معرفی کتاب ناطور دشت اثر جی. دی. سلینجر مترجم آراز بارسقیان

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
62
خواندهام
1,617
خواهم خواند
476
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
کتابی که در دست دارید، به گواه خوانندگان و نویسندگان و البته منتقدان، از بهترین آثار ادبیات داستانی جهان است. کتاب از همان روز اول انتشارش یعنی سال 1952 تبدیل به پدیده ای جهانی شد و تا امروز هم از کتابهایی بوده که هیچ وقت از محبوبیت اش کاسته نشده، که دلیل واضح اما پیچیده ای دارد. واضح بودنش در این است که راوی کتاب، شما را با خودش پیش می برد؛ بدون اینکه از شما چیز زیادی بخواهد. اما پیچیدگی اش درست در این است که چطور می شود خیلی راحت دست مخاطب را گرفت و با خود به سفری دو سه روزه در نیویورک دهه ی پنجاه میلادی برد؟! سوالی که جوابش در پس تک تک کلمات و سطرهای کتابی است که در دستتان گرفته اید.
فهرست برترین رمان های نخست فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی ادبیات کلاسیک رمان های پیشنهادی بیل گیتس فهرست برترین رمان ها در بریتانیا ادبیات داستانی جریان سیال ذهن فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم داستان رئال برترین رمان های انگلیسی گاردین لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان ادبیات آمریکا سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ ادبیات جهان پرفروش ترین کتاب های دنیا کتاب هایی که باید خوانده باشید پرفروش ترین کتاب ها کتاب نوجوان 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید دهه 1950 میلادی محبوبترین کتابها صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین صد کتاب قرن لوموند ادبیات نوجوان پرفروش های ایران کتاب ادبیات اگزیستانسیالیسم
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناطور دشت
نمایش همهلیستهای مرتبط به ناطور دشت
1402/4/4
پستهای مرتبط به ناطور دشت
یادداشتها
1400/8/26
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.