معرفی کتاب ناطور دشت اثر جی. دی. سلینجر مترجم رضا زارع

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
56
خواندهام
1,581
خواهم خواند
463
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
اکثر مدارس برای تعطیلات عید تعطیل بودند و همه ی دختران و پسران در آن اطراف پرسه می زدند و در انتظار دوستان خود بودند. همه نوع دختر در آن جا دیده می شد. واقعا آدم از نگاه کردن به آن ها لذت می برد. از طرفی هم غصه دار می شدم، چون خبر نداشتند بعد از این که از مدرسه و دانشگاه بیرون می روند، چه اتفاقاتی قرار است برایشان بیفتد.احتمالا اکثر آن ها با یک سری آدم ابله ازدواج می کنند. همان ابلهانی که مرتب در مورد این صحبت می کنند که با یک لیتر بنزین چند کیلومتر را می توان رفت. همان کسانی که اگر در بازی گلف یا پینگ پنگ بازنده شوند، بی اندازه ناراحتی می شوند و مانند بچه ها قهر می کنند . منظورم کسانی است که هیچ گاه حتی یک خط کتاب هم مطالعه نکرده اند و باعث می شوند آدم حسابی کلافه شود. باید مراقب آن ها بود . منظورم در مورد افراد مزاحم است ...
داستان رئال ادبیات آمریکا جریان سیال ذهن فهرست برترین رمان های نخست فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) فهرست برترین رمان ها در بریتانیا فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم ادبیات نوجوان صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین صد کتاب قرن لوموند دهه 1950 میلادی 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید کتاب نوجوان پرفروش ترین کتاب های دنیا برترین رمان های انگلیسی گاردین ادبیات اگزیستانسیالیسم برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ پرفروش ترین کتاب ها ادبیات کلاسیک لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان پرفروش های ایران کتاب کتاب هایی که باید خوانده باشید ادبیات داستانی رمان های پیشنهادی بیل گیتس محبوبترین کتابها ادبیات جهان
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناطور دشت
نمایش همهپستهای مرتبط به ناطور دشت
یادداشتها
1400/8/23
1401/7/7
1400/8/26
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1400/4/12
1401/5/19