مَهدی ایمنی

@mahdiimeni

321 دنبال شده

85 دنبال کننده

                      سیاست‌ندان  |  دوست‌دار آدم‌ها و کتاب‌ها  🪬📖🎙
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

محاکات

178 عضو

کالیگولا

دورۀ فعال

باشگاه رواق

225 عضو

تصویر دوریان گری

دورۀ فعال

باشگاه کارآگاهان

409 عضو

نجواگر

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

خیلی تعبیر زیبایی بود، نوستالژی فراموشیِ بوی گندِ گذشته است. 🍀
            اگر شما هم مثل من پردازش افکار منفی در ذهن‌تون بیشتر از افکار مثبت هست، این کتاب رو شدیداً بهتون توصیه می‌کنم.

اوایل مقاومت سختی درون خودم برای پذیرش مطالب کتاب داشتم و در عین حال که نویسنده با دلایل و براهن محکم و حساب شدهٔ علمی هر موضوعی رو کنکاش می‌کرد، سعی می‌کردم پیش خودم فراموش نکنم که ایشون یه فرد بسیار خوش‌بین و مثبت‌نگر هست و سرد و گرم روزگار برِش کارساز نبوده و طبیعیه که رد صحبت‌هاش برام راحت‌تر از پذیرش‌ش باشه؛ اما به مرور گیراییِ قلمش و بررسی همه جانبهٔ هر موضوعی از تاریخی گرفته تا اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی، من رو بر این داشت که واقعیت امر رو ببینم و بالاخره بپذیرم که شاید نقطه نظرم رو یه کلیتِ منفی در برگرفته و نباید اینطور باشه؛ در نتیجه تا انتهای کتاب طی هر فصل سعی کردم این بستر ذهنی‌م رو تغییر بدم و پذیرای دغدغهٔ فکری نویسنده باشم، که این همسویی باعث شد هم بیشتر از کتاب لذت ببرم و هم بیشتر ارتباط برقرار کنم باهاش و یاد بگیرم ازش.

"منفی بافی" پدیده‌ایه که خیلی در جوامع امروزی و فضای اجتماعی رایج شده و تصور عمومی به این صورته که اگر نگرش مثبتی داشته باشند و بتونن راحت‌تر به دیگران اعتماد کنند، قطعا قراره از این اعتمادشون سوء استفاده بشه،،
اما اگر پیش خودمون به این موضوع فکر کنیم، متوجه می‌شیم که ما در خیلی از موقعیت ها اصلا تجربهٔ ناکامی نداریم و قرار هم نیست که همیشه اتفاق بدی بیفته، در عین حال ذهنمون بطور پیش‌فرض ترجیح میده بدترین حالات رو در نظر بگیره و گاردش رو برای خطرات احتمالی حفظ کنه؛
شاید این برای شمایی که الان یادداشت من رو می‌خونید هم خیلی منطقی بنظر بیاد، اما حقیقت امر اینه که با کنکاش دقیق‌تر متوجه می‌شیم  به مرور حفظ این گارد بهمون خیلی بیشتر از اعتماد کردن به دیگران آسیب میزنه؛ انقدر انرژی مضاعف خرجش میشه که توان ما رو برای ارتباط برقرار کردن با افراد کاهش میده، در حالیکه شاید پیامدهای ناشی از یه اعتمادِ اشتباه این‌قدر نباشه! 

قبل از شروع کتاب، از عنوانش فکر می‌کردم قراره مثل خیلی از کتاب‌های دیگه من رو با وجوه تاریک «آدمی» مواجه کنه و کلی با ورق به ورق کتاب همذات پنداری کنم و حس درک شدنی که بهم میده، منو از خوندنش راضی کنه، کما اینکه من هیچ توجهی به ادامهٔ عنوان کتاب که «یک تاریخ نویدبخش» هست نکرده بودم😅
منتظر بودم از همون صفحات اول شروع به کلی بدی گفتن از «آدمی» و استدلال براش آوردن کنه اما کلا برعکس شد، جناب روتخر حتی از دل جنگ هم زیبایی و انسانیت بیرون می‌کشه و بهتون نشون میده تا شما واقعا بپذیرید که ماها اکثراً یک گونه هستیم و تعداد انسان‌هایی که در گونهٔ بد ذات‌ها قرار می‌گیرن در اقلیته نه اکثریت. جنگ تعداد محدودی عامل داره و بقیه فاعلن که از قضا اکثر خیلِ همون فاعلان هم با خواستهٔ قلبی تن بهش نمیدن و اگر اجبار عاملان نبود، جنگ خیلی قبل‌تر از ایجاد فاجعه تموم میشد؛ باید افرادی باشند که در این بین از بلوا سود ببرند و به تداومش دامن بزنند وگرنه که ما اصولاً جنگ طلب نیستیم.

خلاصهٔ کلام آنکه: این کتاب می‌تونه عامل ایجاد یک بینش جدید در شما بشه، این فرصت رو بهش بدید⁦。⁠◕⁠‿⁠◕⁠。⁩

پ.ن۱: یکی از جالب‌ترین بخش‌های کتاب برای من مربوط به جزیرهٔ ایستر {🗿} بود که عوام چه در مورد ساکنانش شنیده‌اند و واقعیتِ ماجرا چیست.

 پ.ن۲: من اخیراً بیشترین تعداد بریده رو از این کتاب باهاتون به اشتراک گذاشتم اما یک بریده از کتاب جامونده که دوست دارم اینجا بگذارمش: «سفر قاتل تعصب، تحجر و کوته‌فکری است.» 
احیاناً شما هم مثل من با خوندنش به یاد این آیه از قرآن نیافتادید که می‌فرماید: قُل سيروا فِي الأَرضِ فَانظُروا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِن قَبلُ؛
بگو: در زمین به گردش بپردازید و بنگرید که فرجام پیشینیان چگونه بوده است. ~ الروم(آيه: ۴۲)
[ البته این توصیه ۴ مرتبه در قرآن در سوره‌های انعام۱۱, نمل۶۲, عنکبوت۲۰ و روم ۴۲ تکرار شده و نشان از اهمیت موضوع داره؛ پس بیایم با دید بازتری پذیرای تفاوت‌های جامعهٔ بشری باشیم و آدمیت رو در خودمون پرورش بدیم. :-) ]
          
            چرا رزمجو و چرا این ترجمه از استوانه‌ی کورش بزرگ؟
1) رزمجو مدیر بخش ایران بریتیش میوزیوم بوده. در سطح جهان شناخته شده است و تاریخ‌پژوهان قبولش دارند.
2) از نظر علمی یکی از برترین‌ها در خوانش خط و زبان‌های میانرودان و ایلامه.
3) در این کتاب قطعات شکسته‌ی استوانه که اخیرا پیدا شدند هم ترجمه شده؛ چیزی که در ترجمه‌های دیگه نیست!
4) به جز ترجمه‌ی متن نکات بسیار مفیدی رو درباره‌ی خود استوانه، وضعیت اون روزگار بابل و هخامنشیان، نسخه‌های دیگه‌ی استوانه، فتح بابل و رسوم اون‌ها برای شاه تازه، تاریخچه‌س کشف و زندگینامه‌ی کاشفان، سیر پژوهش‌ها تا خوانش متن و اهمیت متن استوانه‌ی کورش داره.

خلاصه که اگر دوست دارید درباره‌ی این سند ارزشمند تاریخ ایران اطلاعات به دست بیارید پیشنهاد من فقط همین کتابه و بس!

یک ستاره‌ای که کم شد هم به این دلیله که ناشر کتاب رو روی صفحات گلاسه چاپ کرده و قیمتش انقدر زیاد شده که دیگه خودش هم نمی‌تونه چاپش کنه. در نتیجه کتاب تقریبا نایابه. 😢
          
            دِینی بر گردنِ سرنوشتم دارد این کتاب که بر خودم لازم می‌دانم درباره‌اش بنویسم 

مجموعه‌ کتاب‌هایی که "مقدمات تدبر در قرآن" اولینِ آن است، در مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران به "کتاب‌های روشی" معروف‌اند؛ کتاب‌هایی که می‌آموزند چگونه فهمیدنِ غرضِ خداوند را از نزول هر سوره‌ی قرآن. کتاب‌های روشی بر اصول دقیقی تالیف شده‌اند که از آن می‌گذرم. 

جلد اول با هدف آشنایی مخاطب با سوره‌ها به عنوان حقایق جاری در زندگی نوشته شده؛ حقایقی که با آن‌ها یا مواجهیم و بی‌توجهیم، یا می‌فهمیم و فرار می‌کنیم، یا هنوز به درستی باور نکرده‌ایم، که همه‌ی این‌ها صورت‌های مختلف از یک واکنش‌اند: غفلت! 

۱۲ فصلِ این کتاب، دو قسمت اصلی دارد:
۳فصلِ اول، به بیان اهمیتِ تدبر(به معنی توجه به غایت و مقصد هر چیزی) و چرایی و چگونگی آن می‌پردازد.
در ۹فصلِ بعدی، ۹ سوره بررسی می‌شوند:
سوره فلق، ناس، نصر، همزه، ماعون، زلزال، ضحی، انشراح و عبس.  در هر فصل، ابتدا معنی هر واژه از سوره را به درستی می‌فهمیم. یاد می‌گیریم که برای فهم قرآن، لازم است از ترجمه‌های تحت اللفظی فراتر برویم. گاهی معنی یک کلمه از زبان عربی برابر با چند جمله از زبان فارسی‌ست. و بعد با متن‌های مختلف تفسیری و در راس آن‌ها تفسیر المیزان و اهمیت مطالعه‌ی آن‌ها در فهم سوره‌ها آشنا می‌شویم و به کمک معانی کلمات و ارتباط کلمات در هر آیه، در بستر تفسیر، برای فهم غرض سوره‌ها تلاش می‌کنیم و برای عمل به این فهم، که می‌شود: طهارت. 

لازمه‌ی رشد از نگاه قرآن، تلاش برای دانستن و عمل به دانسته‌هاست.
و هر کسی که "مقدمات..." خوانده، حتی اگر یک هفته هم بر عمل به آموخته‌هایش مانده، شیرینی‌اش را چشیده. مقدمات‌خوانده‌ها می‌دانند چه می‌گویم...
          
            "نمیتوانید دقیقا بگویید زندگی خوب چیست، اما میتوانید با خیال راحت تعیین کنید که چه چیزی نیست. اگر یک زندگی خوب را در پیش نگرفته باشید، متوجه خواهید شد."
(بخشی از پس گفتار کتاب)

شاید دیدن این جملات باعث بشه شما از خوندن کتاب دلسرد بشید و بگید پس این کتاب قرار نیست یه تعریف درست و حسابی از یه زندگی خوب به من بده. اما بذارید بهتون بگم که هدف داشتن یه تعریف از زندگی خوب نیست، بلکه درک اون و روشهای رسیدن به اون هست. نقل قولی در کتاب هست که میگه:« میتوانید اسم یک پرنده را به تمام زبانهای دنیا یاد بگیرید، اما وقتی که موفق به انجام این کار شدید، هنوز هم چیزی درباره آن پرنده نمیدانید... پس بیایید به آن پرنده نگاه کنیم و ببینیم که چه کار میکند، این چیزی است که اهمیت دارد.»
رولف دوبلی، نویسنده کتاب، جعبه ابزار ذهنی رو به ما معرفی میکنه. یک جعبه ذهنی که ۵۲ ابزار در اون جا داده و به گفته خودش بیشتر از این هم میتونید پیدا کنید.
اون در کتابش از میثاق، توهم تمرکز، دایره شایستگی، دایره شان، پیشگیری، تفریق ذهنی، فرقه بارپرستی، مسئله منشی، قانون استرجن، موفقیت درونی و... صحبت میکنه و میگه که از سه منبع روانشناسی مدرن، رواقی گری و فلسفه سرمایه‌گذاری برای نوشتنشون کمک گرفته.
وقتی اسم کتابو دیدم به خودم گفتم احتمالا یکی دیگه از این کتابای الکی با روانشناسی زرد نوشتن که جملات قشنگش تونسته نظر بقیه رو جلب کنه. بعد هم که دیدم جناب فردوسی‌پور ترجمه کردن بیشتر مطمئن شدم که دلیل شهرت کتاب به مقدار زیادی به خاطر ترجمه ایشون هست. اما اینطور نبود، بنظرم فاصله زیادی داشت. دلم میخواد اگر فرصت کنم، دوباره بخونمش و این بار نوت بردارم تا نکاتی که گفته شده از ذهنم نره و اگر هم رفت بتونم سریع به سراغشون برم. من این کتاب رو به عنوان هدیه تولد به یکی از دوستانم هم دادم و بنظرم این کتاب میتونه یه هدیه ارزشمند به عزیزانتون باشه، چرا که میشه ازش یاد گرفت.
نکته: اگر دوست داشتید کتاب رو صوتی گوش بدید. نسخه صوتی توسط خود آقای فردوسی‌پور خوانده شده و خوانش زیبا و گیرایی دارن که باعث شدن من به کتابهای صوتی علاقه‌مند بشم. خوشحالم که اولین تجربه من از کتابهای صوتی با خوانش تاثیرگذار ایشون و این کتاب شروع شد.

پ.ن: اگر روزی کتاب های بهتری خوندم و متوجه شدم این کتاب واقعا روانشناسی زرد بوده، بهتون توی آپدیت این ریویو میگم. فعلا بنظرم نبوده. چیزهای تکراری داشت ولی چیزهای جدید هم داشت.