همه چیز تمیز و نم دار بود؛ چون حدود ساعت سه، وقتی من و ریچارد داشتیم دعوا می کردیم، باران باریده بود و کماکان می بارید. من برای همین داشتم توی خنکی شب قدم میزدم که کتابخانه سیار شبانه را دیدم... وقتی داشتم از کنارش رد می شدم در باز شد و داخل ماشین را دیدم. پشت فرمان ماشین یک پیرمرد سفیدپوست نشسته بود که چای می نوشید و روزنامه می خواند. لابد به پیرمرد زل زده بودم، چون از بالای عینک ذره بینی اش نگاهم کرد و گفت: می خواهی مجموعه را ببینی؟
پرسیدم: چه مجموعه ای؟
جواب داد: کتاب.
و کارتی دستم داد. نوشته بود #کتابخانه_سیار_شبانه، کتابدار: روبرت اپن شاو، ساعت کار از غروب تا سپیده.
پرسیدم کتابخانه سیار شبانه؟
جواب داد: درخدمتم.
روی جلد بعضی از کتاب ها شماره خورده بود ولی روی بعضی هایشان شماره ای نداشت. کتابها براساس فهرست موضوعی مرتب نشده بودند و به نظر می رسید سیستم شماره گذاری بعضی هایشان فرق داشته باشد؛ در واقع انگار کتاب ها از کتابخانه های مختلفی آمده باشند. مشکوک شدم که نکند آقای اپن شاو راه می افتد و کتاب ها را از کتابخانه ها می دزدد تا اینجا توی کاروانش جمعشان کند. کمی که جلوتر رفتم متوجه چیز عجیبی شدم. همه کتاب های اینجا به نظرم آشنا می آمدند. در واقع من تمام آن کتاب ها را خوانده بودم. منظورم این است که من با اینکه خوره کتاب خواندنم، هرگز جایی نبوده ام که همه کتاب هایش را خوانده باشم حتی توی خانه خودم! اما اینجا همه چیز را خوانده بودم. بعد دفتر خاطراتم را دیدم. دفتر را برداشتم و باز کردم... روی دستخط تمیز و مرتب من با روان نویس بنفشم، مهر کتابخانه خورده بود! رفتم پیش آقای اپن شاو. این مال من است، دفتر خاطراتم را نشان آقای اپن شاو دادم. لبخند ملایمی زد و گفت: همه شان مال تو هستند. اینها همه کتاب هاییست که تا حالا خوانده ای...
آنچه خواندید بخش ابتدایی داستان کوتاه کتابخانه سیار شبانه بود.
مدتی پیش در سایت کتابخانه ملی جستجو می کردم تا کتاب های با موضوع کتابخانه یا کتابفروشی را پیدا کنم که این کتاب را با ترجمه خانم #لیلا_کرد دیدم. برایم عجیب بود که خانم کرد در صفحه شخصیشان هیچ وقت از این کتاب عکسی منتشر نکرده و حرفی نزده بودند. وقتی از خودشان سوال کردم متوجه شدم که ترجمه ایشان توسط ارشاد با اصلاحات زیادی مواجه شده و ایشان هم قید ترجمه آن را زده بودند. با این حال گفتند که این داستان با ترجمه خانم #بهناز_شیر_محمدی و با صدای #فاطمه_معتمد_آریا در مجموعه #داستان_همراه به صورت صوتی موجود است. این مجموعه را می توانید از #طاقچه بشنوید.