نشر برج

نشر برج

ناشر
@Borjbooks

2 دنبال شده

49 دنبال کننده

            برجی برای هم‌زبانی
          
borjbooks
borjbooks.ir
borjbooks
پیشنهاد کاربر برای شما

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

نردبان یعقوب تدفین پارتیچادر سبز بزرگ

اولیتسکایا؛ صدای متمایز ادبیات روسیه

4 کتاب

لودمیلا اولیتسکایا فقط یک نویسنده نیست؛ او یک کیمیاگر زبان است که از دل تاریخ، خاطرات، و سرگذشت‌های گمشده، روایت‌هایی می‌سازد که همزمان شخصی و جهانی‌اند. او روحی شورشی‌ست که نگاهی مادرانه به تاریخ دارد. لودمیلا اولیتسکایا متولد ۲۱ فوریه‌ی ۱۹۴۳ در مسکوی روسیه است. کودکی و نوجوانی‌اش شبیه بسیاری از مردمان پس از جنگ‌های جهانی در سختی و فقر گذشت و مثل بسیاری از دختران روس خیلی زود ازدواج کرد. بعد از آن به دانشگاه رفت و در رشته‌ی ژنتیک ادامه‌ تحصیل داد. از همسر اولش جدا شد و دوباره ازدواج کرد. هم‌زمان با کار در یک آزمایشگاه ژنتیک به‌عنوان مشاور ادبی به انجمن تئاتر یهودیان پیوست. در سال ۱۹۹۰ اولین داستان کوتاهش داستان سیندرلا در مجله‌ای ادبی منتشر شد و توجه یکی از نویسندگان مشهور آن زمان را به خود جلب کرد. پس از آن اولین مجموعه‌داستانش به نام روابط پَست نیز منتشر شد. اولیستکایا در داستان‌های اولیه‌اش از زندگی شخصی‌اش سود جسته است و به عشق‌های مغمومی پرداخته که سال‌ها به دوش کشیده شده‌اند و البته موضوعاتی که سال‌‌ها در شوروی مسکوت مانده بود، ازجمله گولاک، هولوکاست و یهودیان. او خودش را متعلق به گروهی از مردم می‌داند که با واقعیت‌های اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته‌اند و خود را از نظر فرهنگی و قومی یهودی می‌دانند، اما مسیحیت را به‌عنوان دین خود برگزیده‌اند. تدفین‌پارتی، رمانی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد ردی از تمام مباحث موردعلاقه‌ی اولیتسکایا را در خود دارد. یکی از مهم‌ترین رمان‌هایش پرونده‌ی کاکُتسکی، داستان یک متخصص زنان و زایمان است که درباره‌ی سقط جنین مطالعه می‌کند، چیزی که در شوروی غیرقانونی بوده است. این رمان برنده‌ی بوکر روسیه‌ی ۲۰۰۱ شد و اولیتسکایا نخستین زن نویسنده‌ی روس بود که این جایزه را کسب کرد. منتقدان بر این عقیده‌اند که کتاب با تمرکز بر مسئله‌ی سقط جنین، خوانش جدیدی از استالینیسم به دست داده است. دانیل استینِ مترجم، دیگر رمان قابل‌توجه اولتسکایا که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ، درباره‌ی اوزوالد رافیسن، یهودی لهستانی است که دینش را پنهان می‌کند و از جنگ دوم جهانی جان سالم به در می‌برد. اوزوالد مترجم آلمانی‌ها می‌شود و از این راه جان چند صد یهودی را نیز نجات بدهد. اولیتسکایا گفته است این رمان را، که یکی از جاه‌طلبانه‌ترین رمان‌های اوست، هم‌زمان با از بین‌رفتن اتحاد جماهیر شوروی و قدرت‌گرفتن کلیسا و مسیحیت در روسیه نوشته است.

9

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

ممنون از پیشنهاد خوب‌تون👌 توضیحاتی اضافه شد
نردبان یعقوب تدفین پارتیچادر سبز بزرگ

اولیتسکایا؛ صدای متمایز ادبیات روسیه

4 کتاب

لودمیلا اولیتسکایا فقط یک نویسنده نیست؛ او یک کیمیاگر زبان است که از دل تاریخ، خاطرات، و سرگذشت‌های گمشده، روایت‌هایی می‌سازد که همزمان شخصی و جهانی‌اند. او روحی شورشی‌ست که نگاهی مادرانه به تاریخ دارد. لودمیلا اولیتسکایا متولد ۲۱ فوریه‌ی ۱۹۴۳ در مسکوی روسیه است. کودکی و نوجوانی‌اش شبیه بسیاری از مردمان پس از جنگ‌های جهانی در سختی و فقر گذشت و مثل بسیاری از دختران روس خیلی زود ازدواج کرد. بعد از آن به دانشگاه رفت و در رشته‌ی ژنتیک ادامه‌ تحصیل داد. از همسر اولش جدا شد و دوباره ازدواج کرد. هم‌زمان با کار در یک آزمایشگاه ژنتیک به‌عنوان مشاور ادبی به انجمن تئاتر یهودیان پیوست. در سال ۱۹۹۰ اولین داستان کوتاهش داستان سیندرلا در مجله‌ای ادبی منتشر شد و توجه یکی از نویسندگان مشهور آن زمان را به خود جلب کرد. پس از آن اولین مجموعه‌داستانش به نام روابط پَست نیز منتشر شد. اولیستکایا در داستان‌های اولیه‌اش از زندگی شخصی‌اش سود جسته است و به عشق‌های مغمومی پرداخته که سال‌ها به دوش کشیده شده‌اند و البته موضوعاتی که سال‌‌ها در شوروی مسکوت مانده بود، ازجمله گولاک، هولوکاست و یهودیان. او خودش را متعلق به گروهی از مردم می‌داند که با واقعیت‌های اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته‌اند و خود را از نظر فرهنگی و قومی یهودی می‌دانند، اما مسیحیت را به‌عنوان دین خود برگزیده‌اند. تدفین‌پارتی، رمانی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد ردی از تمام مباحث موردعلاقه‌ی اولیتسکایا را در خود دارد. یکی از مهم‌ترین رمان‌هایش پرونده‌ی کاکُتسکی، داستان یک متخصص زنان و زایمان است که درباره‌ی سقط جنین مطالعه می‌کند، چیزی که در شوروی غیرقانونی بوده است. این رمان برنده‌ی بوکر روسیه‌ی ۲۰۰۱ شد و اولیتسکایا نخستین زن نویسنده‌ی روس بود که این جایزه را کسب کرد. منتقدان بر این عقیده‌اند که کتاب با تمرکز بر مسئله‌ی سقط جنین، خوانش جدیدی از استالینیسم به دست داده است. دانیل استینِ مترجم، دیگر رمان قابل‌توجه اولتسکایا که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ، درباره‌ی اوزوالد رافیسن، یهودی لهستانی است که دینش را پنهان می‌کند و از جنگ دوم جهانی جان سالم به در می‌برد. اوزوالد مترجم آلمانی‌ها می‌شود و از این راه جان چند صد یهودی را نیز نجات بدهد. اولیتسکایا گفته است این رمان را، که یکی از جاه‌طلبانه‌ترین رمان‌های اوست، هم‌زمان با از بین‌رفتن اتحاد جماهیر شوروی و قدرت‌گرفتن کلیسا و مسیحیت در روسیه نوشته است.

9

نردبان یعقوب تدفین پارتیچادر سبز بزرگ

اولیتسکایا؛ صدای متمایز ادبیات روسیه

4 کتاب

لودمیلا اولیتسکایا فقط یک نویسنده نیست؛ او یک کیمیاگر زبان است که از دل تاریخ، خاطرات، و سرگذشت‌های گمشده، روایت‌هایی می‌سازد که همزمان شخصی و جهانی‌اند. او روحی شورشی‌ست که نگاهی مادرانه به تاریخ دارد. لودمیلا اولیتسکایا متولد ۲۱ فوریه‌ی ۱۹۴۳ در مسکوی روسیه است. کودکی و نوجوانی‌اش شبیه بسیاری از مردمان پس از جنگ‌های جهانی در سختی و فقر گذشت و مثل بسیاری از دختران روس خیلی زود ازدواج کرد. بعد از آن به دانشگاه رفت و در رشته‌ی ژنتیک ادامه‌ تحصیل داد. از همسر اولش جدا شد و دوباره ازدواج کرد. هم‌زمان با کار در یک آزمایشگاه ژنتیک به‌عنوان مشاور ادبی به انجمن تئاتر یهودیان پیوست. در سال ۱۹۹۰ اولین داستان کوتاهش داستان سیندرلا در مجله‌ای ادبی منتشر شد و توجه یکی از نویسندگان مشهور آن زمان را به خود جلب کرد. پس از آن اولین مجموعه‌داستانش به نام روابط پَست نیز منتشر شد. اولیستکایا در داستان‌های اولیه‌اش از زندگی شخصی‌اش سود جسته است و به عشق‌های مغمومی پرداخته که سال‌ها به دوش کشیده شده‌اند و البته موضوعاتی که سال‌‌ها در شوروی مسکوت مانده بود، ازجمله گولاک، هولوکاست و یهودیان. او خودش را متعلق به گروهی از مردم می‌داند که با واقعیت‌های اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته‌اند و خود را از نظر فرهنگی و قومی یهودی می‌دانند، اما مسیحیت را به‌عنوان دین خود برگزیده‌اند. تدفین‌پارتی، رمانی که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد ردی از تمام مباحث موردعلاقه‌ی اولیتسکایا را در خود دارد. یکی از مهم‌ترین رمان‌هایش پرونده‌ی کاکُتسکی، داستان یک متخصص زنان و زایمان است که درباره‌ی سقط جنین مطالعه می‌کند، چیزی که در شوروی غیرقانونی بوده است. این رمان برنده‌ی بوکر روسیه‌ی ۲۰۰۱ شد و اولیتسکایا نخستین زن نویسنده‌ی روس بود که این جایزه را کسب کرد. منتقدان بر این عقیده‌اند که کتاب با تمرکز بر مسئله‌ی سقط جنین، خوانش جدیدی از استالینیسم به دست داده است. دانیل استینِ مترجم، دیگر رمان قابل‌توجه اولتسکایا که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ، درباره‌ی اوزوالد رافیسن، یهودی لهستانی است که دینش را پنهان می‌کند و از جنگ دوم جهانی جان سالم به در می‌برد. اوزوالد مترجم آلمانی‌ها می‌شود و از این راه جان چند صد یهودی را نیز نجات بدهد. اولیتسکایا گفته است این رمان را، که یکی از جاه‌طلبانه‌ترین رمان‌های اوست، هم‌زمان با از بین‌رفتن اتحاد جماهیر شوروی و قدرت‌گرفتن کلیسا و مسیحیت در روسیه نوشته است.

9

👌👌

6

نشر برج پسندید.

6

نشر برج پسندید.

5

47

24

نشر برج پسندید.
          "همه‌چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شود: و بعد از پایان خوش هم مرگ فرا می‌رسد."

در یک جمله داستان رنج شش نسل. 
ایده‌ی نوشتن کتاب وقتی شروع شده که نویسنده تو سال ٢٠١١ به یه سری از نامه‌ها و یادداشت‌های پدربزرگش که تو آرشیو کا.گ.ب بودن، دسترسی پیدا می‌کنه. این یادداشت‌ها باعث می‌شه اولیتسکایا نوشتن داستانی رو شروع کنه که نقش‌های اصلی اون از آدم‌های مختلفی تو روسیه(شوروی) الهام گرفتن. نقاط مبهم این یادداشت‌ها و نامه‌ها با تجربه‌ها و زیست اولیتسکایا در سال‌های مختلفی از دوران شوروی و پساشوروی پر شده. قلم اولیتسکایا که حتی وقتی کاملا برگرفته از دنیای خیال باشه واقعی به‌نظر می‌رسه، این بار از دل واقعیت کلمه‌ها رو تبدیل به داستان کرده.
کتاب نقاط عطف مهمی مثل مرگ استالین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رو پوشش می‌ده. علاوه بر اون زیست یک خانواده‌ی یهودی در شوروی و پاک‌سازی‌های ضدیهودی در سال‌های آخر استالین باعث می‌شه این خانواده‌ی همیشه به دنبال علم و هنر در آسیب‌پذیرترین شکلِ زیست در اون سال‌ها باشن.
این رمان مثل خیلی از داستان‌های خانوادگی ما رو با تاثیر تروما و روابط شکسته‌ی منتقل شده از یک نسل به نسل دیگه به واسطه انقلاب مواجه می‌کنه. اینکه نورا(نوه‌ی یعقوب) که فقط یک بار در یازده سالگی پدربزرگش رو دیده تا کجا تحت تاثیر گذشته‌ی خودش و انتخاب‌های نسل‌های قبلی قرار می‌گیره و نقشش تو این داستان صدوبیست ساله چیه سوال اصلی کتابه.
اما علاوه بر این‌ها یعقوب اصلی‌ترین شخصیت کتاب در تک‌تک این نقاط عطف و رنج‌های زندگی جوری در همراهی با جریان اصلی زندگی پیش می‌ره که واقعا این کتاب رو به یک  کتاب الهام بخش تبدیل می‌کنه. یعقوب سال‌ها در تبعید، اردوگاه‌های کار و هر شرایط سختی که متصور بشید زندگی می‌کنه. اما هیچ‌وقت تا آخر زندگیش از یاد گرفتن و یاد دادن دست برنمی‌داره. یعقوب به شکلی اعجاب‌انگیز درس زندگی می‌ده و حتی تلاش نمی‌کنه شما رو به راه خاصی هدایت کنه. برای هر راهی ارزش قائله اما شما بعد خوندن روایت اولیتسکایا از زندگی یعقوب امکان نداره که بتونید مثل سابق به زندگی نگاه کنید. یعقوب کمترین کاری که باهاتون می‌کنه اینه که شما رو به مکثی در زندگی خودتون دعوت می‌کنه. بهتون مقاله‌ها و نویسنده‌های خوبی پیشنهاد می‌ده که بهشون مراجعه کنید. و از همه مهم‌تر شما رو به ستایش زندگی دعوت می‌کنه.
        

2