سفرهای گالیور

سفرهای گالیور

سفرهای گالیور

جاناتان سویفت و 2 نفر دیگر
3.9
27 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

38

ناشر
برج
شابک
9786227280166
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1400/3/3

توضیحات

        سفرهای گالیور، هجویه ای به یاد ماندنی و جاودان از نویسنده ی بزرگ ایرلندی، جاناتان سویفت است و داستان مردی به نام لموئل گالیور را تعریف می کند که در آغاز، جراح بود و بعدها ناخدای چندین کشتی شد.
این رمان، شناخته شده ترین کتاب سویفت بوده و اثری کلاسیک در ادبیات انگلیسی به حساب می آید. جاناتان سویفت در جایی درباره ی این کتاب گفته است: «سفرهای گالیور را نوشتم تا دنیا را از خواب غفلت بیدار کنم، نه که آن را منحرف سازم.» 

لموئل گالیور، پس از شکستن کشتی و سرگردان شدن در دریا، در جزیره ی لی لی پوت به هوش می آید؛ ساکنان این جزیره، مردمانی کوتاه قامت هستند که اندازه شان، دعواهایی که بر سر خوشتیپی و شهرت می کنند را بسیار خنده دار جلوه می دهد. ملاقات های گالیور با غول ها، اسب هایی فیلسوف مسلک و موجوداتی درنده خو، به او بینشی بهتر و عمیق تر درباره ی رفتارهای انسانی می بخشد. این هجویه ی طوفانی و گزنده از جاناتان سویفت، انسان را در تالار آینه های فکر، به عنوان گونه ای با رفتارهای بسیار متغیر و درنهایت همچون حیوانی ناطق به نمایش گذاشته و بازتابی بی پرده و روراست از انسان ها ارائه می دهد.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

سفرهای گالیور

تعداد صفحه

15 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به سفرهای گالیور

نمایش همه

یادداشت‌ها

          عالی...عالی...فوق العاده ... بی نظیر
حتی ذره ای در خوندنش شک نکنید. اگر فکر می‌کنید که با یک اثر تخیلی و فانتزی و صرفا سرگرم کننده مواجه خواهید شد و پیش زمینه ذهنتون اون کارتون نوستالوژی دهه شصتی و بچگی مونه ، سخت در اشتباهید. شما با یک اثر بی نظیر ، پر از تمثیل و انتقادهای تیز و کوبنده طرفید.
بخونید و فکر کنید‌ . خیلی آدم رو به فکر فرو میبره. 
زشتی های جامعه و انسان و مسائل مربوط به انسان رو مثل یه سیلی توی صورتتون میکوبه که تا مدتها بعد خوندن هنوز از خوردن این سیلی گیج میمونید‌.
اکثر فیلم و سریال‌ها و انیمه هایی که از این رمان ساخته شده مربوط به اولین سفر گالیور به لیلیپوت و اون شخصیت های کوچولو و بانمک شونه و از سه سفر بعدی و مخصوصا سفر آخرش توی ساخته های تصویری خبری نیست. ضمن اینکه اون کاراکتر نوستالوژی ای که هی میگفت " من میدونستم ... ما می‌میریم " هم توی کتاب اثری نیست.
این کتاب مثل یک گنجینه ست که باید برید سراغش تا کشفش کنید...

در خوندنش ثانیه ای تردید نکنید.
        

14

مهسا

1403/8/30

          یادداشتی بر سفرنامه‌ی گالیور:

سفرنامه‌ی گالیور، شامل چهار سرزمین دور و ناشناخته است که هربار در نتیجه‌ی حادثه‌ای، گالیور، راویِ جان‌سخت این کتاب را به سوی خود کشانده است.
گالیور، طبیب کشتی، در پی سفرهای دور و درازی که به سرزمین‌های ناشناخته داشته است، به یکی از به‌یادماندنی‌ترین کاراکترهای ادبیات انگلیسی بدل شده‌است.

محبوب‌ترین سفر گالیور، نخستینِ آن‌ها، یعنی سفر به سرزمین لی‌لی‌پوت است؛ اما می‌توان گفت که این محبوبیت تنها به‌واسطه‌ی نسخه‌های کوتاه شده‌ی مختص به کودکان و اقتباس‌های سینمایی آن است که در میان اذهان جا افتاده است. آیا کسی که کتاب را نخوانده است، درباره‌ی سفر آخر گالیور چیزی می‌داند؟

با خواندن سفرنامه‌ی گالیور، به نویسنده‌ی آن فکر می‌کردم — به جاناتان سویفت. او به شکلی عامه‌پسند و قابل فهم هجونامه‌ای ارائه می‌کند که در آن مسائل سیاسی و اخلاقی کشورش را هم‌زمان نقد می‌کند و به سخره می‌کشد. سفرنامه‌ی گالیور بیش از آن‌که برای کودکان هیجان‌انگیز و جالب باشد، برای بزرگ‌سالان عمیق و پرمعناست.
چه شد که این مرد میهن‌پرست و مطیع، تبدیل شد به یک مرد منزوی و منزجر از نژاد بشر؟ گالیوری که داستان را روایت می‌کند، بسیار با گالیوری که برای اولین‌بار پا به کشور لی‌لی‌پوت گذاشت فرق می‌کند. هر سفر، ما را عمیق‌تر و دقیق‌تر به‌سوی این پرسش می‌کشاند. سویفت ابتدا ذهن خواننده را به عجایب عادت می‌دهد، کمکش می‌کند تا آن را گرم کند، و از سفر دوم او را به تفکر وا می‌دارد.

سفرنامه‌ی گالیور اثری‌ست که در لایه‌های زیرین خیالی بودنش، واقعیت‌های عصر معاصرش را نمایان می‌کند.
ابتدا با سرزمینی مواجهیم که جثه‌ی مردم آن از چند بند انگشت ما بزرگ‌تر نیست و از ما پست‌ترند؛ اما در سفر دوم همه‌چیز وارونه می‌شود. حال این ماییم که بزرگ‌تر از چند بند انگشت ساکنین آن کشور نیستیم. در این سرزمین حکومت، جنگ، محکمه و دادگستری، آموزش و پرورش، خزانه‌داری و مسائل دیگر سیاسی هم برای گالیور و هم برای خواننده به چالش کشیده می‌شوند. 
سفر سوم به جزیره‌ای پرنده است که در آن انسان‌ها متفکرند، اما در این افکار ارزشی یافت نمی‌شود. دانش‌مندان جاهلی که تحقیقات و پژوهش‌هایی بی‌ثمر را مدام تکرار می‌کنند. در این سفر، تفاوت‌ها از ظاهر به باطن کشیده می‌شوند و مردمی جاهل‌تر از سرزمین راوی را نشان می‌دهد.

و اما سفر چهارم و شاید عجیب‌ترین آن‌ها، ورود به سرزمینی‌ست که «بشر» در جای‌گاه «حیوان بی‌عقل» قرار دارد و «اسب» تنها موجود خردمند است. گالیور طی اقامت چند ساله‌اش در این سرزمین با تصویری دهشت‌ناک و عریان از ذات بشر روبه‌رو می‌شود و شرارت‌های باطنی این «حیوان» یا «یاهو» — نامی که هویهنم‌ها (اسب‌ها) روی آن‌ها گذاشته‌اند — انزجاری شدید در او ایجاد می‌کند. دیگر مطلقاً چیزی نیست که او را با بشر آشتی دهد. او خود و انسان‌های دیگر را به چشم خواری می‌نگرد و این تنها سرزمینی‌ست که راوی آن راضی به ترکش نبوده‌است. خواندنش تجربه‌ای متفاوت اما نزدیک به رابینسون کروزو بود؛ هرچند این یکی را بیشتر دوست داشتم.
        

6

        سفرهای گالیوِر (به انگلیسی: Gulliver's Travels)، (منتشرشده در ۱۷۲۶ و تجدیدنظر شده به سال ۱۷۳۵) با عنوان کاملِ سفرهایی به برخی ممالک دورافتادهٔ جهان در چهار بخش، نوشتهٔ لموئل گالیور، نخست در نقش پزشک کشتی و سپس به‌عنوان ناخدا داستانی تخیلی نوشتهٔ جاناتان سوییفت به زبان انگلیسی است. این کتاب یکی از آثار ماندگار و کلاسیک ادبیات انگلیسی و همچنین اثری هزل بر طبیعت انسان و هجو داستان‌های ماجراجویانهٔ آن روزگار است.کتاب از زمان نخستین چاپ آن بسیار محبوب شد (جان گِی در نامه‌ای که در ۱۷۲۶ به سوییفت نوشته‌است می‌گوید: «[کتاب] همه جا خوانده می‌شود؛ از جلسات کابینه بگیر تا مهدکودک‌ها») و همچنان هم به صورت‌های مختلف چاپ می‌شود.
همچنین اقتباس‌های فراوانی از روی آن به‌صورت کمیک استریپ، انیمیشن، فیلم، مجموعهٔ تلویزیونی و امثال آن شده‌است.
داستان که در چهار بخش نوشته شده‌است، به‌صورت سفرنامهٔ دریانوردی به نام ناخدا لموئل گالیور و از زبان خود وی بیان می‌شود. نسخه‌های مختلف، تفاوت‌های چندی با هم دارند اما همهٔ نسخه‌ها در مواردی مشترک هستند که بنیان نسخه‌های امروزیِ اثر هستند. کتاب به‌شیوهٔ کتاب‌های آن روزگار با شرح مختصری از زندگی شخصیت و معرفی او آغاز می‌شود و با شرح سفرهای او ادامه می‌یابد.
لموئل گالیور، زاده پدر و مادری شریف در انگلستان است که حرفه‌ جراحی را در پیش گرفته. از او به عنوان پزشک در کشتی بهره می‌برند و ناخداها او را به سفرهای دریایی می‌برند. هدف او از سفر با کشتی طبیعتا به دست آوردن ثروت است تا خود و خانواده‌اش در رفاه زندگی کنند اما همان‌طور که خود او در کتاب بیان می‌کند، هدف نهایی او انتقال تجربه است. بدون شک گالیور خودش را یک جهانگرد نمی‌داند و از اینکه نوشته‌هایش نیز به این صورت دیده شود در هراس است.

لموئل گالیور به عنوان شخصیت اصلی و راوی کتاب، ما را همراه خود به چهار سفر و در نتیجه به چهار مکان مختلف می‌برد که هرکدام ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. در تمامی سفرها کشتی‌ای که گالیور سوار بر آن است دچار حادثه می‌شود و او هر بار که خود را به ساحلی می‌رساند قدم به دنیایی ناشناخته می‌گذارد.
سفر به لی‌لی‌پوت:
در یکی از سفرها، کشتی توفان‌زدهٔ گالیور می‌شکند و امواج او را به ساحل می‌برند. گالیور بی‌هوش می‌شود و وقتی به هوش می‌آید خود را اسیر مردمی کوچک (با متوسط قامتی حدود ۱۵ سانتی‌متر) که ساکن لی‌لی‌پوت هستند، می‌یابد.
او مدتی در سرزمین لی‌لی‌پوت می‌مانَد. لی‌لی‌پوتی‌ها سال‌هاست بر سرِ شکستن تخم‌مرغ از سر یا ته با یکی از کشورهای همسایه اختلاف و جنگ دارند. پادشاه لی‌لی‌پوتی‌ها تصمیم می‌گیرد در جنگی با کمک گالیور مملکت همسایه را شکست بدهد، و چون گالیور مخالفت می‌کند، پادشاه دستور کور کردن او را می‌دهد. گالیور می‌گریزد و خود را به مملکت همسایه می‌رسانَد و با کمک این مردم کشتی‌ای می‌سازد و از راه دریا فرار می‌کند.
سفر به براب دینگ نَگ:
سفر بعدی گالیور، او را که بازهم کشتی‌اش شکسته، به سواحل براب دینگ نَگ می‌اندازد. مردمان براب دینگ نَگ غول‌پیکرند و گالیور پس از دست‌به‌دست‌گشتن و به نمایش درآمدن، سر از قصر پادشاه درمی‌آورَد.
پادشاه دستور می‌دهد جعبه‌ای کوچک برای زندگی گالیور بسازند. گالیور به‌همراه پادشاه راهی سفری دریایی می‌شود؛ اما عقابی غول‌پیکر جعبهٔ گالیور را می‌دزدد و آن را به دریا می‌اندازد.
سفر به لاپوتا:
گالیور دوباره در دریا سرگردان می‌شود، تا این‌که جزیره‌ای را در حال پرواز بر بالای سرش می‌بیند. مردمان جزیرهٔ پرنده، موسوم به لاپوتایی‌ها، گالیور را بالا می‌کشند و نجات می‌دهند.
لاپوتایی‌ها مردمانی علم‌زده هستند که همه چیز را در قالب علم می‌بینند. آن‌ها تمام وقت بر روی موضوعات مضحک و بی‌فایده‌ای همچون تولید نور از خیار، ساخت بالش از سنگ مرمر، و تشخیص مخالفان نظام با آزمایش مدفوع افراد مشکوک، تحقیق می‌کنند.
بااین‌همه، آن‌ها به گالیور امکاناتی برای ادامهٔ سفر می‌دهند. گالیور هم مدت کوتاهی در بال نیب رابی، لوگ ناگ و گلوب دوب دریب به سیاحت می‌پردازد، و با اشباحی سخنگو و مردمانی نامیرا ملاقات می‌کند.
سفر به هوئی‌هِنِم:
سرانجام، گالیور به سرزمین هوئی‌هِنِم‌ها می‌رسد. در این سرزمین، اسب‌هایی باهوش بر انسان‌هایی وحشی حکمرانی می‌کنند. گالیور، به‌عنوان انسانی با درجه‌ای از فهم و هوش، ازنظر اسب‌ها برای حکمرانی‌شان بر انسان‌های وحشی، خطرناک ارزیابی می‌شود؛ بنابراین، او را بیرون می‌رانند.(پایان چکیده ی کتاب) 
هدف این نیشخند ها: 
آن ها که دنیای معاصر سوئیفت را خوب می شناسند، هرگز پی نبرده اند که او می خواهد با این اثر نیشخند آمیز چه کسانی را هدف قرار دهد، و نیش گزنده ی خود را در تنِ چه افراد و گروهی فرو کند. 
با این وصف کسانی که این اثر را مطالعه می کنند به این گونه چیز ها توجه ندارند، و نمی خواهند هدف نیش گزنده ی او را بشناسند، و اگر خوانندگان دقیق و مطلعی باشند، آن را اثری خردمندانه می یابند، که به قول ((موریس پونس))، ((منظوری فراتر از آن دارد که هیاهوی باد و طعم نمک و بوی خاک را توصیف کند.)) و منابع فکری این رمان را باید در آثار بزرگانی چون هومر، لوسین، فیلوستوات، اریستوفان، رابله، و سیرانو دوبر ژوراک پیدا کرد. 
این رمان در عین شوخ طبعی و طنز، معترض و مبارز است، لیبرالیسم فلسفی سوئیفت عمیقاً با نظام سلطنتی مخالفت دارد. سوئیفت در محدوده ی مذهب به تسامح و آزاد اندیشی معتقد است. و با تعصباتی که در عصر او حاکم بر جامعه بود، سخت مخالف بود. و طرز تفکر او را در این کتاب به خوبی می توان دید. آندره برتون معتقد است که جاناتان سوئیفت مبتکر ((کمدی سیاه)) در تاریخ ادبیات جهان است. (منبع:رمان های کلیدی جهان، نوشته ی دومینیک ژنس) 
سفر های گالیور را می توان اولین رمان پاد آرمان شهری در دنیای ادبیات کلاسیک دانست. (منبع: سفر های گالیور ترجمه ی محمود گودرزی) 
در این کتاب، سوییفت با استفاده از تمثیل نقدهای زیادی به حاکمیت، مذهب و جامعه انسانی وارد می‌کند.
جاناتان سوییفت با در کتاب سفرهای گالیور با کنار هم قرار دادن سنت سفرنامه‌نویسی کلاسیک‌، طنز و ژانر فانتزی هجویه‌ای نوشته است که امروز هم می‌درخشد. کتاب او با اینکه شبیه سفرنامه است اما تنها به روایت خاطرات و مخاطرات سفر نپرداخته بلکه با نسبت‌‌دادن ویژگی‌های مردمان انگلستان به ساکنین سرزمین‌هایی خیالی امکانی فراهم کرده تا نگاهی انتقادی به سیاست‌، اجتماع و شخصیت‌های تاریخی هم‌عصرش داشته باشد و آن‌ها را به ریشخند بگیرد.

در نظر بگیرید که گالیور در سفرهایش به این سرزمین‌های عجیب، بسیار به ندرت می‌ترسد و یا متعجب می‌شود. گالیور خیلی سریع وضعیت را درک کرده و بلافاصله سعی در شناخت آدم‌های اطرافش می‌کند. او می‌خواهد ارتباط برقرار کند، زبان مردم را یاد بگیرد و مهم‌تر از همه می‌خواهد در سفرنامه‌هایش تجربه زیستن در سرزمین‌های آرمانی را منتقل کند. گالیور در روایت این سفرها به نقد ظلم‌ و استبداد حاکمان می‌پردازد، مسیٔله‌ای که در نامه‌‌‌ ابتدایی کتاب که به ناشرش نوشته، آن را دلیل انتشار کتاب می‌داند و از تغییرنکردن اوضاع جهان بعد از انتشار آن اظهار نارضایتی می‌کند.

گالیور در سفر اول وارد دنیای آدم‌های کوچک می‌شود و بعد وضعیت به کلی تغییر می‌کند و وارد دنیای غول‌ها می‌شود. در سفر سوم گالیور وارد دنیای آدمایی می‌شود که اگرچه اهل علم هستند اما به نظر می‌رسد منطق ندارند و دوباره این وضعیت تغییر و گالیور وارد دنیایی می‌شود که سرشار از منطق و خرد است. در این تغییر و تحویل و تلاش برای ارتباط گرفتن و یادگیری زبان هر سرزمین، گالیور از درون متحول می‌شود.

هدف گالیور از نوشتن سفرهایش نیز ایجاد تغییر در دنیایی است که در آن بزرگ و کوچک، روشنفکر و اهل خرد در کنار هم برای تعالی تلاش کنند. اما چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد (همان‌طور که در نامه ابتدای کتاب، گالیور از این موضوع شکایت دارد) و ما می‌بینیم که از دیدگاه گالیور انسان همیشه به سمت شر و شرارت کشش دارد.

در سفر آخر گالیور شیفته منطق و خوش‌قلبی اسب‌هایی است که حتی درکی از واژه‌های مخرب مانند جنگ و شرارت و حرص و طمع ندارند. همین سفر آخر است که روح و روان گالیور را پاک‌سازی می‌کند و او را متحول می‌کند.

گالیور در طول سفرهایش همواره با پادشاه، امپراتور و بزرگان نشست و برخاست داشت و درباره کارهای «انسان» و دلیل اینکه این کارها را انجام می‌دهند صحبت می‌کرد. شرح دادن این کارها و مهم‌تر از آن دلیل انجام کارهای مختلف برای موجودات دیگر باعث می‌شد که گالیور از نگاه دیگر و از زوایای مختلف رفتارها را دوباره از اول تحلیل و بررسی کند. همین موضوع باعث می‌شد گالیور پی ببرد برخی از اقدامات تا چه اندازه احمقانه هستند. احمقانه بودن این کارها زمانی به اوج رسید که گالیور سعی داشت آن را برای اسب‌های سرزمین هویهنهنم‌ شرح دهد.
در نهایت اینکه جست‌وجوی گالیور و سفر به سرزمین‌های مختلف برای پیداکردن جامعه‌ای آرمانی به سرانجام رسید و گالیور سرزمین هویهنهنم‌ را پیدا کرد اما چه فایده که انگلستان – سرزمین مادری گالیور – همچنان باعث ناامیدی گالیور است.(برگرفته از سایت کافه بوک) 
جاناتان سوئیفت یکی از بزرگان مکتب ادبی نئوکلاسیسیزم، نویسنده،شاعر و منتقد ایرلندی است.
این اثر با ترجمه آقای منوچهر امیری نشر علمی و فرهنگی و با ترجمه آقای محمود گودرزی از نشر برج منتشر شده است. 



      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          یکی از سخت‌ترین کارهای جهان این است که ملت را مجاب کنم در مورد آثار ادبی، فقط به اقتباس‌های سینمایی و تلوزیونی‌شان اکتفا نکرده و خود اثر را بخوانند. اصلاً این هیچی! به ما گیر ندهند که: «چرا داری «بینوایان» رو می‌خونی، تو انیمیشنش دیدیم که آخرش ماریوس و کوزت توسط تناردیه‌ها خورده می‌شن» یا «بابا آخر «ارباب حلقه‌ها» رو نخون دیگه، تو اون فیلم‌های کوفتی دیدیم فرودو با اون حلقه میفته توی آب‌های درۀ خلقت» یا «دیگه «غرور و تعصب» رو بیخیال، مگه فیلم «جو رایت» رو ندیدی که آخرش الیزابت و آقای دارسی از هم طلاق می‌گیرن. کلاً این نویسنده (جین آستین) آخر همه رمان‌هاش طلاقه!»
خلاصه که آن انیمیشن آمریکایی که ما در کودکی به نام «سفرهای گالیور» دیدیم تقریباً فقط دو هزارم درصد منبع ادبیش، یعنی «سفرهای گالیور» جناب «جاناتان سوییفت»، را اقتباس کرده. آن گلام خوشبین (همان که همیشه می‌گوید: «من می‌دونستم!»)، بانو «فلرتشیا»ی زشت، سگ نسناس گالیور، «کاپیتان لیچ» خوش‌ذات و ... اصلاً در رمان نیستند، حتی مردمان «لیلیپوت» برعکس کتاب، در سریال همگی ظالم و شرورند!
رمان «سفرهای گالیور» یک شاهکار ادبی مکتب کلاسیسم است که به متنی فلسفی پهلو می‌زند که نقدهای تندی به جامعۀ انگلیس دارد. تابه‌حال هیچ رمان ندیده بودم که اینگونه زیرآب انگلیس و انگلیسی‌جماعت را بزند مگر «مردی که می‌خندد» جناب «ویکتور هوگو». «سوییفت» در این اثر، متناسب با سبک ادبیش (کلاسیسم)، بیشتر پیرو تفکرات فلاسفۀ یونان باستان و مخصوصاً ارسطو است و به متفکران عصر روشنگری و نحوۀ تفسیر آن‌ها از فلسفۀ یونان باستان می‌تازد. همچنین «سوییفت» در این رمان تحت‌تأثیر «ماجراهای سندباد بحری» در «هزار و یک شب» قرار دارد. خلاصه که اگر می‌خواهید یک شاهکار ادبی کلاسیک بخوانید، حتماً «سفرهای گالیور» را در نظر داشته باشید. این رمان در ردۀ آن دسته از آثار فانتزی قرار می‌گیرد که فانتزی‌ندوستان هم دوستشان دارند، حتی گاهی بیشتر از فانتزی‌دوستان!
        

51

          به نام خدا 
همونطور که از اسم کتاب مشخصه به شرح سفرهای نویسنده می‌پردازه.  هر سفرش برام جذاب بود و هر چقدر که پیش می‌رفتم جذاب تر هم می‌شد. اکثر دوستانی که همراهشون همخوانی کردم می‌گفتن دوست نداشتن کتاب رو اما من لذت بردم از  داستان ؛ مخصوصا اینکه به صورت صوتی  با صدای آقای اشکان عقیلی پور  گوش دادم.  
نویسنده در هر سفر به سرزمین های مختلفی برمیخوره و بخش هایی از مدل زندگی و حکومت اون ها شرح میده و در کنارش میشه گفت یک مقایسه ای هم بین اون سرزمین  ها و ما آدم ها شکل میگیره. البته در همه موارد نه، توی هر سرزمینی که مدتی زندگی میکنه یه  سری موضوعات رو بیان می‌کنه و این در فصل های آخر بیشتر دیده میشه.  اینکه صوتیش رو گوش می‌دادم جزئیات زیاد داستان که بقیه دوستان رو اذیت کرده بود باعث آزار من نمی‌شد. فکر میکنم که اگر میخواستم متنیش رو بخونم خیلی بیشتر از زمانی که برای گوش دادنش گذاشتم، طول می‌کشید تا تمام بشه.  ممکنه اولِ کتاب جذبتون نکنه ولی یکم ادامه بدید احتمال اینکه خوشتون بیاد هست.  البته من از همون اول خوشم اومد 😅 
در کل شنیدن این کتاب رو پیشنهاد میدم.  
جملاتم خیلی عجیب غریبن فعلا مغزم بیشتر از این یاری نمیکنه🤧
        

8

          شاهکار است. خودمان را محروم کرده‌ایم از خواندن این کلاسیک‌ها. 
کتاب چهار بخش دارد. بخش اول ضعیف‌ترین قصه‌اش است که حضور گالیور در میان لی‌لی‌پوت‌ها را روایت می‌کند، همان ماجرایی که گالیور را با آن برای ما به ابتذال کشیده‌اند. سه بخش بعدی، قصه‌ی حضور گالیور در میان انسان‌های غول‌پیکر، جامعه‌ی دانشمندان انتزاع‌زده و سپس جامعه‌ی آرمانی هویهنهنم‌ها یا همان اسب‌هاست. کتاب بخش به بخش جذاب‌تر می‌شود و در جامعه‌ی اسب‌ها به اوج می‌رسد.

سفرهای گالیور هرچند تأثیری جدی بر ژانر فانتزی و علمی‌تخیلی داشته و اولین رمان پادآرمانشهری هم دانسته‌اندش، صراحتا هجویه‌ای است بر سفرنامه‌های دروغ‌آلود عصر اکتشافات. اصلا می‌توان گفت همین «هجو» هنر بی‌نظیر سوییفت است (دریغ‌آمیز است که سوییفت را در جایگاه یکی از طنزنویس‌های برتر جهان حداقل به ما ایرانی‌ها معرفی نکرده‌اند). 
کتاب داستانی کاملا فلسفی است با نشانه‌های آشکار انتقاد فلسفی و سیاسی و اجتماعی. رذالت و حقارت نوع بشر را نشان می‌دهد و بر طبل عقل محض می‌کوبد، عقلی که آن را (بیش از همه در بخش سوم) از مباحثات بیهوده و انتزاعی نیز پرهیز می‌دهد. 
در واقع، در سه بخش اول بر سه جنبه‌ی متفاوت از ویرانی بشر تأکید می‌کند و ویرانشهرهایش را به تصویر می‌کشد و در بخش آخر جامعه‌ی آرمانی‌اش را نشان می‌دهد، جامعه‌ی اسب‌های فرهیخته که نوع بشر را حقیرترین و پلیدترین جانوران می‌دانند و آن‌ها را به گاری می‌بندند، جامعه‌ای که برای دروغ و بدی و خیانت هیچ واژه‌ای ندارند.
بخش سوم کتاب، جامعه‌ی احمقانه‌ی دانشمندان، به جهان امروز ما بیش از همه‌ی بخش‌ها طعنه می‌زند. 

از سوییفت خیلی کم ترجمه شده تاکنون. اما قصد دارم به سراغ همه‌ی آثارش بروم. شد یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌هایم. 

(آن نیم‌ستاره را هم به خاطر همان بخش اول کم کردم.)
        

28