Happy People Read and Drink Coffee

Happy People Read and Drink Coffee

Happy People Read and Drink Coffee

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
شابک
9781602862845
تعداد صفحات
242
تاریخ انتشار
1395/2/22

توضیحات

        Diane seems to have the perfect life. She is a wife, a mother, and the owner of Happy People Read and Drink Coffee, a cozy literary cafe in Paris. But when she suddenly loses her beloved husband and daughter in a tragic car accident, the world as she knows it instantly vanishes. Trapped and haunted by her memories, Diane retreats from friends and family, unable and unwilling to move forward. But one year later, Diane shocks her loved ones and makes the surprising decision to move to a small town on the Irish coast, finally determined to heal and rebuild her life alone—until she meets Edward, the attractive yet taciturn Irish photographer who lives next door. At first abrasive and unwelcoming, Edward initially resents Diane’s intrusion into his life of solitude . . . until he can no longer keep her at arm’s length, and they fall into a surprising and tumultuous romance. But will it last when Diane leaves Ireland, and Edward, for the home she once ran away from in Paris? At once heartbreaking and uplifting, Diane’s story is deeply felt, reminding us that love remembered is love enduring.
      

یادداشت ها

          معمولا کتاب هایم را بر اساس معرفی دیگران انتخاب می کنم. حالا هم که مدتیست در کتابخانه عمومی کار می کنم این فرصت را پیدا کردم که وقتی کاربران کتابی را برای برگشت به کتابخانه می آورند نظرشان را در مورد کتاب می پرسم! (این هم از مزایای کتابدار بودنه دیگه)
وقتی کتاب آدم های خوشبخت کتاب میخوانند و قهوه می نوشند را دیدم ناخودآگاه عنوانش جذبم کرد؛ از کاربری که کتاب را برگردانده بود نظرش را پرسیدم گفت کتاب خوبی بود و همین تایید کافی بود تا کتاب را بخوانم.

کتاب روایت زنی پاریسی است که در غم از دست دادن شوهر و فرزندش گوشه نشین و بدخلق شده و سرانجام برای فرار از سرزنش اطرافیانش تصمیم می گیرد تا مدتی را در ایرلند زندگی کند. او در ایرلند با همسایه اش که پسری بدخلق و تنهاست ابتدا مشکل پیدا می کند اما به تدریج روابطشان خوب می شود تا جایی که یک دل نه صد دل عاشق می شوند و... داستان کتاب یک روایت عامه پسند است و حداقل تا صفحه 150 کتاب جذابیت خاصی ندارد. با این حال پایان نسبتا خوب کتاب باعث شده تا در مجموع بتوان به آن نمره قبولی داد.

به نظر من این کتاب برای افرادی که در غم سوگ از دست دادن عزیزانشان هستند کتاب مفیدی است و در بحث کتابدرمانی می تواند کاربردی باشد. به نظر می رسد نویسنده هم با توجه به تحصیلاتش در رشته روانشناسی سعی کرده است تا با روایتی عامه پسند افرادی با شرایط مشابه شخصیت اول کتاب را در جهت بازگشت به روند عادی زندگی همراهی کند.
مهم ترین نکته کتاب هم از نظر من این موضوع است که بسیاری از اوقات دیده می شود افرادی که هنوز از یک رابطه رهایی پیدا نکرده اند با این تصور که از رابطه قبلی فرار کنند، وارد رابطه ای جدید می شوند؛ اما این کتاب به نوعی قصد دارد این نکته را یادآوری کند که چنین افرادی ابتدا باید خودشان را پیدا کنند و سپس وارد رابطه دیگری شوند.

بخشی از کتاب:
تو وارد زندگی من شدی و من دوباره تصمیم گرفتم بجنگم، بخندم و زندگی کنم... راستش خودم رو با این توهم گول زده بودم که تو همه کمبود های درونی من رو پر می کنی و... و میتونم دوباره عاشق بشم...ولی هنوز آمادگی اش رو ندارم... من گذشته سختی داشتم. نمی تونم کالین رو از زندگی ام حذف کنم. اگه با تو داستانی رو شروع کنم بالاخره روزی سرزنشت می کنم که چرا مثل کالین نیستی... من این رو نمیخوام. تو داروی مسکن من نیستی. باید اول به خودم برسم تا قوی باشم، حالم خوب بشه و دیگه به کمک کسی نیاز نداشته باشم. بعد از این مرحله است که می تونم عاشق بشم.
        

1