واقعاً از اون کتاباست که با خوندن صفحهی اولش، دیگه نمیتونی زمینش بذاری. برای من یکی، بهترین و هیجانانگیزترین کتاب جنایی معمایی بود که تا حالا خوندم. دن براون فقط یه داستان ننوشته، انگار یه سفر رازآلود تاریخی راه انداخته که وسطش هم مدام داری فکر میکنی، هم هیجان داری، هم یاد میگیری.
راز داوینچی فقط یک رمان جنایی معمایی نیست؛ یک تور تمام عیار از دل تاریخ هنر، مذهب و اسطوره است که با هوشمندی و جسارت نوشته شده. دن براون در این کتاب مرز بین داستان و واقعیت را چنان باریک و ماهرانه ترسیم میکنه که مدام از خودت میپرسی «آیا واقعاً اینها حقیقت داره؟» یا «این فقط یک تخیل هنرمندانهست؟».
اون چیزی که این کتاب را خاص میکنه، نه فقط داستانسرایی پرتعلیق آن، بلکه حجم بینظیر اطلاعات تاریخی، هنری و مذهبی است که بین داستان اورده، از تابلوی شام آخر داوینچی گرفته تا معماری کلیساهای قدیمی و رمزهای پنهانی که در آثار هنریه که وادارت میکنه که فراتر از سرگرمی، کنجکاو بشی، تحقیق کنی، و دوباره به «روایت رسمی تاریخ» شک کنی.
برای من، راز داوینچی یکی از درگیرکنندهترین تجربیات کتابخوانیام بود؛ هر سرنخ، هر اشاره و هر فصل، منو بیشتر در خودش فرو میبرد. بارها حین خواندن کتاب، متوقف میشدم تا دربارهی نمادها یا آثار هنریای که ذکر شده بود، بیشتر بخوانم. انگار کتاب، تبدیل به دروازهای شده بود به دنیای تازهای از آگاهی و شگفتی.
بدون اغراق، یکی از اون کتاباست که تمومش میکنی و بلافاصله دنبال کتابای دیگهی نویسندهش میگردی.
امتیاز کامل و حتی بیشتر، حقشه.