و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود

و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود

و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود

فردریک بکمن و 2 نفر دیگر
4.1
106 نفر |
44 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

217

خواهم خواند

95

کتاب حاضر، داستانی است در باب خاطرات و کنار آمدن با وقایع زندگی و پذیرفتنشان. انسان ها موجودات عجیبی هستند، انگار پیر و ناتوان شدن حتی از خود مرگ هم برایشان ترسناک تر است. این کتاب قصه نامه ای عاشقانه است. وداع تدریجی پیرمردی با نوه اش و پدری با پسرش. این داستان کوتاه و تأثیرگذار با تصویرسازی های زیبا و نابی نوشته شده است.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

یادداشت‌های مرتبط به و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می شود

        و حافظه چیست؟ خانه محبوب چیزهای غایب
در حین خواندن این داستان یکی از مهمترین ترس های زندگیم را شناختم *آلزایمر *
بکمن استاد دستکاری احساسات  و توصیف صحنه های بیاد ماندنی است.

_در بخشی از کتاب مادربزرگ از پدربزرگ می‌پرسد : چرا ما انقدر نوه هامونو لوس می‌کنیم؟ پاسخ پدربزرگ بی نظیر است : با این کار داریم از بچه هامون برای رفتارهای  سختیرانه ای که داشتیم  عذرخواهی می‌کنیم 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

ری‌را

1403/1/21

        کتابی بی‌اندازه قشنگ بود، زندگی در خیالات و افکار پیرمردی که بخاطر آلزایمر داره آروم آروم خاطراتشو از دست میده.
خیلی خیلی قشنگه و واقعا بنظرم بخونیدش :)
هیچوقت از خوندنش پشیمون نمی‌شید.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

19