معرفی کتاب ناطور دشت اثر جی. دی. سلینجر مترجم احمد کریمی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
56
خواندهام
1,581
خواهم خواند
463
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
تنها کاری که آدم لازم است بکند این است که چیزی بگوید که کسی از آن سر در نیاورد و آن وقت هر کاری که دلتان بخواهد برایتان انجام می دهند. عصیان علیه روابط،ارزش ها و عادت ها یا رویارویی با اندوه معصومیت از دست رفته ناطور دشت هر دوی این هاست. به بیانی دیگر مواجهه با گونه ای تنهایی محتوم و تلاش برای تاب آوردن چه بسا چون ساز و کاری برای ادامه زیستن. قدرت شخصیت پردازی سلینجر در داستان هایش، او را به یکی از نمادهای درخشان ادبیات معاصر آمریکا تبدیل کرده است. ناطور دشت، روایت عصیان علیه روابط، ارزش ها و عادت ها و رویایی با اندوه معصومیت از دست رفته است. به کلامی دیگر، روبرو شدن با گونه ای از تنهایی اجتناب ناپذیر و تلاش برای ادامه دادن...
رمان های پیشنهادی بیل گیتس ادبیات نوجوان داستان رئال سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) فهرست برترین رمان های نخست فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم ادبیات داستانی فهرست برترین رمان ها در بریتانیا 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید ادبیات کلاسیک فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ محبوبترین کتابها برترین رمان های انگلیسی گاردین پرفروش های ایران کتاب دهه 1950 میلادی پرفروش ترین کتاب ها پرفروش ترین کتاب های دنیا ادبیات آمریکا صد کتاب قرن لوموند صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین ادبیات جهان جریان سیال ذهن کتاب هایی که باید خوانده باشید کتاب نوجوان ادبیات اگزیستانسیالیسم
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناطور دشت
نمایش همهپستهای مرتبط به ناطور دشت
یادداشتها
1400/8/26
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.