بریدهای از کتاب یادداشتهای زیرزمینی با چهارده تفسیر اثر فیودور داستایفسکی
3 روز پیش
صفحۀ 250
دوروبرتان را خوب نگاه کنید! ما حتی نمیدانیم خود این پدیده زنده کجا زندگی میکند، چه هست و چه نام دارد؟ اگر کتابهامان را ازمان بگیرند و تنها رهامان کنند، به آنی گم و پریشان میشویم و دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم و چه نباید، چه را باید دوست بداریم و به چه نفرت بورزیم، چه چیز را حرمت بگذاریم و چه چیزی را تحقیر کنیم. حتی خود انسان بودن هم برایمان بار گرانی است؛ انسانی با گوشت و خون واقعی خود. خجالت میکشیم انسان باشیم، عار و ننگمان میآید، دوست داریم در همان هیأت من در آوردی بشریت ظاهر شویم. ما مردگانی به دنیا آمدهایم و مدت هاست که از پدرانی زنده، نطفه نمیبندیم و این وضعیت را بیشتر و بیشتر دوست داریم. ذائقهمان عوض شده ما. به زودی به جایی میرسیم که از یک ایده نطفهمان بسته شود. اما کافی است؛ دیگر نمیخواهم بیش از این از زیرزمین بنویسم... .
دوروبرتان را خوب نگاه کنید! ما حتی نمیدانیم خود این پدیده زنده کجا زندگی میکند، چه هست و چه نام دارد؟ اگر کتابهامان را ازمان بگیرند و تنها رهامان کنند، به آنی گم و پریشان میشویم و دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم و چه نباید، چه را باید دوست بداریم و به چه نفرت بورزیم، چه چیز را حرمت بگذاریم و چه چیزی را تحقیر کنیم. حتی خود انسان بودن هم برایمان بار گرانی است؛ انسانی با گوشت و خون واقعی خود. خجالت میکشیم انسان باشیم، عار و ننگمان میآید، دوست داریم در همان هیأت من در آوردی بشریت ظاهر شویم. ما مردگانی به دنیا آمدهایم و مدت هاست که از پدرانی زنده، نطفه نمیبندیم و این وضعیت را بیشتر و بیشتر دوست داریم. ذائقهمان عوض شده ما. به زودی به جایی میرسیم که از یک ایده نطفهمان بسته شود. اما کافی است؛ دیگر نمیخواهم بیش از این از زیرزمین بنویسم... .
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.