در انتظار بوجانگلز
به خودم گفتم که من نیز اندک بهره ای از جنون دارم، که عقل حکم نمی کند شیفته ی چنین زنی شوم، زنی یکسره مجنون، زنی که زندگی مشترک من با او شبیه زندگی مردی چلاق با زنی افلیج خواهد شد، که این رابطه فقط ممکن است لنگ لنگان و تاتی تاتی کنان در جهات غریب پیش برود. اما دیگر روی سرسره بودم، پاگذاشته به درون مه، بی آن که حتی خودم فهمیده باشم، بی هشدار، بی خبر. اولیویه بوردو، نویسنده ی جوان فرانسوی، دو سال از عمرش را وقف نوشتن رمانی پانصد صفحه ای کرد، رمانی بسیار غم انگیز و یأس آلود. اما این رمان ناشری نیافت. با این همه، او از پا ننشست و ظرف هفت هفته در انتظار بوجانگلز را نوشت. کتاب با استقبال گسترده ی خوانندگان مواجه شد و جوایز متعددی را از آن خود کرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به در انتظار بوجانگلز
نمایش همهلیستهای مرتبط به در انتظار بوجانگلز
یادداشتهای مرتبط به در انتظار بوجانگلز