معرفی کتاب دیزی دارکر اثر آلیس فینی مترجم سونیا سینگ
در حال خواندن
41
خواندهام
803
خواهم خواند
272
توضیحات
دیزی دارکر با یک قلب مریض به دنیا آمد. حالا کل اعضای خانواده ی دیزی بعد از سال ها دوری از هم قرار است برای جشن تولد هشتاد سالگی نانا -مادر بزرگ دیزی- در خانه ی عجیب و قدیمی گوتیک او در یک جزیره ی جزر و مدی جمع بشوند . نهایتا همه از راه میرسند. هر کسی با رازی که در دل دارد . وقتی بالاخره جزر و مد می شود ، گذرگاه دریایی زیر آب فرو می رود و ارتباط آنها برای هشت ساعت با دنیا قطع می شود ؛ ولی همزمان با فرا رسیدن نیمه شب نانا به قتل می رسد و راس هر ساعت یکی دیگر از اعضای خانواده هم کشته می شوند . حالا عمارت سیگلاس به زندانی در یک جزیره تبدیل شده است ، همراه با قاتلی که قصد جان تک تکشان را دارد . اعضای خانواده قبل از اینکه آب دریا پایین برود و همه چیز آشکار شود ، باید هم راز قتل ها و هم راز های گذشته را کشف کنند .
بریدۀ کتابهای مرتبط به دیزی دارکر
نمایش همهلیستهای مرتبط به دیزی دارکر
نمایش همه1403/12/22
1404/2/12
پستهای مرتبط به دیزی دارکر
یادداشتها
1403/5/26
این کتاب باعث شد به این فکر بیوفتم که دیگه سراغ کتابهایی که خیلی ناگهانی توی فضای مجازی ترند میشن نرم! حقیقتاً "به نظر من" ارزش این همه معروف شدن رو نداشت! و چرا؟ چون: ⭕️ پرشهای زمانی به گذشته "حداقل برای من" خسته کننده و حوصله سر بر بودن و به جز چند قسمت نیاز نبود این همه از خاطرات گذشته نوشته بشه. ⭕️ من دوست داشتم صحنههای قتل حس آدرنالین بیشتری رو در وجودم ایجاد کنن؛ ولی واقعاً اونقدر استرس آور نبودن. ⭕️ پایان داستان خیلییی غیر منطقی بود و به شدت توی ذوق میزد. علاوه بر این، من تریکسی رو قبل از اتمام داستان توی لیست قاتلهای حدسیم نوشته بودم و برام پیشبینی پذیر بود. ⭕️ انگیزهی قتل غیر واقعی به نظر میومد؛ هر حرفی که نانا و تریکسی برای این موضوع که "چرا قتلها رو انجام دادن؟" زدن، باز هم به نظرم دلیل خوبی نبود برای این که یک شبه کل اعضای خانوادهی خودشون رو سلاخی کنن! و همین. حالا چرا این دو ستاره رو دادم؟ چون: ⬅️ شخصیت نانا رو دوست داشتم و خیلی با عقایدش موافق بودم. ⬅️ حدوداً ۵۰ یا ۶۰ صفحهی آخر داستان، توی بعضی قسمتها، اون استرسی که میخواستم رو بالاخره حس کردم. ⬅️ جملههای قشنگی توی متن داستان نقش بسته بودن و قلم نویسنده اتفاقات رو خوب توصیف میکرد. و حرف دیگهای ندارم. امیدوارم کسایی که از خوندن این کتاب لذت بردن و دوستش داشتن از دستم ناراحت نشن. =)))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/10/8
1403/4/29
نسخه مدرن و ضعیف تر کتاب ده بچه زنگی آگاتا کریستی. انتظار داشتم بر اساس واقعیت باشه، نه اینکه آخر داستان موضوعات ماورائی با داستان مخلوط بشه، وقتی که کتاب رو تموم کنید تا ساعات اول شاید روابط و رفتارهای شخصیت ها قابل درک باشه اما هرچی بیشتر در کتاب عمیق شوید، رفتار و کارهای شخصیت ها بیهوده تر و غیر قابل درک تر میشود. تعلیق های مناسبی داشت و لذت بردم اما پایان داستان چیزی نبود که انتظار داشتم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/12/26
1403/8/11
1403/11/20
من واقعا با قلم این نویسنده حال می کنم. یعنی جدا از نوع پلات توییست هاش لذت می برم. همچنین جایی که قرارشون میده در طول داستان. چیز جالبی که وجود داشت و با خوندن نظرات بقیه بهش پی بردم این بود که یکی از نقدهای وارد به این کتاب از سمت خواننده ها، ترکیبش با فانتزی و وقایع ماورایی بود. و غالبا راضی نبودن خواننده ها از این که پایانش اون طوری بود. ولی راستش من از پایانش خوشم اومد🥲😂 نمیگم چیز خارق العاده و قوی ای بود ولی من مشکلی باهاش نداشتم و لذت بردم. و کلا این کتاب درونم احساسات خاصی ایجاد کرد که باعث میشه بیشتر دوستش داشته باشم، یعنی فراتر از صرفا میزان قوی بودن داستانش باشه دلیلم. و منم با این قضیه که نویسنده خوب روایت میکرد و جملات قشنگی خلق کرده بود موافق هستم. ولی برخلاف نظر یکی از خواننده ها، اون آدرنالین در من ایجاد می شد با خوندنش. در کل من لذت بردم و دوست دارم یکبار دیگه مطالعه کنمش و دقیق تر بررسیش کنم چون قطعا توی دور دوم خوندن جزئیات بیشتری دستگیرم میشه.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/10/26
1403/9/9
1403/9/3
1403/5/13
1403/4/12
1403/1/18