یادداشت علیرضا فتاح

سفرهای گالیور
        شاهکار است. خودمان را محروم کرده‌ایم از خواندن این کلاسیک‌ها. 
کتاب چهار بخش دارد. بخش اول ضعیف‌ترین قصه‌اش است که حضور گالیور در میان لی‌لی‌پوت‌ها را روایت می‌کند، همان ماجرایی که گالیور را با آن برای ما به ابتذال کشیده‌اند. سه بخش بعدی، قصه‌ی حضور گالیور در میان انسان‌های غول‌پیکر، جامعه‌ی دانشمندان انتزاع‌زده و سپس جامعه‌ی آرمانی هویهنهنم‌ها یا همان اسب‌هاست. کتاب بخش به بخش جذاب‌تر می‌شود و در جامعه‌ی اسب‌ها به اوج می‌رسد.

سفرهای گالیور هرچند تأثیری جدی بر ژانر فانتزی و علمی‌تخیلی داشته و اولین رمان پادآرمانشهری هم دانسته‌اندش، صراحتا هجویه‌ای است بر سفرنامه‌های دروغ‌آلود عصر اکتشافات. اصلا می‌توان گفت همین «هجو» هنر بی‌نظیر سوییفت است (دریغ‌آمیز است که سوییفت را در جایگاه یکی از طنزنویس‌های برتر جهان حداقل به ما ایرانی‌ها معرفی نکرده‌اند). 
کتاب داستانی کاملا فلسفی است با نشانه‌های آشکار انتقاد فلسفی و سیاسی و اجتماعی. رذالت و حقارت نوع بشر را نشان می‌دهد و بر طبل عقل محض می‌کوبد، عقلی که آن را (بیش از همه در بخش سوم) از مباحثات بیهوده و انتزاعی نیز پرهیز می‌دهد. 
در واقع، در سه بخش اول بر سه جنبه‌ی متفاوت از ویرانی بشر تأکید می‌کند و ویرانشهرهایش را به تصویر می‌کشد و در بخش آخر جامعه‌ی آرمانی‌اش را نشان می‌دهد، جامعه‌ی اسب‌های فرهیخته که نوع بشر را حقیرترین و پلیدترین جانوران می‌دانند و آن‌ها را به گاری می‌بندند، جامعه‌ای که برای دروغ و بدی و خیانت هیچ واژه‌ای ندارند.
بخش سوم کتاب، جامعه‌ی احمقانه‌ی دانشمندان، به جهان امروز ما بیش از همه‌ی بخش‌ها طعنه می‌زند. 

از سوییفت خیلی کم ترجمه شده تاکنون. اما قصد دارم به سراغ همه‌ی آثارش بروم. شد یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌هایم. 

(آن نیم‌ستاره را هم به خاطر همان بخش اول کم کردم.)
      
33

28

(0/1000)

نظرات

چه یادداشت خوبی 🤌

2