خاطره ی دلبرکان غمگین من
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
56
خواهم خواند
14
توضیحات
روزنامه نگاری که همه ی عمرش را بی زن و فرزند و در تنهایی گذرانده در نودسالگی بار دیگر عشق را تجربه می کند و دلدادگی پیرانه سر زندگانی اش را دگرگون می سازد، نگاهش به محیط اطراف و آشنایانش را سمت و سویی دیگر می بخشد و تصویری تازه از عالم و هستی را برایش رقم می زند؛ باعث می شود گذشته اش را به گونه ای نو بازشناسد و آینده ی مبهم و ظاهرا پایان یافته ی پیش رویش را یکباره نویدبخش بیابد. طرفه آن که دلبندش دختری است چهارده ساله و عامی و بی سواد. این رمان شرح ماجراهای یک سالی است که طی آن روزنامه نگار سالخورده تلخ ترین عذاب ها را تاب می آورد تا به دل پذیرترین شادکامی ها برسد و عشق ناب و پاکی و بی چشم داشت را به مثابه ی والاترین موهبت کهن سالی از آن خویش سازد.
یادداشتها
1402/6/16
2
1402/6/27
کتابی که من داشتم ، چاپ افست با ترجمه ی امیرحسین فطانت بود. برخلاف تعاریفی که از صد سال تنهایی شنیدم که سخت خوان هست این کتاب که اولین تجربه ی من از کتاب های این نویسنده بود بسیار روان و آسان بود و شاید تمرینی برای خواندن صد سال تنهایی، برای منی که از ترس نصفه رها کردن کتاب ، هنوز سراغ ش نرفتم . سیر خطا داشت با اندکی بازگو کردن خاطرات . این کتاب روایت عشقی شکوفا شده بعد از سال ها در سن نود سالگی بود که با هدف ثابت کردن غریزه ی مردانگی حتی در این سن به خود شخصیت داستان ، شروع و ریشه دار شد . و در این سن مجبور به تحمل مصائب عاشقی و دوری بود . از این بعد بسیار شیرین و دلنشین بود داستان اما این که عاشق یک دختر چهارده ساله که هم سن نوه ی نداشته اش میشد ، برای من غیرقابل درک بود . حتی با اینکه هیچ اتفاقی بین این دو نیافتاد جز هم نشینی شبانه و عشقی پاک اما باز هم ، پذیرفتنی نبود . قلم نویسنده خیلی مورد پسندم واقع شد مخصوصا تصویرسازی صحنه و مکان ها عالی بود .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
50