوم این کتاب مشعلی در برابر شب هست که من هنوز نخوندم ولی مطمئنم به اندازه اخگری در خاکستر جذاب باشه. شخصیت های محبوبی که توی این کتاب وجود دارن و من مطمئنم که همه میتونن عاشقش بشن الایس و هلینه. دختری که به اعماق دریا افتاد کتابیه که قلبتو اکلیلی میکنه. حتی اگه به سریال های شرقی علاقه زیادی ندارین پیشنهاد میکنم این کتابو بخونید. من هم زیاد به آثار شرقی علاقه ندارم ولی این کتاب یه ژانر فانتزی لطیفه. تو رو به اعماق افسانه ها میبره و داستان های زیادی برای تعریف کردم داره. شخصیت های محبوب این کتاب از نظر من شین و مینا هستن. و اما مجموعه خردم کن.... شاهکاری که هر چقدر هم در بارش بنویسم بازهم کمه. فانتزی آخر الزمان. ممکنه اوایل کتاب یه کم روی اعصاب باشه و خیلی کش پیدا کنه اما همین که وارد جلد های بعدی بشی با هر صفحش یا می خندی یا گریه میکنی. شخصیت های محبوب این کتاب تا جایی که من خوندم، آرون و کنجی هستن. و ناتوان و بی پروا. بعد از خوندن اخگری در خاکستر که فکر میکردم هیچ شاهکاری پیدا نمیکنم ناتوان رو یافتم. هرچند از نظر امتیاز بنظر من ناتوان و اخگری در خاکستر در یک سطح هستند چون یه جورایی برخی از جاهای ناتوان مثل اخگری در خاکستره ولی من بازهم دوستش داشتم و با هر صفحش زندگی کردم. شخصیت های محبوب توی این کتاب زیادن ولی بهتریناشون پیدین و کای هستن. بی پروا هم جلد دوم ناتوانه بنظر من به اندازه ناتوان دوست داشتنی نبود اما ارزش اینو داشت که کنار ناتوان توی این لیست قرار بگیره. .... بنظر تو جای چه کتابی خالیه؟

2

یادداشت‌ها

لیلیان

لیلیان

1403/12/29

          وای بر من ... اینقدر این کتاب قشنگ بود که فقط همین رو میتونم بگم 
از زیبایی جلدش که بگذریم ، از زیبایی آستر بدرقه بگذریم ، از زیبایی نقشه هم بگذریم و برسیم به داستان 
اوایل داستان بدک نبود واقعا ، راستش خیلی رغبت نمیکردم که ادامه بدم و برای ادامه دودل بودم ولی بلاخره بعد یک ماه کلنجار خوندمش و ... هیچی نمیتونم بگم 
از وسطای داستان جذابیتاش کم کم برای من آشکار شد 
خب کای که از همون اول شروع کرده بود به لاس زدن و انمیز تو لاورز بودن داستان کاملا مشخص بود ولی پایانش کاملا غیرمنتظره بود 
به شدت از بلر بدم میاد و به همون میزان عاشق آدنا هستم
خیلی جاها بود که ذوق کردم و اشک ریختم و قهقهه زدم و دقیقا برای همین عاشق این کتاب شدم 
یه جورایی  وایب خردم کن و hunger games رو میداد ولی من از آرون هم بیشتر عاشق کای شدم و واقعا نمیدونم چرا 
ولی میتونم بگم این مجموعه ، مجموعه موردعلاقمه (مدیونید فکر کنید تازه جلد دوم رو شروع کردم) 
و منتظر جلد سوم نشسته‌ام به در نگاه میکنم 
ولی صادقانه بگم لیاقت ۵۳۰ هزار تومن رو داشت ... پس بخونید و لذت ببرید :))
        

32

Elias

Elias

1404/1/27

          نام کتاب: ناتوان 
نویسنده: لورن رابرتس
مترجم: پگاه فرهنگ مهر
تعداد صفحات: ۷۷۰
ژانر: رمنتزی 
خلاصه داستان: 
در جهانی که بیماری باعث ایجاد قدرت جادویی در افراد شده؛ پادشاه دستور قتل هر انسان معمولی که قدرت جادویی نداره رو میده. در این بین دختری به اسم پیدین که قدرت جادویی نداره توسط پدرش یاد میگیره که خودش رو مخفی وبه دروغ از قدرت کمتر دیده شده پیشگویی استفاده میکنه از زمانی که خانواده‌اش رو به دستور شاه میمیرن فرار میکنه و توی زاغه زندگی میکنه تا روزی که با شاهزاده کای ملاقات میکنه و... 
بررسی: 
کتاب ناتوان با روایت از دزدی پیدین همراه روایت اول شخص شروع میشه 
هرچند فصل یه بار روایت بین کای و پیدین جابه‌جا میشه.
شخصیت پردازی کتاب به جز کای و پیدین کلا کار داره، این دو نفر هم صرفا چون راوی هستن وگرنه کای کار بیشتری دارن و صرفا میشه فهمیدشون. 
پیدین دختری که از شاهنشاهی متنفر و در پی یه اتفاق مجبور میشه وارد کاخ بشه. 
کای پسری که از اول مجبور بوده برای ادمکش بودن تمرین ببینه و بزرگ بشه. 
فضا سازی کار رو خوبه توصیف از مکان‌ها تقریبا میشه تو ذهن تداعیش کرد
دنیا سازی ☹️ دنیا سازی انچنانی نداره.
توضیحی در خصوص خیلی چیزها نمیده 
مثلا لوله کشی ساختمان دارن، حمومشون شیر اب داره ولی با خنجر و شمشیر  میجنگن ساعت مچی اختراع شده ولی فضا انگار دورانی که نبوده همچین چیزایی 
از همش بدتر لامپه 🫤 لامپ دارن.
بعد سیستم جادویی عملا توضیحی نداره 
نویسنده نمیخواسته تکنولوژی تو کتاب باشه میاد همه چی رو به جادو وصل میکنه 
مثلا اتاق شکنجه عایق صدا دارن منتها توسط قدرت جادویی سایلنرها که گرفته شده این اتاق رو ساختن و ...
خود پلات داستان خوبه یه جاهایی بیراهه میره ولی بعد برمیگرده به روال قبل.
داستان ترکیبی از برگزیدگان جوان با عطش مبارزه‌اس ( بماند که یه عده میگفتن کلا ملکه سرخه فقط اسما تغییر کرده. من چون نخوندم چیزی نمیتونم بگم) 
درکل با گتاب رمنتزی طرف هستید که اعضا ناخواسته و خواسته درگیر یه مسابقه میشن و پایان جلد اول بازه.
درباره ترجمه خوب بود اما بزرگترین مشکل معادل سازی‌هایی بود که به فضای کتاب بقیه لحن کتاب نمیخورد 
مثل تهمتن. 
همین دیگه.
در کل جهت خوندن بین کارهای سنگین خوبه اما خب داستان اگر اون کتابهایی که گفتم خونده باشید تکراریه واستون.
        

12

Aron

Aron

1404/3/17

        روند داستان بعضی جاها به معنای واقعی کلمه کند بود. به حدی که فقط می‌خوندم که سریعتر به بخش های هیجان انگیز تر برسم.
توقع نداشتم آخر کتاب همچین حقیقتی رو بشه، با اینکه بعدش به نظرم اومد که باید به ذهنم می‌رسید، ولی اون لحظه تعجب کردم.

و حقیقتا اگر بخوام فصل های پیدن رو با کای مقایسه کنم...کای بهتر بود. درسته که پیدن هم جالب بود و خوندن دیدگاهش هم بد نبود، اما من اون لحظاتی که کای سعی می‌کرد با احساساتش کنار بیاد و یکم از نقشش (مجری قانون آینده بودن) فاصله بگیره رو دوست داشتم. و خب دیدگاهش راجب پیدن هم جالب بود

و...درمورد کیت، من اصلا از پادشاه خوشم نمی‌اومد، هم بخاطر کارهاش و بلاهایی که سر کای آورد و هم حرکتی که توی آزمون آخر زد. بهتر که مرد. ولی دلم برای کیت سوخت. درسته مرگ پادشاه اجتناب ناپذیر بود، ولی شاید اگر پیدن بیشتر وقتش رو روی این موضوع می‌زاشت که کیت مسیر پدرش رو در پیش نگیره بهتر بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

25

          خب، همین الان این کتاب رو تموم کردم و بنظرم در رده بهترین کتاب هایی که خوندم، قرار میگیره.
شاید بعضی از جاهاش ترکیبی از کتابی مثل اخگری در خاکستر باشه ولی به هر حال محشر بود. 
شخصیت پیدین به شدت منو تحت تاثیر قرار داد و واقعا از  نویسنده  بخاطر ساخت چنین شخصیتی که اینقدر باهاش همزاد پنداری کردم، تشکر میکنم. شخصیت پیدین جوری بود که توی روند داستان ،احساس میکردم که دارم خودم رو به جای پیدین میبینم. به همین اندازه شخصیت خاص و منحصر به فردی بود.
در مورد کای هم که فقط میتونم بگم دیوانه وار جذاب و دوست داشتنی، شخصیتی که همه توانایی اینو دارن، عاشقش بشن.
برخی از جاهای کتاب اشتباهاتی وجود داشت که حالا ممکنه، اشتباه مترجم یا خود نویسنده بوده باشه ولی چندان مشکلی نداشتن، این کتاب این قدر تو رو توی خودش غرق میکنه که تو متوجه نمی شی داری میخونیش بلکه احساس میکنی داری اونو زندگی میکنی.
این احساس برای کسایی که عاشق ژانر های فانتزی که ترکیبی با خون و خون ریزی و خشونت باشه قوی تر هم میشه. و من واقعا بعضی وقت ها دیگه محیط اطرافم رو احساس نمی کردم به جاش کوچه غنائم، قصر ، ورزشگاه و مکان های دیگر رو به معنای واقعی کلمه، می دیدیم.
سلیقه ها متفاوته ولی اگر اخگری در خاکستر رو خوندی شک ندارم که عاشق این کتاب هم میشی.
....
        

5

پروانه🇮🇷

پروانه🇮🇷

2 روز پیش

          «اولا که باید بگم  این کتاب رو از جهت اینکه خیلی ترند و معروف شده می خوام نقد کنم، من یه متنقد ادبی نیستم و صرفا به عنوان شخصی که کتابای زیادی خونده  ، این کتاب رو  در مقایسه  با کتاب های فانتزی دیگه، اونم نه فانتزی های خیلی شاخ و خفن، فانتزی های متوسط  نقد می کنم.. پس  جبهه نگیرید   اگر طرفدارشید   من به شما و کتاب مورد علاقتون توهین نکردم 🫵🏻» 

خب از قلم نویسندع شروع  کنیم، در دو کلمه خام و نپخته. خیلی جمله بندی های بدی داشت و کلمات تکراری به کار رفته بود، مثلا به سان و استیصال.. دو کلمه ای که  خیلی  ادبی اند و اصلا به  قلم نویسنده  نمی خوردن.. شایدم ترجمه ش اینجوری بود ولی به هرحال..
طرح داستان هم که  شبیه کتاب بازی های گرسنگی بود، البته خیلی خیلی ضعیف تر.  اون پرسه زدنای پیدن هم شبیه  خصیت اصلی یه گانه صعود بود( هر چندبه گرد پاشم نمی رسه😒)  قشنگ ترکیبی از چندتا کتاب بود، ایده جدیدی نداشت و کاملا تکراری
بریم سراغ  شخصیت های اصلی یا همون کای و پیدن،چقدر اینکه کای خودش رو هیولا ی عاشق خونریزی صدا می کرد و اونوقت تروماش ارتفاع بود زد تو ذوقم،ترومای جالب تر نبود؟  از پیدن ام که نگم میشه گفت نسخه بهتر جولیت داخل کتاب خردم کن عه، همونقدر ترومای چرت و شخصیت ناز نازی...  در آخر هم جزئیات زیاد و فضاسازی بد  به علاوه تعداد صفحات بالا باعث شده خیلی کند بخونمش  و حوصلم سر بره،  به جای 768 صفحه میتونست تو 500 صفحه  و به شکل زیباتری ادامه  پیدا کنه...  
اگر کتابی بود که انقدر معروف و خفن جلوه نمیشد شاید میتونستم با دید دیگه ای بخونمش و در حد فانتزی های شروع کتابخوانی ، کتاب خوبی باشه و هرچند که هم  هست، ولی صرفا و فقط من از دیدی خوندم که کلی آدم کتابخور دیگه ام خوندنش و خوششون اومد و واقعا چرا از کجاش؟ 
امااااا  اگر تازه شروع  به فانتزی خوندن کردی کتاب خوبیه بخون  اما توقع بالایی نداشته باش، قشنگه در حد خودش.. همین
        

29