معرفی کتاب بخش دی اثر فریدا مک فادن مترجم صبا ایمانی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
46
خواندهام
934
خواهم خواند
359
نسخههای دیگر
توضیحات
ایمی برنر، دانشجوی سال سوم پزشکی، قرار است شب را در بخش روانپزشکی بیمارستان سپری کند، بخشی که ورود و خروج به آن ممنوع است. ایمی از شیفت شبانهاش در بخش دی، که بخش بیماریهای روانی بیمارستان است، وحشت دارد. بهدلایلی، اصلاً دلش نمیخواهد در آن بخش شیفت شبانه داشته باشد، دلایلی که هیچ کس نباید بفهمد. با گذشت ساعتها، ایمی بیشتر متقاعد میشود که اتفاق وحشتناکی میان آن دیوارهای شدیداً امنیتی در حال وقوع است. وقتی بیمارها و کارکنان بخش یکییکی بدون هیچ ردی ناپدید میشوند، مشخص میشود که جان تمام افراد حاضر در آن بخش در خطر است. بدترین کابوس ایمی گذراندن یک شب در بخش دی است. و حالا ممکن است هیچ وقت نتواند از آن بخش فرار کند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بخش دی
نمایش همهلیستهای مرتبط به بخش دی
نمایش همهپستهای مرتبط به بخش دی
یادداشتها
1402/10/12
24
1403/8/2
3
1403/6/26
2
1402/10/17
31
1403/5/19
15
1403/4/29
41
1403/10/10
1
1403/6/28
1
1403/10/30
0
1402/9/7
15
1403/4/28
ایمی برنر دانشجوی رشته پزشکی است که یکی از شیفتهای شبش را باید در بخش دی بگذراند. بخش دی، یکی از قسمتهای روانپزشکی بیمارستانی است که ایمی برنر در آن مشغول است. ایمی از اینکه شیفتی را در آنجا بگذراند، به شدت میترسد. بخش دی بسیار امنیتی است، درهای آن به بیرون قفل میشود و تنها پزشکان شیفت کد امنیتی را (که هر شیفت ریست میشود) دارند. ایمی برنر به همراه یکی از همکلاسیهای خود (دوست پسر سابقش) در آن بخش شیفت دارد و میداند اتفاقات بدی در آستانه وقوع هستند. ایمی برنر از رفتن به آنجا اکراه دارد، چون خاطراتی قدیمی را برایش زنده میکنند و دوستی قدیمی در آن بخش بستری است؛ دوستی که رازی از ایمی میداند. نیمی از کتاب در بخش دی اتفاق میافتد و روایت داستانهایی است که برای ایمی و کسانی که او میشناسد، اتفاق میافتد. نیمی دیگر مربوط به داستانهای گذشته ایمی و دوست صمیمی او، جید میشود. در قسمتهای گذشته، نویسنده سعی میکند شخصیت این دو نفر را بیشتر به مخاطب بشناساند و در قسمتهای حال، ما درگیر فضای مرموز بخش دی هستیم. این تجربه اول من از این نویسنده بود. نمیشود گفت که ایده داستان جدید بود، اما نویسنده سعی کرده بود با ارائه اتفاقات جدید داستان را از حالت قابل پیشبینی بودن، خارج کند. علارغم آن، در تمام مدت مخاطب میداند که اتفاقات بدی قرار است بیفتد و میداند که این اتفاقات ممکن است از سوی چه کسی باشد، اما اینکه چه زمان و چه طور اتفاق میافتادند مبهم بود. اگرچه بیمارانی که آنجا بودند، مدام به اینکه چه اتفاقی قرار است بیفتد اشاره میکردند. اتفاقات بسیار برای گمراهی ایمی (و مخاطب) میافتاد که نتیجهگیریهای مختلفی به مخاطب میداد. داستان کشش خودش را داشت و بیشتر به دنبال آن بودم که چگونه شخصیتها باعث آن اتفاق بد داستان میشوند. یک ایرادی که به نظرم داشت، رفت و آمد زیاد بین گذشته و حال ایمی و جید بود. اگر چه قسمتهای آن بسیار کوتاه بود، اما مدام مخاطب را از حس فضای مرموز بخش دی جدا میکرد. وجود این بخشها ضروری بود تا علت احساسات ایمی و جید مشخص شود، ولی به نحو دیگری نیز میشد بیان شوند. داستان اطلاعات خوبی از روانپزشکی و بیماریها در اختیار گذاشته بود، اما کافی نبودند. دوست داشتم از نظر علمی بیشتر به بیمارها پرداخته شود. ترجمه کتاب خوب بود و ضعفی دیده نمیشد. همچنین روان خوانده میشود و کوتاه است. داستان از زاویه دید ایمی روایت میشود. با توجه به پایانی که رقم خورد، این زاویه دید میتوانست ضعف کتاب باشد، اما نویسنده به خوبی از پس آن بر آمده بود و اطلاعات ایمی را زودتر از آن فاش نکرده بود. اما با تمام نکات مثبت و منفی، این کتاب چیزی کم داشت و نمیتوانست من مخاطب را قانع کند و درون خود فرو ببرد. غلارغم اینکه وقتی اولین کار یک نویسنده را مطالعه میکنیم، به خاطر قالب جدید و نحوه نوشتار جدید نویسنده، ممکن است خیلی تحت تاثیر قرار بگیریم، اما این کتاب با اینکه اولین من از این نویسنده بود، تحت تاثیرم قرار نداد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
1403/7/18
20