یادداشت نیما اکبرخانی

                اگر فردریک بکمن همین یک کتاب را هم نوشته بود رسالت نویسندگی اش را برای همه ی عمر قطعا به انجام رسانده بود از منظر دیگر شاید بتوان گفت خدا را باید شکر کرد که فردریک بکمن را آفرید . 
مثل کتاب قبلی که از بکمن خوانده بودم این یکی هم رفته بود سراغ کمک کردن به آدم ها در مواجهه با غمی دیگر از نوع بزرگش . 
پشت سر گذاشتن اندوه درگیر شدن یکی از عزیزان با آلزایمر واقعا کار سختی ست . اینکه کسی قبل از اینکه بدنش بمیرد دچار مرگ ذهنی شود به مراتب وحشتناک تر است تا مواجه شدن با خود مرگ . 
نمی خواهم بیش از این داستان را لو بدم ، اصلا کار عاقلانه ای نیست . فکر می کنم تمام کسانی که با آلزایمر سر و کار دارند چه مبتلایان و چه خانواده هایشان خوب است بخوانند و بقیه هم بخوانند شاید خدای ناکرده روزی گذرشان به این بیماری افتاد .
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.