بریده‌ای از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود اثر فردریک بکمن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

«خاطراتم ازم فرار می کنن عشق من، مثل وقتی که سعی کنی آب و روغن رو از هم جدا کنی. من دارم مدام کتابی رو می خونم که بعضی صفحاتش نیستن. همیشه هم مهم ترین صفحه ها نا پدید می شن.»

«خاطراتم ازم فرار می کنن عشق من، مثل وقتی که سعی کنی آب و روغن رو از هم جدا کنی. من دارم مدام کتابی رو می خونم که بعضی صفحاتش نیستن. همیشه هم مهم ترین صفحه ها نا پدید می شن.»

306

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.