ناطور دشت
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
41
خواندهام
1,204
خواهم خواند
369
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
کتابی که در دست دارید، به گواه خوانندگان و نویسندگان و البته منتقدان، از بهترین آثار ادبیات داستانی جهان است. کتاب از همان روز اول انتشارش یعنی سال 1952 تبدیل به پدیده ای جهانی شد و تا امروز هم از کتابهایی بوده که هیچ وقت از محبوبیت اش کاسته نشده، که دلیل واضح اما پیچیده ای دارد. واضح بودنش در این است که راوی کتاب، شما را با خودش پیش می برد؛ بدون اینکه از شما چیز زیادی بخواهد. اما پیچیدگی اش درست در این است که چطور می شود خیلی راحت دست مخاطب را گرفت و با خود به سفری دو سه روزه در نیویورک دهه ی پنجاه میلادی برد؟! سوالی که جوابش در پس تک تک کلمات و سطرهای کتابی است که در دستتان گرفته اید.
فهرست برترین رمان ها درباره زندگی دانشگاهی صد کتاب قرن لوموند برترین رمان های انگلیسی گاردین داستان رئال لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان ادبیات جهان 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید پرفروش ترین کتاب ها کتاب هایی که باید خوانده باشید فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم ادبیات کلاسیک کتاب نوجوان دهه 1950 میلادی پرفروش های ایران کتاب فهرست برترین رمان ها در بریتانیا فهرست برترین رمان های نخست ادبیات اگزیستانسیالیسم سیاههی صدتایی رمان (انتخابهای رضا امیرخانی) پرفروش ترین کتاب های دنیا ادبیات آمریکا صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین ادبیات داستانی رمان های پیشنهادی بیل گیتس محبوبترین کتابها برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ ادبیات نوجوان جریان سیال ذهن
بریدۀ کتابهای مرتبط به ناطور دشت
نمایش همهلیستهای مرتبط به ناطور دشت
یادداشتها
1400/8/23
48
1401/7/7
16
1400/8/26
جروم دیوید سلینجر یا آن طور که معروف است، جی دی سلینجر نویسندهی آمریکایی ست که با اولین اثر خود – ناتور دشت – به شهرت رسید. ناتور دشت داستان هولدن کالفید 16-17 ساله است که با هیچ چیر کنار نمیآید، یک جا بند نمیشود و مدام در تکاپویی درونی ست. قصه از اخراج هولدن از مدرسه شروع میشود. هولدن طی دوران تحصیلش هیچ گاه نتوانسته برای مدتی طولانی در یک مدرسه باشد؛ این موضوع والدینش را کلافه کرده و او که نوجوانی غد است و به این مسئله آگاه، خبر اخراجش را مخفی میکند. در طول داستان با هولدن خیابانهای نیویورک را قدم میزنیم و شریک درگیریهای او با خودش میشویم. ناتور دشت را میتوان اقسام منسجم و به هم وصلشدهی مونولوگهای شخصیت اصلی نامید. هولدن کالفید با وجود سن کمش، نگاهی دقیق و سیاه به پدیدههای اطراف دارد. مدام در حال تجزیه و تحلیل رفتار بقیه است و همه را حقهباز مینامد؛ هماتاقیهای دبیرستانش، دوستدختر سابقش، معلمش، حتی یک آدم ساده را فقط به خاطر مهارت نوازندگیاش حقهباز میداند چون مهارت داشتن را شروع غرور میبیند. پیدا ست که بخش اعظم این نگاه افراطی حاصل کشمکشهای برههی بلوغ او ست. سیر کتاب به گونهای ست که تا پایان ماجرا متوجه تغییر نگرش هولدن میشویم. گویی او در میان واگویههایش قد میکشد و تکههای حقیقت را پیدا میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات سلینجر بیپردگی آن است. او از راه دادن فحش و بد و بیراه به آثارش ابایی ندارد چنان که ناتور دشت در مناطقی از آمریکا بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیر اخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتابهای ممنوعهی دههی ۱۹۹۰ قرار گرفته. به طور کلی سلینجر آدم صریحی ست، نه فقط در نوشتهها که در زندگی شخصیاش. گفته میشود دور خانهاش حصار بلندی کشیده بود و وقتی طرفداری از سر کنجکاوی به سراغش میرفت با تفنگ دولول تهدید میشد! :) ناتور دشت را اولین بار در پانزده سالگی خواندم. شاید لازم باشد برای بار سوم به آن برگردم و این بار با داستان دیگری مواجه شوم. +همهش مجسم میکنم چند تا بچه کوچیک دارن تو یه دشت بزرگ بازی می کنن. هزار هزار بچهی کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیست. منظورم آدم بزرگه. غیر من، منم لبه یه پرتگاه خطرناک وایسادهم و باید هر کسی رو که میآد طرف پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می دوئه و نمی دونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش. تمام روز کارم همینه؛ ناتور دشتم. میدونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کارو بکنم. با این که میدونم این کار مضحکه! 4
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
28
1401/5/19
9
1400/4/12
2
1402/10/4
0