ناتور دشت
خرید این کتاب از کتابفروشیها
«ناتور دشت» اثر پرفروش «دیوید سالینجر» است که تقریبا به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شده است. طرح داستانی کتاب ساده است: نوجوانی هفده ساله به نام «هولدن کلفیلد» از دبیرستان «پنسی» در «آجرس تاون»، «پنسیلوانیا» اخراج شده و در شهر نیویورک سرگردان می شود. کتاب شرح مفصل تجربیات هولدن از زبان خود وی است. او به شرح مفصل اهمیت دوستی و وفاداری، تصنعی بودن بزرگسالی و ریاکاری خویش می پردازد. امروزه قهرمان این داستان، هولدن کالفیلد، به نهاد نوجوانان عصیانگر معاصر و خود این کتاب به سمبلی از خودبیگانگی و گم کردن هویت در بین نوجوانان تبدیل شده است.
ادبیات آمریکا کتاب هایی که باید خوانده باشید دهه 1950 میلادی ادبیات داستانی سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی کتاب نوجوان ادبیات نوجوان برترین رمان های انگلیسی گاردین ادبیات جهان ادبیات اگزیستانسیالیسم صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین پرفروش ترین کتاب های دنیا رمان های پیشنهادی بیل گیتس داستان رئال پرفروش ترین کتاب ها جریان سیال ذهن صد کتاب قرن لوموند فهرست برترین رمان ها در بریتانیا 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید ادبیات کلاسیک فهرست برترین رمان های نخست پرفروش های ایران کتاب محبوبترین کتابها
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناتور دشت
نمایش همهلیستهای مرتبط به ناتور دشت
یادداشتهای مرتبط به ناتور دشت
45
15
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
27