نشر برج

نشر برج

بلاگر ناشر
@Borjbooks
عضویت

بهمن 1403

2 دنبال شده

800 دنبال کننده

                برجی برای هم‌زبانی
              
borjbooks
borjbooks.ir
borjbooks

کتاب‌های ناشر

کتابی برای نمایش وجود ندارد.

یادداشت‌ها

نشر برج

نشر برج

دیروز

        خوانش رمان آفتابگردان‌های کور با دیدگاه‌های دریدا و ییتس

یک سروان، یک شاعر، یک معلم ویولن‌سل، یک برادر مذهبی؛ این‌ها تنها تعدادی از شخصیت‌های «آفتاب‌گردان‌های کور» هستند. شخصیت‌هایی متفاوت از جناح‌های سیاسی مختلف در دوران جنگ داخلی اسپانیا، که همگی یک وجه مشترک دارند: انسان‌هایی هستند بدون مرکز و خارج از مدار، آفتاب‌گردان‌هایی بدون خورشید.

مرکز در فلسفه‌ی دریدا به اصل ثابت، مرجع اصلی و نقطه‌ی ثقل یک نظام یا ساختار اشاره دارد که معنا از آن نشأت می‌گیرد. این نظام یا ساختار می‌تواند تفکر، زبان، متن، جهان و جهان‌بینی باشد.
دریدا می‌گوید در جهان مدرن ساختارها مرکز خود را از دست داده‌اند. مرکز دیگر نمی‌تواند وجود داشته باشد و شاید هیچ‌گاه هم وجود نداشته است. دیگر نمی‌توان یک مرکز ثابت، مطلق و تغییرناپذیر برای معنا یا حقیقت در نظر گرفت.

حکایت شخصیت‌های «آفتاب‌گردان‌های کور» همین است. آن‌ها از مرکز خود رانده شده و دور افتاده‌اند. پیوند بین دال و مدلول برای آن‌ها شکسته شده. دیگر هیچ مرکزی ندارند تا معنا و حقیقت زندگی خود را از آن بگیرند؛ حالْ این مرکزْ جناح سیاسی باشد، مذهب باشد، زبان باشد یا عواطف انسانی.

جنگ همچون پتک بر زندگی آن‌ها فرو آمده و همه چیز را در هم شکسته است. توحش و وحشتی که به چشم دیده‌اند همه‌ی معناهای سابق را باطل کرده و آن‌ها جایی برای رجعت ندارند. «آفتاب‌گردان‌های کور» نام بامُسمّایی‌ست برای نشان‌دادن سرگردانی شخصیت‌های داستان.

در آثار ویلیام باتلر ییتس مرکز را به شکل دیگری می‌بینیم؛ او تاریخ را به چرخه‌هایی تقسیم و هر چرخه را به قیف‌هایی مارپیچ‌مانند ترسیم می‌کند؛ هر چه در چرخه جلو می‌رویم، این مارپیچ‌ها از مرکز خود دور می‌شوند و در پایان چرخه، اتصال خود به مرکز را به‌کلی از دست می‌دهند: نظم و شکوفایی جهان از هم می‌پاشد و نیروی ناشناخته‌ای قدم به جهان می‌گذارد تا دوباره نظم را به آن بازگرداند و مارپیچی جدید آغاز کند. 

ییتس اما در شعر «ظهور ثانی» چرخش دیگری به این مفهوم می‌دهد. «ظهور ثانی» پایان یک چرخه و آشوب زمانه را به تصویر می‌کشد؛ «باز دیگر صدای بازبان‌ را نمی‌شنود». اما به‌جای مسیحی نجات‌دهنده‌، «دیو درنده‌ای خود را به بیت‌لحم می‌کشاند تا زاده شود».

ییتس این شعر را سال ۱۹۲۰ سرود؛ درست بعد جنگ جهانی اول که همه در انتظار صلحی فراگیر و نظمی جدید بودند. با این حال می‌شد صدای قدم‌های جنگی دیگر، فراگیرتر‌ و ویران‌گرتر را شنید. ییتس در «ظهور ثانی» از صدای این قدم‌ها می‌گوید. «آفتاب‌گردان‌های کور» روایت سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۲ است؛ زمانی که دیگر دیو زاده شده است.

«آفتاب‌گردان‌های کور» چهار داستان کوتاه است از آدم‌هایی که در چنگال این دیو، دور از هر مرکز و عاری از هر معنایی، گرفتار شده‌اند. چهار داستان درهم‌تنیده که در کنار هم معنای کتاب را کامل می‌کنند: هیچ‌کس در این زمانه پیروز نیست، همه شکست خورده‌اند.

      

10

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

نشر برج

نشر برج

1403/11/16

نردبان یعقوب تدفین پارتیچادر سبز بزرگ

اولیتسکایا؛ صدای متمایز ادبیات روسیه

4 کتاب

لودمیلا اولیتسکایا فقط یک نویسنده نیست؛ او یک کیمیاگر زبان است که از دل تاریخ، خاطرات، و سرگذشت‌های گمشده، روایت‌هایی می‌سازد که همزمان شخصی و جهانی‌اند. او روحی شورشی‌ست که نگاهی مادرانه به تاریخ دارد. لودمیلا اولیتسکایا متولد ۲۱ فوریه‌ی ۱۹۴۳ در مسکوی روسیه است. کودکی و نوجوانی‌اش شبیه بسیاری از مردمان پس از جنگ‌های جهانی در سختی و فقر گذشت و مثل بسیاری از دختران روس خیلی زود ازدواج کرد. بعد از آن به دانشگاه رفت و در رشته‌ی ژنتیک ادامه‌ تحصیل داد. از همسر اولش جدا شد و دوباره ازدواج کرد. هم‌زمان با کار در یک آزمایشگاه ژنتیک به‌عنوان مشاور ادبی به انجمن تئاتر یهودیان پیوست. در سال ۱۹۹۰ اولین داستان کوتاهش داستان سیندرلا در مجله‌ای ادبی منتشر شد و توجه یکی از نویسندگان مشهور آن زمان را به خود جلب کرد. پس از آن اولین مجموعه‌داستانش به نام روابط پَست نیز منتشر شد. اولیستکایا در داستان‌های اولیه‌اش از زندگی شخصی‌اش سود جسته است و به عشق‌های مغمومی پرداخته که سال‌ها به دوش کشیده شده‌اند و البته موضوعاتی که سال‌‌ها در شوروی مسکوت مانده بود، ازجمله گولاک، هولوکاست و یهودیان. او خودش را متعلق به گروهی از مردم می‌داند که با واقعیت‌های اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته‌اند و خود را از نظر فرهنگی و قومی یهودی می‌دانند، اما مسیحیت را به‌عنوان دین خود برگزیده‌اند. تدفین‌پارتی، رمانی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد ردی از تمام مباحث موردعلاقه‌ی اولیتسکایا را در خود دارد. یکی از مهم‌ترین رمان‌هایش پرونده‌ی کاکُتسکی، داستان یک متخصص زنان و زایمان است که درباره‌ی سقط جنین مطالعه می‌کند، چیزی که در شوروی غیرقانونی بوده است. این رمان برنده‌ی بوکر روسیه‌ی ۲۰۰۱ شد و اولیتسکایا نخستین زن نویسنده‌ی روس بود که این جایزه را کسب کرد. منتقدان بر این عقیده‌اند که کتاب با تمرکز بر مسئله‌ی سقط جنین، خوانش جدیدی از استالینیسم به دست داده است. دانیل استینِ مترجم، دیگر رمان قابل‌توجه اولتسکایا که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ، درباره‌ی اوزوالد رافیسن، یهودی لهستانی است که دینش را پنهان می‌کند و از جنگ دوم جهانی جان سالم به در می‌برد. اوزوالد مترجم آلمانی‌ها می‌شود و از این راه جان چند صد یهودی را نیز نجات بدهد. اولیتسکایا گفته است این رمان را، که یکی از جاه‌طلبانه‌ترین رمان‌های اوست، هم‌زمان با از بین‌رفتن اتحاد جماهیر شوروی و قدرت‌گرفتن کلیسا و مسیحیت در روسیه نوشته است.

69

بریده‌های کتاب

نشر برج

نشر برج

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 180

اینک حسین، که در باطن خلیفه‌ی رسول بود و در ظاهر فردی از افراد مسلمین، در برابر یزید ایستاده است که در باطن خلیفه‌ی پادشاهان بود و در ظاهر خلیفه‌ی رسول. در این تقابل میان باطن و ظاهر، گویا که پیغمبر در مقابل پیغمبر ایستاده است و اینک این پیغمبر است که سر از تن پیغمبر جدا می‌کند. آیرونی فقط تضاد نیست، بلکه نوعی تعقل است. البته تعقل معمولاً موضعی ایجابی دارد، می‌خواهد گزاره‌ها را به اثبات برساند، اما موضع آیرونی سلبی است؛ می‌خواهد آن‌چه را به اثبات می‌رسد نفی کند. آیرونی را شاید بتوان وارونگی و تضاد میان ظاهر با واقعیت نامید، واقعیتی که در تراژدی از آن به سرنوشت یاد می‌شود و اگر بخواهیم از زبان الهیات سخن بگوییم می‌توان گفت: آیرونی حضور دستان خدا در زندگی بشر است. خدا در تراژدی تشخّص نمی‌یابد، برخلاف متون مقدس که در آن‌ها تشخص می‌یابد و مانند دیگر شخصیت‌های داستان حاضر نیست، او در تراژدی نه دوستی دارد و نه دشمنی، او در تراژدی به صفت سرنوشت تجلی می‌کند و آیرونی اسمی است که بر کنش این صفت می‌نامیم.

11

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.