معرفی کتاب And Every Morning the Way Home Gets Longer and Longer اثر فردریک بکمن مترجم Alice Menzies

And Every Morning the Way Home Gets Longer and Longer

And Every Morning the Way Home Gets Longer and Longer

فردریک بکمن و 1 نفر دیگر
4.0
193 نفر |
76 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

378

خواهم خواند

122

ناشر
شابک
9781501160486
تعداد صفحات
76
تاریخ انتشار
1395/8/12

توضیحات

        A little book with a big heart! From the New York Times bestselling author of A Man Called Ove, My Grandmother Asked Me to Tell You She’s Sorry, and Britt-Marie Was Here comes an exquisitely moving portrait of an elderly man’s struggle to hold on to his most precious memories, and his family’s efforts to care for him even as they must find a way to let go. With all the same charm of his bestselling full-length novels, here Fredrik Backman once again reveals his unrivaled understanding of human nature and deep compassion for people in difficult circumstances. This is a tiny gem with a message you’ll treasure for a lifetime.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

یادداشت‌ها

          بهترین توضیح برای این کتاب متنی است که خودنویسنده در مقدمه کتاب نوشته است:
(زمانی یکی ازبت‌های زندگی من گفت:«یکی از بدترین چیزهای پیری این است که دیگر هیچ ايده‌ی تازه‌ای به ذهنم نمی‌رسد».
این کلمات را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم زیرا که بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. حدس می‌زنم که تنها من نیستم که چنین ترسی دارد. نژاد انسان به شکلی عجیب از پیرشدن بیشتر می‌هراسد تا از مردن.
این رمان، داستانی است درباره‌ی خاطره‌ها و گم شدنشان. یک نامه‌ی عاشقانه است و در عین حال خداحافظی آهسته‌ی یک پدربزرگ با نوه‌اش و یک پدر با پسرش.
صادقانه بگویم اصلاً منظورم اين نبود که اين کتاب را حتماً بخوانید. بلکه اين کتاب را نوشتم فقط به اين دلیل که می‌خواستم افکار خودم را سروسامانی داده باشم. چون من از آن دسته آدم‌هایی هستم که باید افکارم را روی کاغذ ببینم تا برایم معنا پیدا کنند. اما به هرحال تبدیل شد به رمان کوتاهی در این باره من چطور دارم با از دست دادن فوق‌العاده ترین ذهنی که می‌شناختم کنار می‌آیم و درباره‌س از دست دادن کسی که هنوز هم اینجاست. و اینکه چطور می‌خواهم موضوع را برای بچه هایم توضیح بدهم. اگر برایتان جالب باشد باید بگویم دارم دست از فکر کردن به آن برمی‌دارم.
این داستان درباره‌ی ترس است و درباره‌ی عشق و اینکه چطور این دو اغلب دست دردست هم پیش می‌روند و در نهایت درباره‌ی زمان است، وقتی که هنوز مالک آن هستیم. از اينکه این داستان را به خودتان تقدیم می کنید سپاسگزارم.)
        

16