معرفی کتاب چرا از ایوانز نخواستند؟ اثر آگاتا کریستی مترجم مجتبی عبدالله نژاد

چرا از ایوانز نخواستند؟

چرا از ایوانز نخواستند؟

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
3.7
30 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

47

خواهم خواند

24

ناشر
هرمس
شابک
9789643636456
تعداد صفحات
292
تاریخ انتشار
1399/3/20

توضیحات

کتاب چرا از ایوانز نخواستند؟، مترجم مجتبی عبدالله نژاد.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به چرا از ایوانز نخواستند؟

نمایش همه

پست‌های مرتبط به چرا از ایوانز نخواستند؟

یادداشت‌ها

Yegane

Yegane

1404/5/9

        نه! بازم درست حدس نزدم!
داستان و پیچیدگی هاش خوبه ولی پایانش مثل سریال‌های صدا و سیما می‌شه :)) همه به خوبی و خوشی ادامه می‌دن.
تا اینجای کار به نظرم کتاب‌هایی که پوآرو یا خانم مارپل حضور دارن، جالب‌تر هستن.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          وقتی توی کتاب‌خونه چشمم به این کتاب خورد، راستش انتظار یه داستان  با کارآگاه هرکول پوآرو یا خانوم مارپل و یه گره‌گشایی دیگه داشتم. ولی این یکی فرق داشت. داستان با یه جمله‌ی عجیب از یه مرد در حال مرگ شروع می‌شه: «چرا از ایوانز نخواستند؟» و همین یه جمله، یه مسیر کاملاً غیرمنتظره رو باز می‌کنه.
داستان از یه اتفاق ساده شروع می‌شه، ولی کم‌کم تبدیل می‌شه به یه ماجرای پیچیده با هویت‌های جعلی، آدم‌های مرموز، و رازهایی که پشت ظاهرهای بی‌خطر قایم شدن. این پیچیدگی‌ها خوب ساخته شدن، ولی یه چیزی توی برخورد شخصیت‌ها با هم، مخصوصاً وقتی دوباره همدیگه رو می‌بینن، از نظر من یه‌جور غیرطبیعیه. انگار که بعضی جاها نخ داستان زیادی کشیده شده😶.
بابی و فرانکی شخصیت‌های جالبی‌ان نه کارآگاه، نه حرفه‌ای، فقط دو آدم کنجکاو که با جسارت وارد یه بازی خطرناک می‌شن. ولی رابطه‌شون، دیالوگ‌هاشون،کنجکاوی بیش از حدشون و حتی تصمیم‌هایی که می‌گیرن، ماجرای یک قتل رو کشف میکنه.
در کل، کتاب یه حس ماجراجویی داره، یه‌جور کنجکاوی که آروم‌آروم می‌کشه‌ت جلو. 
کتاب خوبی بود ولی من فقط منتظر این بودم که تمام بشه و در آخرهم تا حدودی درست حدس زده بودم که ماجرا چیه،  بخاطر همین زیاد  برای من جالب نبود.
        

48

وقتی پاییز
          وقتی پاییز می‌شه و منتظرم برگا نارنجی شن، همزمان با حساسیت دست و پنجه نرم میکنم و مثل سال‌های قبل به خودم قول می‌دم که از اول ترم درس بخونم، جای چه چیزی خالیه؟
و اون چیزی نیست جز خوندن یه کتاب جدید از آگاتا کریستی...!😁🍂
.
داستان کتاب از این قراره که یه روز بابی جونز و دوستش در حال گلف بازی کردن هستن که صدای فریادی می‌شنون وقتی به سمت منشا صدا می‌رن متوجه می‌شن یه نفر از پرتگاه به پایین پرت شده.
به نظر میاد به خاطر هوای شرجی و مه‌آلود کنار ساحل اون فرد متوجه پرتگاه نشده و به پایین سقوط کرده. ولی واقعا همینطوره؟😒
از طرفی بابی یه دوست در دوران بچگی داشته که خانواده متمولی داره و سال‌ها اون رو ندیده و حالا تبدیل به یه خانم گیرا و جذاب شده که ظاهرا به داستان‌های جنایی علاقه داره، واضح تر بخوام بگم فضوله😉
بنابراین میرن که پوآرو‌طور سر از ماجرا در بیارن و در این حین داستان به مقدار کم و کافی عاشقانه هم میشه.
.
یه مینی سریال سه قسمتی هم از این کتاب ساخته شده که تقریبا با کتاب منطبقه و فقط توی جزئیات محدودی با کتاب تفاوت داره.
به نظرم مینی‌ سریال قشنگی بود. حس و حال کتاب رو خوب منتقل می‌کرد.
بعد از خوندن کتاب، پیشنهاد میکنم ببینیدش. اگر کتاب‌رو مطالعه نکردید ممکنه متوجه داستان نشید.( شاید هم متوجه بشید، درمورد خودم فکر میکنم اگه کتابو نخونده بودم شاید نمی‌فهمیدم داره چی میشه.)
عکس‌ها هم مربوط به همین سریاله.❤️✨
why didn't they ask Evans?2022
.
۱۳ مهر ۱۴۰۳
        

61

آگاتاهد.

آگاتاهد.

4 روز پیش

"برایش گل
          "برایش گل آورده بود. آن‌هم گل‌های به این قشنگی‌. ولی با خودش گفت: کاش عوض این‌ها برایم چندتا داستان پلیسی آورده بود." _ صفحه ۵۴.

با کلی امید به یه جنایی قوی و دهن‌پر کن از خانوم کریستی، با بنده‌خدایی شروع کردیم به خوندن کتاب. واقعیت اینه که چهل‌تا کتاب دیگه‌ای که از آگاتا خوندم رو نهاااایت سه روز طول کشیده تموم کنم. معمولا نصف روز تمومه🥸
ولی ایشون رکوردم رو، در کمال تاسف شکست. شروع خوبی نداشت و داستان بی‌خودی خیییلی کش اومده بود.

نمیدونم تحلیل‌های ما تو هرفصل باعث شد یا چی، ولی پایانش رو از حدودا صفحه ۲۰۰ درست حدس زدم. به این نکته توجه کنید که تا اینجا هرچی از آگاتا کریستی درست حدس زدم داستان کوتاه بوده. (البته ناگفته نماند شاهد خاموش هم درست حدس زدم، ولی اون رو شانسی گفتم😂😂) 

آقا چه اصراریه به این ماورایی بودن ماجرا؟ هرچی می‌گذشت بدتر می‌شد. همه چی الکی و غیرواقعی و به اصطلاح "شانسی" حل شد. حتی اون نامه‌ی آخر کار که مثلا قرار بود همه‌چیز رو منطقی کنه، بدتر گند زد به منطق داستان.🫠

ناگفته نماند که اواسط داستان با وجود بابی و فرانکی بهم خوش گذشت، این دو ستاره هم تقدیم بهشون.
در آخر، پیشنهاد نمیکنم بخونید. چه برای شروع کتاب‌های آگاتا چه برای سرگرمی. برید دنبال خفن‌های آگاتا کریستی و عصر‌ رو لای صفحات کتاب به دنبال قاتل باشید!!

پ.ن۱: آقای عبدالله نژاد! مترجم گرامی! چه‌خبررررررتتتتههههه؟🫵 حداقل پنجاه بار از کلمه‌ی "فکورانه" استفاده شد. دیگه داداش از یه جایی به بعد خودت نمیفهمی خیلی تکراری شده؟ چندبار هم از کلمات عربی استفاده شد. کلا ترجمه نابود بود بنظرم.

پ.ن۲: یعنی عاشق اینم که تو هرکتابی هم باید به داستان‌های شرلوک تیکه بپرونه.😂😂

پ.ن۳: عکس یادداشت مال مینی سریالِ کتابه. پیشنهاد میکنم به‌جای خوندن کتاب برید سراغ فیلمش. خودمم میرم ببینم🙏
        

19