یادداشت پردیس

 پردیس

پردیس

1400/8/22

ناتور دشت
        شمایل یک پرسه‌گرد حرفه‌ای

سلینجر در درخشان‌ترین اثر خود، به سراغ آشناترین فیگور در رمان ‌نویسی می‌رود؛ «پرسه‌گَرد». پرسه‌گردِ او این بار نه مثالِ دون‌کیشوت و مادام بوواری در جهانِ ذهنیِ حاصل از گم کردن واقعیتِ جهان و خیالِ ادبیات می‌گردد، که هم‌چون مردِ/عاشقِ شب‌های روشن، یکتاپیراهن، شب و روز خیابان‌ها را گز می‌کند و در ذهنش حرف می‌زند. اما «هولدن» نه تنها، که یک طردشده، یک ناخواستنی است. پر از خشم، پر از سرخوردگی، طَرفی از این زندگیِ چند ساله‌اش نبسته، جامانده پیش «اَلی» و دلتنگ برای «فیبی»، دنبال تسکین‌های موقت؛ از سیگار پشت سیگار تا دیدارهای تصنعی با «سالی»، حل‌نشده در نظم سفت‌وسخت و عاری از خلاقیت مدرسه، البته دیوانه‌ای از جنس برادرهاش با بروزی متفاوت، اما در عین ناامیدی امیدوار، چرا که «امید برای نومیدان است». 
در جامعه‌ی تا خرخره اشباع‌شده از نظمی مدرنیستی و ارزش‌های یک‌دست‌کننده، سلینجر توانست قهرمانی عاصی بپروراند که از بین درس‌هایش فقط ادبیات را نمره آورده و خود را در تصاویر ذهنی‌اش آن پالیزبانی می‌بیند که از بچه‌ها نگهداری می‌کند در دشت، مبادا که آسیبی ببینند. او که خود به‌اجبار از کودکی به بزرگسالی و خشونتِ در پیِ آن رانده شده _مگر در چنین زمانه‌ و جامعه‌ای، دیگر می‌توان کودکیِ معصومانه داشت و در سِیری طبیعی‌ از آن گذر کرد؟_ به این تصویر ذهنی پناه می‌برد گو که التیامی می‌جوید. این التیام‌خواهی در دیدار با خواهر کوچک‌ترش، «فیبی»، نیز دیده خواهد شد، که مدام، در ناخودآگاه داستان، ترسِ برادرِ کوچک‌ترِ رمان فرانی و زویی را با خود دارد؛ که مبادا دختر کوچک خانواده هم «مثل ما برادرها خل از آب دربیاد». عجیب نیست چنین رمانی مذموم و ممنوع شود در چنان جامعه‌ای، برون‌آمده از جنگ جهانی دوم، به‌مثابه‌ فاتحی نجات‌دهنده و نقطه‌گذارِ جنگ و شروع‌کننده‌ی صلحِ فراگیر با بمیِ اتم. آفرینش «هولدن» یک نه بزرگ بود به همه‌ی آن‌چه نظم حاکم می‌خواست تلقین کند با خود به ارمغان آورده است، یک نه که خود را تسری داده است تا هفت هشت دهه بعد از خود، زمانه‌ی پر از مَرغوایِ جنگِ ما، زمانه‌ی جافی. 
 


      
4

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.