مجمع الوحوش
در حال خواندن
4
خواندهام
14
خواهم خواند
14
بریدۀ کتابهای مرتبط به مجمع الوحوش
نمایش همهیادداشتها
1403/8/8
5
1403/7/30
مجمع الوحوش روایتی متفاوت از دوران قاجاره. زمانی که احمد شاه قراره تاج گذاری کنه و قحطی و طاعون و وبا بیداد میکنه. نویسنده در این کتاب هم مثل باقی آثارش ما رو غرق دنیایی میکنه که خون و مرگ بیداد میکنه. شخصیت اصلی داستان، اسحق، مسئول باغ وحش همایونیه. باغ وحشی که از زمان ناصری تاسیس شده و یکی از عناصر مدرنیته محسوب میشه اون هم تو دورانی که مردم از کمترین امکانات رفاهی و بهداشتی برخوردار نیستن. اسحق در خلال دغدغه های روزمره، از روند تاریخی اون دوران هم برام صحبت میکنه. ترور ناصرالدین شاه، اخراج زنان از حرمسرا، به توپ بستن مجلس، مشروطه خواهی و تغییر افکار عمومی نسبت به شرایط جامعه. این مرد انگار تنها کسیه که چسبیده به افکار قدیم خودش و تغییر نمیکنه. در تمام طول داستان میبینیم که ادمای مختلف بهش میگن اسحق تو کوری، نمیفهمی همه چی عوض شده. فقط این نیست که مجمع الوحوش رو تبدیل به اثری ارزنده کرده. تروماهایی که اسحق تجربه کرده هم قابل توجهه. دوری از خانه و خانواده، جدایی از مادر و مرگ اعضای خانواده، ناکامی در روابط عاشقانه و نقش پدر بودن همگی باعث شده که اسحق تمام تلاشش رو بکنه که باغ وحش رو سرپا نگه داره. عطیه عطارزاده در این کتاب از نمادهای مختلفی هم استفاده کرده که برای من واقعا جذاب بود. از عنوان کتاب شروع کنیم، مجمع الوحوش به صورت غیرمستقیم به جامعه ای اشاره داره که درحال نابودیه و اعضای اون از تعقل بهره ای نبردن چون یا درگیر افیونن یا سردرگریبان و ناآگاه و غمگین. شیر همیشه در فرهنگ ایرانی نشونه ی حکومت، قدرت و برتری بوده و در باغ وحش اسحق هم شیر تریاکی شده و دیگه جلال و جبروت خودش رو از دست داده. اسحق تمام حیوانات و حتی فرزند خودش رو قربانی میکنه تا شوکت و اقتدار سلطان رو بهش برگردونه. نمادها و موارد متعدد دیگه ای هم توی این کتاب هست. من از خوندنش لذت بردم و امیدوارم شما هم برین سراغش. استتفاده از عناصری مثل خون، قتل و توحش و فراموشی انسانیت از ویژگی های نثر نویسنده است و همین باعث متفاوت شدنش شده.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
17