علیرضا فتاح

علیرضا فتاح

@AlirezaFattah

81 دنبال شده

176 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        عطارزاده به نظرم یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های زندۀ ایران شده. پرکار، اما دقیق و پخته. فنی، اما نه ادایی. حرف حساب داره و فرم تو دستش مثل مومه. 
نثر قاجاری راحت نیست. بعد گلشیری، تو نسل حاضر فقط شرفی خبوشان تو بی‌کتابی خوب درآورده بود. حالا عطارزاده هم این نثر رو عالی پیاده کرده.
تسلطش به جزئیات تاریخ دورۀ کمتر خونده‌شدۀ بعد از مشروطه شگفت‌انگیزه. 
و چقدر حرف عمیقی داره. استبدادستیزی پنجاه ساله تو این مملکت حرف مد روزه، اما کم کسی پیدا می‌شه بتونه جوری از روحیۀ استبدادی بگه که تازه باشه و عمیق. عطارزاده از پس این هم براومده. 
و چه تمثیلی ساخته! چه ایدۀ بکری! با چه جزئیات ظریف و دقیقی. 

عادت ندارم پنج ستاره بدم، ولی ۴.۵ هم راه داشت. کتاب می‌تونست کمی حجم کمتری داشته باشه. ده‌بیست درصد کمتر از حجم فعلی. ایدۀ کلی پیرنگ و ساختارش که عالی بود، اما پایانش می‌تونست ظریف‌تر نوشته شه. 
و ویراستاری شلختۀ چشمه کم بود، تازگی‌ها تراز (جاستیفای) نکردن آخر سطرا رو هم به اداشون اضافه کرده‌ن. 
      

16

        شاهکار است. خودمان را محروم کرده‌ایم از خواندن این کلاسیک‌ها. 
کتاب چهار بخش دارد. بخش اول ضعیف‌ترین قصه‌اش است که حضور گالیور در میان لی‌لی‌پوت‌ها را روایت می‌کند، همان ماجرایی که گالیور را با آن برای ما به ابتذال کشیده‌اند. سه بخش بعدی، قصه‌ی حضور گالیور در میان انسان‌های غول‌پیکر، جامعه‌ی دانشمندان انتزاع‌زده و سپس جامعه‌ی آرمانی هویهنهنم‌ها یا همان اسب‌هاست. کتاب بخش به بخش جذاب‌تر می‌شود و در جامعه‌ی اسب‌ها به اوج می‌رسد.

سفرهای گالیور هرچند تأثیری جدی بر ژانر فانتزی و علمی‌تخیلی داشته و اولین رمان پادآرمانشهری هم دانسته‌اندش، صراحتا هجویه‌ای است بر سفرنامه‌های دروغ‌آلود عصر اکتشافات. اصلا می‌توان گفت همین «هجو» هنر بی‌نظیر سوییفت است (دریغ‌آمیز است که سوییفت را در جایگاه یکی از طنزنویس‌های برتر جهان حداقل به ما ایرانی‌ها معرفی نکرده‌اند). 
کتاب داستانی کاملا فلسفی است با نشانه‌های آشکار انتقاد فلسفی و سیاسی و اجتماعی. رذالت و حقارت نوع بشر را نشان می‌دهد و بر طبل عقل محض می‌کوبد، عقلی که آن را (بیش از همه در بخش سوم) از مباحثات بیهوده و انتزاعی نیز پرهیز می‌دهد. 
در واقع، در سه بخش اول بر سه جنبه‌ی متفاوت از ویرانی بشر تأکید می‌کند و ویرانشهرهایش را به تصویر می‌کشد و در بخش آخر جامعه‌ی آرمانی‌اش را نشان می‌دهد، جامعه‌ی اسب‌های فرهیخته که نوع بشر را حقیرترین و پلیدترین جانوران می‌دانند و آن‌ها را به گاری می‌بندند، جامعه‌ای که برای دروغ و بدی و خیانت هیچ واژه‌ای ندارند.
بخش سوم کتاب، جامعه‌ی احمقانه‌ی دانشمندان، به جهان امروز ما بیش از همه‌ی بخش‌ها طعنه می‌زند. 

از سوییفت خیلی کم ترجمه شده تاکنون. اما قصد دارم به سراغ همه‌ی آثارش بروم. شد یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌هایم. 

(آن نیم‌ستاره را هم به خاطر همان بخش اول کم کردم.)
      

28

        نوشته های آرش سالاری را از سالها قبل در وبلاگش میخواندم. اسمش را که روی کتابی در غرفه آرما دیدم, دیدم ارزش خریدن حتما دارد. 
کتاب ده تا داستان دارد که پنج تا از آنها در با فضای طلبگی است و همین پنچ داستان است که مجموعه را جالب و باارزش میکنند. بکارت فضا. آخر هرچند این سالها کمابیش داستانهای قابل توجهی -در کم و کیف- در فضای آخوندی نوشته شده, اما هنوز تا حدی آن ایده بهرام صادقی خدابیامرز صادق است که هنوز داستانی از آخوندها نوشته نشده. این که این مجموعه داستانهایی در این حال و هوا دارد, جالبش میکند.
درباره پنج داستان دیگر, حداقل سه تا از آنها بسیار ضعیف و بیمزه است, انگار نویسنده خواسته با فضاهای بکر دیگری که به ذهنش رسیده, داستانی بسازد. اما غافل از این بوده که این فضاهای بکر -جاسوسی یک دختر دم بخت، کاراکتر گیمهای شبکه ای و یک شاهزاده در عصر جدید - آنقدرها هم جذابیت ندارند و اگر هم داشته باشند, مطمینا کسان دیگری آنها را بهتر میتوانند بنویسند. انگار نویسنده خواسته خودش را منحصر به فضای حوزوی نکند و خلاقیت و به روز بودن خودش را توی چشم خواننده کند.

داستان بعضا اشتباهات تایپی بسیاری دارد که به انتشارات برمیگردد.
اما چاپ کتاب یک نکته بسیار دوست داشتنی و بدیع و جالب هم دارد, و آن این است که در برگردان جلد پایان کتاب, چوب الف (نشانه کتاب)ی همرنگ جلد کتاب تعبیه کرده اند که از آن جدا میشود. این ایده بسیار ستودنی است و امیدوارم در همه کتابهای نشر آرما و بلکه نشرهای دیگر هم تکرار شود.
      

0

        این همه بلبشو بر سر این کتاب را اصلا نمیفهمم. مسأله گمانم تنها عامیانه دیدن دین است، که با فهم تاریخی هیچ ارتباطی ندارد. انسان عامی اگر تاریخ هریک از عقایدش را برایش بگویند، از آن عقیده رویگردان میشود. او نمی‌فهمد که حقیقت هر باور، فراتر از تاریخ است که تنها در آن نمود می‌یابد، نه بود. 
از حاشیه بگذرم. کتاب عالی است. و البته باید تذکر داد که عالی بودن کتاب، هم از کم‌کاری و بی‌توجهی علمایی به چنین پژوهش‌هایی است. در هر بخش از کتاب تأسف خوردم که چرا چنین پژوهش‌‌هایی پیش از این و در خود سرزمین‌های شیعی نباید انجام و منتشر شود! 
بخش‌هایی از کتاب، مو بر تنم راست شد که به راستی اگر تو در آن زمان بودی، چه می‌کردی؟ می‌توانستی از این پردۀ قطور تاریخ و معاصرت بگذری و حقیقت را به حقش دریابی؟ 
نویسنده بارها در کتاب یادآوری کرده است که این اثر یک پژوهش تاریخی است درباب نظر جامعۀ شیعه نسبت به امامت و ائمه، نه حقیقت این امر، نه مطلوب خود آن حضرات، بلکه آنچه بدنۀ جامعۀ شیعه نسبت به این مسأله فکر و رفتار می‌کرده‌اند. 
کتاب مملو است از حکایت تردید یا حتی بعضا خیانتهای یاران و اصحاب ائمه در زمان خود آن ائمه، و همچنین باورهای غلط آنان درباب آن مسأله. و همین، عذابگاهی می‌تواند باشد برای ما که نادانسته در چه فتنی ممکن است افتاده باشیم.
تسلط و تتبع جناب مدرسی در میان منابع بسیار تحسین‌برانگیز است. و البته بعضی خطاهای روشی را منتقدان فراوان این کتاب، به حق و ناحق، تذکر داده‌اند. اما امری که بیش از هرچیز انتقاد مرا برانگیخت، دیدگاهی بود که نویسنده از سر مقابله با اهل غلو، نسبت به بسیاری از احادیث مطرح کرده بود. مقابلۀ این‌چنینی با غلو - که نمونۀ مشهورش را در کتاب استاد نویسنده، شهید مطهری علیه الرحمه، در حماسۀ حسینی می‌بینیم - همیشه منجر به دیدگاه‌هایی افراطی در مقابل و طرد بسیاری از احادیث و باورهای عمیق باطنی شیعه شده است. قصۀ مکرر این سو و آن سوی بام! هرچند این نویسنده و آن استاد شهید هردو بسیار سعی دارند در میانۀ بام بمانند.
...
من همچنان در اسفم که چرا چنین کارهایی را خود در همین سرزمین‌ها نمی‌کنیم.
خدا خیر دهد به جناب مدرسی و این اثر را از چنگ منافقان و جاهلان، همان اندکی هم که هست، دربیاورد.
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.