یادداشت سمیرا

سمیرا

سمیرا

دیروز

        داستانی با ریتم کلاسیک و فضاسازی دقیق که معمایی حساب‌شده رو قدم‌به‌قدم جلو می‌بره؛ از همون اول پر از جزئیاتی بود که اگه حواست نباشه، راحت از دستت می‌ره. مثل بیشتر داستان‌های آگاتا کریستی، شروعش با انبوهی از اسم‌ها و شخصیت‌هاست که واقعاً گیج‌کننده‌ست. راستش تا آخر کتاب هنوز بعضی اسم‌ها رو اشتباهی می‌گرفتم و این موضوع خوندن رو برام سخت کرده بود.
هرکدوم از شخصیت‌ها چیزی برای پنهان کردن داشتن و همین باعث شد تا لحظه‌ی آخر همه زیر ذره‌بین باشن. حضور پوآرو، با همون دقت و وسواس همیشگی‌اش، برای من که قبلاً توی *پس از تشییع جنازه* باهاش آشنا شده بودم، یه حس آشنا و جالبی داشت.
نقشه‌ی قتل این‌بار خیلی حرفه‌ای و دقیق طراحی شده بود. نسبت به دوتا کتاب قبلی که از آگاتا کریستی خونده بودم و حس می‌کردم یه بچه پشتشون نشسته، این یکی واقعاً یه ذهن خلاق و پخته می‌خواست. البته پایانش یه‌جوری بود که آدمو یاد فیلم‌های ترکی می‌نداخت؛ همه با هم آشنا در اومدن و یه‌جور غافلگیری خاص خودش رو داشت.
و در نهایت، پایان‌بندی‌ای داشت که شاید قانون‌مدارانه نباشه، اما به طرز عجیبی قانع‌کننده و انسانی بود.
      
138

20

(0/1000)

نظرات

خداقوت 🍏 📗 💚 🌿 

1

محمد میرزایی

محمد میرزایی

3 ساعت پیش

بزنید خطر اسپویل😬😅
یادداشت من بر ابن کتاب رو بخونید🙂
1

0

سمیرا

سمیرا

1 ساعت پیش

چیز خاصی نبود که زیاد اسپویل شده باشه🤔
حتمااا 

0