معرفی کتاب شکسپیر و شرکا اثر سیلویا بیچ مترجم سحر مرعشی

شکسپیر و شرکا

شکسپیر و شرکا

سیلویا بیچ و 1 نفر دیگر
4.4
5 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

48

شابک
9786225220089
تعداد صفحات
300
تاریخ انتشار
1403/9/30

توضیحات

        جنگ که شد خیلی‌ها به سیلویا گفتند به ایالات متحده برگردد، اما او نمی‌خواست آدرین و دوستان دیگرش را ترک کند یا درِ شکسپیر و شرکا را ببندد. «او توانست کتاب‌فروشی را سرپا نگه دارد تا اینکه روزی از روزهای سال ۱۹۴۱ افسری آلمانی از راه رسید تا نسخه‌ای از «فینیگانز ویک» را که پشت ویترین دیده بود بخرد و وقتی سیلویا از فروش آن سر باز زد تهدیدش کرد که تمامِ اموالش را مصادره می‌کند. سیلویا و دوستانش در عرض چند ساعت تمام اسباب مغازه را به طبقه‌ی بالا بردند و روی اسم مغازه را رنگ زدند. شکسپیر و شرکا دیگر وجود خارجی نداشت.»

شکسپیر و شرکا هرگز بازگشایی نشد. سیلویا شش ماه را در اردوگاه گذراند. بعد از آزادی خیلی‌ها کوشیدند قانعش کنند کتاب‌فروشی را دوباره باز کند اما او دیگر دل و دماغ این کار را نداشت. خوشبختانه به جایش تصمیم گرفت این کتاب را بنویسد، بهترین یادواره‌ای که می‌شد از زندگی او بیرون کشید.

—از مقدمه‌ی کتاب
      

لیست‌های مرتبط به شکسپیر و شرکا

پست‌های مرتبط به شکسپیر و شرکا

یادداشت‌ها

ثنا

ثنا

1403/10/21

          این یک کتاب نیست. «شکسپیر و شرکا» یه پژو مدل صد و هشت و چهاره که یک نیمه شب بعد از زنگ ساعت دوازده، جلوی من می‌پیچه، سیلویا بیچ من رو صدا می‌کنه و این بار من جای «گیل» از فیلم «نیمه شب در پاریس» به دیدن «دهه گمشده» می‌رم! این کتاب یه مهمونی شلوغ و پلوغ دهه بیستی تو دل پاریس در کنار گرترود استاین، همینگوی، جویس و از همه مهم‌تر خود سیلویا بیچ بود. یه مهمونی که سلیویا دستم رو محکم می‌کشه و تند تند تو گوشم مهمون‌ها رو معرفی می‌کنه. مهمون‌هایی که شاید نیمی رو نشناسم اما شوقی که اون شب تجربه می‌کنم هیچ وقت قرار نیست یادم بره. این تمام حس‌های من به این کتاب بود.
این کتاب رو با کتابی که نشر مرکز مدت‌ها پیش ترجمه کرده قاطی نکنید. «شکسپیر و شرکا» آبی، در واقع خاطرات سیلیویا، صاحب شکسپیر و شرکای اصلیه. کسی که ناشر چاپ اول «اولیس» از مهم‌ترین کتاب‌های نوشته شده، است. سیلیویا یه آمریکایی تو پاریس بوده، یه آمریکایی خوش ذوق که تلاش کرده با راه اندازی کتابفروشی مهم‌ترین انسان‌های روزگار رو گرد هم جمع کنه. اون سال‌های زیادی مقاومت می‌کنه و شکسپیر رو زنده نگه می‌داره. نهایتا در پی اشغال پاریس شکسپیر هم توی پناهگاه قایم می‌شه و این بار اون کتابفروشی عجیب و غریب تبدیل به یک کتاب می‌شه. در هیاهوی جنگ و صلح، همیشه راهی برای پیدا کردن دنیای دیگه‌ای وجود داره. 
کتاب رو خیلی دوست داشتم. روایت جوری بود که انگار سیلویا از پشت ویترین شکسپیر و شرکا داره تاریخ رو تماشا می‌کنه. 
«شکسپیر و شرکا» آبی رو نمی‌تونم هیچ‌جوره به «همه» پیشنهاد کنم. همونجوری که گفتم این کتاب پر از شخصیت‌های معروف ادبی و هنریه. شاید اگه ایده‌ای از اون‌ها نداشته باشید خیلی خوندنش براتون لذت بخش‌ نباشه.
پ.ن: کتابفروشی شکسپیر و شرکای فعلی تقلیدی از این کتابفروشیه اما صاحب و حتی موقعیت مکانیش هم خیلی ربطی شکسپیر و شرکای اصلی نداره. 
پس ساعت دوازده شب منتظر پژو صد و هشتاد و چهار باشید.
        

61