معرفی کتاب شکسپیر و شرکا اثر سیلویا بیچ مترجم سحر مرعشی

شکسپیر و شرکا

شکسپیر و شرکا

سیلویا بیچ و 1 نفر دیگر
4.3
13 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

16

خواهم خواند

69

شابک
9786225220089
تعداد صفحات
300
تاریخ انتشار
1403/10/1

توضیحات

        جنگ که شد خیلی‌ها به سیلویا گفتند به ایالات متحده برگردد، اما او نمی‌خواست آدرین و دوستان دیگرش را ترک کند یا درِ شکسپیر و شرکا را ببندد. «او توانست کتاب‌فروشی را سرپا نگه دارد تا اینکه روزی از روزهای سال ۱۹۴۱ افسری آلمانی از راه رسید تا نسخه‌ای از «فینیگانز ویک» را که پشت ویترین دیده بود بخرد و وقتی سیلویا از فروش آن سر باز زد تهدیدش کرد که تمامِ اموالش را مصادره می‌کند. سیلویا و دوستانش در عرض چند ساعت تمام اسباب مغازه را به طبقه‌ی بالا بردند و روی اسم مغازه را رنگ زدند. شکسپیر و شرکا دیگر وجود خارجی نداشت.»

شکسپیر و شرکا هرگز بازگشایی نشد. سیلویا شش ماه را در اردوگاه گذراند. بعد از آزادی خیلی‌ها کوشیدند قانعش کنند کتاب‌فروشی را دوباره باز کند اما او دیگر دل و دماغ این کار را نداشت. خوشبختانه به جایش تصمیم گرفت این کتاب را بنویسد، بهترین یادواره‌ای که می‌شد از زندگی او بیرون کشید.

—از مقدمه‌ی کتاب
      

لیست‌های مرتبط به شکسپیر و شرکا

نمایش همه
پاریس فرانسهسال های افول‬‏‫: پاریس دهه ی 1930پاریس: جشن بیکران

شکسپیر و شرکا

6 کتاب

بین جهنگ جهانی اول و دوم پاریس به یک کانون ادبی تبدیل شده بود و بسیاری از نویسندگان و شاعران و منتقدان بزرگ ادبی و هنری در پاریس جمع شده بودن. افرادی همچون جیمز جویس، ازرا پاوند، همینگوی، آندره ژید، گرترود استاین، فیتز جرالد، فارگو، لاربو، دوآمل و خیلی‌های دیگه... شکسپیر و شرکا اولین کتابفروشی انگلیسی زبان پاریس بود که سال ۱۹۱۹ به دستان سیلویا بیچ که زنی آمریکایی بود آغاز به کار کرد. و خیلی زود تبدیل شد به یک کانون ادبی که خیلی از افراد این نسل طلایی دهه ۲۰ اونجا جمع میشدن. خیلی‌ها معتقدند که شهرت این کتابفروشی بخاطر آدمایی که اونجا رفت و آمد میکردن اما واقعیت اینه که شهرت این کتابفروشی به خاطر تلاش‌های مالک اون یعنی سیلویا بیچه و خیلی از اون افراد بخشی از رشد و موفقیتشون مدیون سیلویا بیچ و شکسپیر و شرکا بودن. این لیست به کتاب‌هایی میپردازه که مرتبط با دوران طلایی دهه ۱۹۲۰ و ۳۰ پاریس و کتابفروشی شکسپیر و شرکاست. این لیست به روز میشه😇

90

پست‌های مرتبط به شکسپیر و شرکا

یادداشت‌ها

زهره دزیانی

زهره دزیانی

8 ساعت پیش

          نوروز ۱۴۰۲ کتاب "سیلویا بیچ و نسل سرگشته" خوندم که زندگینامه سیلویا بیچ بود منتها به قلم زندگی‌نامه نویسش...
برام خیلی جذاب و پرهیجان بود تو دوره ای زندگی کنی که دوستات بشن همینگوی، جیمزجویس، لاربو، فارگو، دوآمل، فورد مکس فورد، فیتز جرالد، ازرا پاوند و خیلی‌های دیگه... به نظرم خیلی زندگی رویایی بود... مثلا بشینی با همینگوی درباره ادبیات داستانی حرف بزنی یا اولیس جیمز جویس چاپ کنی... 
فکر کنم یک سال قبل فیلم نیمه شب در پاریس وودی آلن دیدم توی اون فیلم کارکتر اصلی وارد دهه ۱۹۲۰ میشه بعد میبینه همه چیز از نگاه همینگوی معمولیه یا برای گروترود استاین همه چیز معمولیه و گاها حتی ملال آور... خیلی تعجب میکنه که چطور میشه تو همچین دوره‌ای زندگی کنی و همه چیز برات معمولی باشه... تازه وودی آلن پارو از این هم فراتر میزاره و میگه اون‌ها هم در حسرت زندگی در دوره دیگری بودن... در نهایت به این نتیجه میرسه که هر آدمی تو دوره خودش همه چیز براش معمولیه و فقط آدم باید کسایی که باهاش هم فکر و هم مسیرن پیدا کنه و اینطوری میشه نسل درخشانی رقم زد...
و این کتاب.... زندگی‌نامه خود نویس سیلویا بیچ... 
بعد از پایان جنگ جهانی دوم دوستان سیلویا بیچ از اون خواستن که دوباره شکسپیر و شرکارو بازگشایی کنه اما اون دیگه دل و دماغ این کار نداشت... اما تصمیم گرفت این کتاب بنویسه...
تو این کتاب از همینگوی، جویس، پاوند، استاین و خیلیا دیگه حرف میزنه... از چاپ اولیسه میگه... از جمعی که میشستن تو کتابفروشی و باهم کتاب میخوندن... و این بار قصه از زبون کسی خوندم که دقیقا وسط گود بود... و چقدر اون تصور ایده‌آل بیرون گود برای آدم شکسته میشه ... برای سیلویا بیچ واقعا همه چیز معمولی بود و حتی سخت... اون اصلا احساس نمیکرد دوستای خاصی داره... اون داشت خیلی معمولی و روتین تجربه میکرد... درواقع برای اون همینگوی یه آدم عجیب و دور و ایده آل نبود یک دوست معمولی بود... یا اینکه حس کرده بود باید اولیس چاپ کنه پس چاپ کرده بود... این مسیر برای سیلویا پر از رنج و سختی بود اما اون کاری رو که بهش باور داشت انجام میداد ولی خب در پایان کتاب احتمالا درک میکنید که چرا اون دیگه نخواست کتابفروشی دوباره باز کنه....این کتاب من به همون نتیجه ای رسوند که وودی آلن در پایان نیمه شب در پاریس بهش رسید... 
        

6

ثنا

ثنا

1403/10/21

          این یک کتاب نیست. «شکسپیر و شرکا» یه پژو مدل صد و هشت و چهاره که یک نیمه شب بعد از زنگ ساعت دوازده، جلوی من می‌پیچه، سیلویا بیچ من رو صدا می‌کنه و این بار من جای «گیل» از فیلم «نیمه شب در پاریس» به دیدن «دهه گمشده» می‌رم! این کتاب یه مهمونی شلوغ و پلوغ دهه بیستی تو دل پاریس در کنار گرترود استاین، همینگوی، جویس و از همه مهم‌تر خود سیلویا بیچ بود. یه مهمونی که سلیویا دستم رو محکم می‌کشه و تند تند تو گوشم مهمون‌ها رو معرفی می‌کنه. مهمون‌هایی که شاید نیمی رو نشناسم اما شوقی که اون شب تجربه می‌کنم هیچ وقت قرار نیست یادم بره. این تمام حس‌های من به این کتاب بود.
این کتاب رو با کتابی که نشر مرکز مدت‌ها پیش ترجمه کرده قاطی نکنید. «شکسپیر و شرکا» آبی، در واقع خاطرات سیلیویا، صاحب شکسپیر و شرکای اصلیه. کسی که ناشر چاپ اول «اولیس» از مهم‌ترین کتاب‌های نوشته شده، است. سیلیویا یه آمریکایی تو پاریس بوده، یه آمریکایی خوش ذوق که تلاش کرده با راه اندازی کتابفروشی مهم‌ترین انسان‌های روزگار رو گرد هم جمع کنه. اون سال‌های زیادی مقاومت می‌کنه و شکسپیر رو زنده نگه می‌داره. نهایتا در پی اشغال پاریس شکسپیر هم توی پناهگاه قایم می‌شه و این بار اون کتابفروشی عجیب و غریب تبدیل به یک کتاب می‌شه. در هیاهوی جنگ و صلح، همیشه راهی برای پیدا کردن دنیای دیگه‌ای وجود داره. 
کتاب رو خیلی دوست داشتم. روایت جوری بود که انگار سیلویا از پشت ویترین شکسپیر و شرکا داره تاریخ رو تماشا می‌کنه. 
«شکسپیر و شرکا» آبی رو نمی‌تونم هیچ‌جوره به «همه» پیشنهاد کنم. همونجوری که گفتم این کتاب پر از شخصیت‌های معروف ادبی و هنریه. شاید اگه ایده‌ای از اون‌ها نداشته باشید خیلی خوندنش براتون لذت بخش‌ نباشه.
پ.ن: کتابفروشی شکسپیر و شرکای فعلی تقلیدی از این کتابفروشیه اما صاحب و حتی موقعیت مکانیش هم خیلی ربطی شکسپیر و شرکای اصلی نداره. 
پس ساعت دوازده شب منتظر پژو صد و هشتاد و چهار باشید.
        

61