معرفی کتاب ناتوان اثر لورن رابرتس مترجم پگاه فرهنگ مهر

ناتوان

ناتوان

لورن رابرتس و 1 نفر دیگر
4.2
93 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

50

خوانده‌ام

156

خواهم خواند

172

ناشر
داهی
شابک
9786229222423
تعداد صفحات
770
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        در سرزمین ایلیا، هیچ جرمی خطرناک‌تر از معمولی بودن نیست! سرزمینی که بیماری طاعون بزرگی را پشت سر گذاشته و به اکثریت بازماندگانش، قدرت‌های ماورا الطبیعی داده است. قدرت‌هایی نظیر کنترل کردن آتش، جابه‌جایی اجسام، کنترل کردن بقیه و … اما این در حالی است که پادشاه ایلیا فقط افرادی که قدرت‌های ماورائی دارند را لایق زندگی کردن دانسته و افراد عادی را مستحق مرگ می‌داند.

پیدین، دختری جوان و یک دزد خیابانی از محله‌های فقیرنشین است که در این دنیای پر از جادو و خطرناک به همراه یکی از دوستانش، آدنا، زندگی می‌کند. دزدی که هیچ قدرت ماورایی خاصی ندارد و مجبور است خودش را میان افراد قدرتمند مخفی کند. یک شکارچی، که برای زنده ماندن، کارش شکار کردن سکه‌های جیب اشخاص مختلف است.

اما همه‌چیز به‌واسطه‌ی آشنایی پیدین با شخص مرموزی به اسم کای بهم می‌ریزد. شاهزاده‌ای خوش‌تیپ و جذاب که در دردسر بزرگی افتاده و پیدین برای نجات جانش، حاضر می‌شود هویت واقعی خودش را به خطر بیاندازد. غافل از اینکه رقابتی مرگبار در انتظار پیدین است. رقابتی که برای به نمایش گذاشتن قدرتِ نخبگان برگزار می‌شود؛ قدرتی که پیدین فاقد آن است!
      

لیست‌های مرتبط به ناتوان

نمایش همه

یادداشت‌ها

لیلیان

لیلیان

1403/12/29

          وای بر من ... اینقدر این کتاب قشنگ بود که فقط همین رو میتونم بگم 
از زیبایی جلدش که بگذریم ، از زیبایی آستر بدرقه بگذریم ، از زیبایی نقشه هم بگذریم و برسیم به داستان 
اوایل داستان بدک نبود واقعا ، راستش خیلی رغبت نمیکردم که ادامه بدم و برای ادامه دودل بودم ولی بلاخره بعد یک ماه کلنجار خوندمش و ... هیچی نمیتونم بگم 
از وسطای داستان جذابیتاش کم کم برای من آشکار شد 
خب کای که از همون اول شروع کرده بود به لاس زدن و انمیز تو لاورز بودن داستان کاملا مشخص بود ولی پایانش کاملا غیرمنتظره بود 
به شدت از بلر بدم میاد و به همون میزان عاشق آدنا هستم
خیلی جاها بود که ذوق کردم و اشک ریختم و قهقهه زدم و دقیقا برای همین عاشق این کتاب شدم 
یه جورایی  وایب خردم کن و hunger games رو میداد ولی من از آرون هم بیشتر عاشق کای شدم و واقعا نمیدونم چرا 
ولی میتونم بگم این مجموعه ، مجموعه موردعلاقمه (مدیونید فکر کنید تازه جلد دوم رو شروع کردم) 
و منتظر جلد سوم نشسته‌ام به در نگاه میکنم 
ولی صادقانه بگم لیاقت ۵۳۰ هزار تومن رو داشت ... پس بخونید و لذت ببرید :))
        

23

Elias

Elias

1404/1/27

          نام کتاب: ناتوان 
نویسنده: لورن رابرتس
مترجم: پگاه فرهنگ مهر
تعداد صفحات: ۷۷۰
ژانر: رمنتزی 
خلاصه داستان: 
در جهانی که بیماری باعث ایجاد قدرت جادویی در افراد شده؛ پادشاه دستور قتل هر انسان معمولی که قدرت جادویی نداره رو میده. در این بین دختری به اسم پیدین که قدرت جادویی نداره توسط پدرش یاد میگیره که خودش رو مخفی وبه دروغ از قدرت کمتر دیده شده پیشگویی استفاده میکنه از زمانی که خانواده‌اش رو به دستور شاه میمیرن فرار میکنه و توی زاغه زندگی میکنه تا روزی که با شاهزاده کای ملاقات میکنه و... 
بررسی: 
کتاب ناتوان با روایت از دزدی پیدین همراه روایت اول شخص شروع میشه 
هرچند فصل یه بار روایت بین کای و پیدین جابه‌جا میشه.
شخصیت پردازی کتاب به جز کای و پیدین کلا کار داره، این دو نفر هم صرفا چون راوی هستن وگرنه کای کار بیشتری دارن و صرفا میشه فهمیدشون. 
پیدین دختری که از شاهنشاهی متنفر و در پی یه اتفاق مجبور میشه وارد کاخ بشه. 
کای پسری که از اول مجبور بوده برای ادمکش بودن تمرین ببینه و بزرگ بشه. 
فضا سازی کار رو خوبه توصیف از مکان‌ها تقریبا میشه تو ذهن تداعیش کرد
دنیا سازی ☹️ دنیا سازی انچنانی نداره.
توضیحی در خصوص خیلی چیزها نمیده 
مثلا لوله کشی ساختمان دارن، حمومشون شیر اب داره ولی با خنجر و شمشیر  میجنگن ساعت مچی اختراع شده ولی فضا انگار دورانی که نبوده همچین چیزایی 
از همش بدتر لامپه 🫤 لامپ دارن.
بعد سیستم جادویی عملا توضیحی نداره 
نویسنده نمیخواسته تکنولوژی تو کتاب باشه میاد همه چی رو به جادو وصل میکنه 
مثلا اتاق شکنجه عایق صدا دارن منتها توسط قدرت جادویی سایلنرها که گرفته شده این اتاق رو ساختن و ...
خود پلات داستان خوبه یه جاهایی بیراهه میره ولی بعد برمیگرده به روال قبل.
داستان ترکیبی از برگزیدگان جوان با عطش مبارزه‌اس ( بماند که یه عده میگفتن کلا ملکه سرخه فقط اسما تغییر کرده. من چون نخوندم چیزی نمیتونم بگم) 
درکل با گتاب رمنتزی طرف هستید که اعضا ناخواسته و خواسته درگیر یه مسابقه میشن و پایان جلد اول بازه.
درباره ترجمه خوب بود اما بزرگترین مشکل معادل سازی‌هایی بود که به فضای کتاب بقیه لحن کتاب نمیخورد 
مثل تهمتن. 
همین دیگه.
در کل جهت خوندن بین کارهای سنگین خوبه اما خب داستان اگر اون کتابهایی که گفتم خونده باشید تکراریه واستون.
        

9

mahshid

mahshid

1404/3/1

          ناتوااااان چی بگم من؟!!!
 عالیی بود بزارین بگم که از بقیه فانتزی‌هایی که خونده بودم قلمش قوی تر بود توصیف ها عالی، تیکه پروندن ها معرکه و تو تماامم احساسات و درک میکردی : عشق،نفرت،غم، تنهایی، درد گریه بود همه نوع احساسی داشت احساس بشردوستانه داشت نقد اجتماعی داشت از همه لحاظ خوب بود !
و من لعنتی نمیتونم « کای» و از ذهنم بیرون کنم مغرور بود بانمک بود جذاب بود و در عین حال هیولایی بود که خودش می‌گفت !!
و « پیدین» دختری بود که ستودنیه از کودکی تمام تلاششو برای بقا کرده و فکر میکنم که موفقم میشه چون اون پیدینه ! دوسش دارم کلااا زوج دوست داشتنی هستن و در عین حال بامزه و خطرناک !!
من قبلاً هم فانتازیایی خوندم که تعداد صفحه هاتشون زیاد بوده و منو تا حدی خسته کردن ولیییی ناتوان با حدود۸۰۰ صفحه منو خسته نکرد و یک روزه تموم شددددد😶‍🌫️😅✨
دلم برای « ادنا » میسوزه طفلی خیلییی گناه داشت اما اون مثله یه خواهر واقعی بود حقیقییی خونی!❤️‍🩹🩸
من بعضی تیکه هارو دیدم خیلی مناسب نیست که منتشر کنم ولی بازم با این وضعیت بریده های زیادی منتشر شد! 
من فقط یذره خیلی کم میتونم ایرادی که بگیرم این بود که اوایل اونقدر منو تحت   تأثیر قرار نداد مثله اکثر کتابها ولی از صفحه حدودا ۱۵۰ دیگه نمیشد نخونییی  فقط همین یه ایرادد خیلی کوچولو  و می‌خوام که جلد دوم« بی پروا» رو هم بخونم ولی یه مشکلی هست اینکه جلد سوم هم داره و این کمی  عذاب آورههه🥲🥺
اگر میخوای که همچین کتابی و بخونی یه لحظه ام صبر نکن مطمئن باش پشیمون نمیشی !«برای فانتزی خوانهای عزیز!»
        

4