معرفی کتاب گتسبی بزرگ اثر اف. اسکات فیتزجرالد مترجم رضا رضایی

گتسبی بزرگ

گتسبی بزرگ

3.4
268 نفر |
81 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

552

خواهم خواند

204

ناشر
ماهی
شابک
9789642092345
تعداد صفحات
212
تاریخ انتشار
1399/8/28

توضیحات

        
گتسبی بزرگ در 1925 منتشر شد؛ در آن هنگام منتقدان و مخاطبان چندان از این رمان استقبال نکردند. این رمان در نظر اول داستانی عاشقانه است. جی گتسبی، پسری فقیر از غرب میانه، عاشق دیزی فی، زنی از کنتاکی است که او را در بحبوحه ی جنگ جهانی اول، در قامت افسری جهاندیده بوده است. اما این رمان، که بسیاری آن را  در زمره ی بزرگ ترین آثار ادبی قرن بیستم می شمارند، به توصیف دورانی می پردازد که فیتز جرالد خود آن را «عصر جز» می نامید؛ دورانی در سال های پس از جنگ جهانی اول که زندگی پر زرق و برق و انحطاط اخلاقی و سرمایه داری افسارگسیخته و قاچاق مشروبات الکلی از جمله ویژگی های آن به شمار می رود. راوی داستان جوانی به نام نیک کاراوی است که در همسایگی گتسبی زندگی می کند و رابطه ی خویشاوندی دوری هم با دیزی دارد. منتقدان نیک را نه فقط راوی داستان و یک تماشاچی بی گناه، بلکه وجدان اخلاقی کتاب می دانند.فرانسیس اسکات فیتزجرالد در 24 سپتامبر 1896 در سنت پل (در مینسوتا) به دنیا آمد. او در سال 1911 به دبیرستانی در نیوجرسی و در سال 1913 به دانشگاه پرینستن رفت. در دانشگاه از لحاظ آکادمیک دانشجوی خوبی نبود و هرگز رسماً فارغ التحصیل نشد. پس از دانشگاه به خدمت ارتش درآمد، اما به جنگ اعزام نشد. در همین دوران با نویسنده ای به نام زلدا سِئِر آشنا شد و به او دل باخت.اسکات فیتزجرالد، بعد از خارج شدن از ارتش و جواب منفی شنیدن از زلدا، به نیویورک رفت و در حوزه ی تبلیغات شروع به کار کرد تا پول کافی به دست بیاورد. سپس در سال 1919 به زادگاه خود برگشت و نگارش اولین رمانش به نام این سوی بهشت را به پایان رساند. در پایان همین سال انتشارات معتبر اسکریبنر اند سانز رمان او را پذیرفت و فیتزجرالد با ماکسول پرکینز که ویراستار این انتشارات بود رفاقت به هم زد.فیتزجرالد که رمانش زیر چاپ بود و پیش پرداخت خوبی هم گرفته بود و داستان های کوتاهش نیز چاپ می شدند و پول بیشتری درمی آورد، به نیواورلئان رفت تا هم به نوشتن ادامه بدهد و هم از زلدا خواستگاری کند. یک هفته بعد از انتشار موفقیت آمیز این سوی بهشت، زلدا و اسکات فیتزجرالد در نیویورک ازدواج کردند.فیتزجرالد و همسرش در سال 1921 به اروپا رفتند و از فرانسه و ایتالیا و انگلستان دیدن کردند و بعد از بازگشت در سنت پل سکونت گزیدند و در همین جا تنها فرزندشان به دنیا آمد که دختر بود. در این دوره فیتزجرالد زیاد نوشت. در سال 1922 زیبا و نفرین شده و قصه های عصر جاز منتشر شدند.در سال 1922 زن و شوهر به گریت نک نقل مکان کردند که منبع الهام وست اگ در رمان گتسبی بزرگ شد. در آوریل 1924 به فرانسه رفتند و فیتزجرالد نوشتن گتسبی بزرگ را شروع کرد. او در پایان تابستان 1924 متن رمان را برای پرکینز فرستاد و در زمستان 1924- 1925 آن را بازنویسی کرد. در آوریل 1925 گتسبی بزرگ منتشر شد. یک ماه بعد، فیتزجرالد با ارنست همینگوی دیدار کرد که این سرآغاز دوستی پر افت وخیزی شد که خیلی وقت ها در آن صمیمیت تحت الشعاع جرّ و بحث قرار می گرفت. استقبال نه چندان گرمی که از گتسبی بزرگ شد (چه در عالم نقد و نظر و چه در عالم پول و فروش) فیتزجرالد را ناراحت کرد.در سال 1927، فیتزجرالد کار برای سینما را شروع کرد، با این امید که مدت کوتاهی کار کند و پول کافی برای پرداختن بدهی ها و شروع کردن پروژه ی بعدی به دست بیاورد. خانواده به هالیوود نقل مکان کرد و فیتزجرالد پولی درآورد، اما در تابستان که به پاریس رفتند فیتزجرالد عمدتاً به اعتیاد خود به الکل میدان داد. در سال 1932، زلدا برای دومین بار دچار به هم ریختگی عصبی شد و در درمانگاهی در بالتیمور بستری شد.در سال 1934، با تکمیل نگارش و ویرایش لطیف است شب، این رمان فیتزجرالد به صورت پاورقی در اسکریبنرز مگزین چاپ و سپس یکجا منتشر شد. نویسندگان برجسته به فیتزجرالد می گفتند لطیف است شب بهترین کار اوست، اما نقادان و خوانندگان چنین نظری نداشتند. از همه مهم تر، همینگوی نظر مثبتی نداشت. فیتزجرالد سال های 1934 و 1935را با اعتیاد سپری کرد. تنها مطالبی که ظرف چند سال بعد نوشت مقاله هایی بودند که بعداً به صورت کتاب چاپ شدند. چند بار هم تلاش کرد رمان بنویسد اما بی نتیجه بود.در سال 1937 که زلدا گاهی بستری و گاهی هم مرخص می شد (و دخترشان هم در شبانه روزی بود) فیتزجرالد به هالیوود رفت که بیشتر کار کند و داستان هایی نیز بنویسد تا صورت حساب ها را بپردازد. در این هنگام بود که شیلا گراهام را دید و با او صمیمیتی به هم زد که تا روز مرگ ادامه یافت. به گفته ی شیلا گراهام، این دو چهل ودو ماه با هم زندگی کردند که فیتزجرالد فقط نه ماه آن را اعتیاد داشت. فیتزجرالد هر بار که به اعتیاد خود برمی گشت پرخاشگر و حتی خشن می شد. در تابستان 1939 با کارگزار خود به همزد و تعدادی داستان به نشریه ی اسکوئایر فروخت. بخش اعظم آخرین قارون را که «رمان هالیوودی» اش بود نوشت و در دسامبر 1940 در آپارتمان شیلا گراهام سکته کرد و در چهل وچهارسالگی از دنیا رفت..
      

لیست‌های مرتبط به گتسبی بزرگ

نمایش همه

پست‌های مرتبط به گتسبی بزرگ

یادداشت‌ها

          نشرماهی چندی است رمان گتسبی بزرگ را با ترجمه‌ی رضا رضایی منتشر کرده است. از این کتاب پیش‌تر ترجمه‌های متعددی منتشر شده است، از جمله ترجمه‌ی مرحوم کریم امامی که ناشر آن نشر نیلوفر است. امامی این کتاب را اولین بار با نام طلا و خاکستر منتشر کرده بود. 


ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال 1395.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در شماره‌ی 111 فصلنامه‌ی نگاه نو (پاییز 1395)، ویژه‌نامه‌ای ترتیب داده شده است برای رضا رضایی، مترجم و ویراستار... هومن پناهنده در مقاله‌ی بلند «چرا ترجمه‌ای دیگر؟» ترجمه‌ی تازه‌ی رضایی از گتسبی بزرگ (اسکات فیتز جرالد) را با ترجمه‌ی کریم امامی از همین کتاب مقایسه کرده است. پناهنده نوشته: «زنده‌یاد امامی، زمانی پس از آن‌که شماری از رباعیات خیام را به انگلیسی ترجمه کرده بود، با پاکدلیِ بسیار چنین نوشت: "حالا امیدوارم ایرانیان انگلیسی‌دان دیگر هم به میدان بیایند و دنباله‌ی کار را بگیرند و ترجمه‌های بهتر و شیواتری عرضه کنند". به نظرم این امید او اکنون با ترجمه‌ی رضا رضایی از گتسبی بزرگ به واقعیت پیوسته است و... می‌توان گفت پیشرفت چشمگیری در زمینه‌ی ترجمه‌ی این اثر به فارسی رخ داده است، هم از لحاظ دقت در انتقال معنای متن فیتز جرالد، هم از حیث رعایت روانی و سلاست در بیان مقصود به فارسی».


ماهنامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی چهاردهم، سال ۱۳۹۵.
        

5

          گتسبی بزرگ، به بزرگی تعریف و تمجیدهایی که سالها در باره‌اش شنیده و خوانده بودم نبود. حداقل یک‌سوم آغازین کتاب ابداً چنین حسی را به آدم منتقل نمی‌کرد و چند بار من ِ کتاب‌خوان را وادار کرد در خواندنش وقفه بیندازم تا کمی بعد با حوصله بیشتر و حالی خوش‌تر به سراغش بیایم، بلکه برداشت متفاوتی از آنچه نزدیک یک قرن است مخاطب فعال داشته، داشته باشم.
 اما این اتفاق تا پیش از ورود به نیمه دوم کتاب نیفتاد.

 نیمه اول کتاب نیمه مهندسی ذهن مخاطب بود. آدم‌ها، روابط امروز و اتفاقات امروز زندگی‌شان موازی با هم روایت می‌شدند تا کم‌کم پازل کاملی از آنچه نویسنده قصد دارد از زمان حال بدانیم در ذهن‌مان نقش ببندد و ذهن‌مان فرصت تکمیل اینفوگرافی شخصیت‌ها و ارتباط بین‌شان را داشته باشد.

 با اینکه در کتاب با تعدد شخصیت مواجه نبودیم اما در ظاهر ارتباط خاص و پررنگی هم بینشان نمی‌دیدیم که حدس بزنیم باید در ادامه کتاب منتظر چه خلق و آفرینشی باشیم.

 اما با آغاز نیمه دوم و پرده برداشتن از گذشته این شخصیت‌ها و مشخص شدن ارتباطات و علت اتفاقات، ناگهان مخاطب حس می‌کرد به جای داستان با برشی از یک زندگی واقعی روبرو شده است. شخصیت‌های چندگانه کتاب نه به طور کامل ولی به طور مصداقی برای ما آشنا شدند و ردپای این رفتارها و تصمیمات در آدم‌های اطراف‌مان و حتی خودمان به راحتی قابل دنبال کردن شد و شاید همین کنجکاوی مخاطب را برای همراه شدن با ادامه داستان برمی‌انگیخت. اینکه آینده احتمالی هر کدام از این‌ها را ببینیم. اتفاقاتی که در قالب عشق، خیانت، اشتیاق و ثروت و امثال اینها روایت شده بود اما درون‌مایه‌ای بس عمیق‌تر و کلی‌تر با خود به همراه داشت.
 همه ما تصوراتی از عاقبت تصمیم‌های خاص زندگی داریم که مثلاً با سرکوب کردن یا پر و بال دادن به یک حس قدیمی با چه مواجه خواهیم شد و بسته به جهان‌بینی خودمان جوابی هم برای این سوال متصور هستیم؛ اما آنچه گتسبی به رایگان در اختیارمان قرار می‌داد، دیدن آینده پیش روی هر کدام از این تصمیمات بود. ما با رویاپردازی هایمان زنده‌ایم و به اینها دلخوشیم. اما گتسبی آینه‌ای از واقعیت بدون روتوش روبرویمان گذاشت. حتی پاسخ سوال معروف "عشق بهتر است یا ثروت" در دل این داستان داده شده است یا به عبارتی نشان داده شده که مهم نیست کدام بهتر است مهم این است که کدام در واقعیت برنده می‌شود.

و مهم‌تر از همه اینها نشان دادن مسیر منتهی شدن به انحطاط، افسردگی، پوچی یا پایان آدمی است. و مخاطبی که به روشنی درمی‌یابد برای جلوگیری از این تجربه های سیاه و دردناک، کی و کجای داستان زندگی‌اش باید دست از آزمودن آزموده‌ها بردارد و بداند نقطه عطف شروع تنزل روحی و سرنوشتی اش کجای سیر تصمیم‌گیری‌های زندگی‌اش است.

گتسبی بزرگ، برای من کتاب بزرگی نبود اما درس‌ها و نکته‌های زیادی از آن گرفتم و شاید بارزترین آنها فهمیدن تفاوت بین اصرار و پشتکار و لجبازی بود و آینده متفاوتی که در انتظار هر یک از این سه مسیر به ظاهر یکسان نشسته است
        

11

مهسا

مهسا

1403/4/27

        کتاب گتسبی بزرگ بدون شک یکی از برترین رمان‌های قرن بیستم است که در اوج ظرافت و هنر، پیام‌های خود را در قالب هوس، هرزگی، تباهی و بی‌قیدی که همه در ثروت نهفته، به مخاطب عرضه می‌کند.
کتاب گتسبی بزرگ یک رمان فاخر از ادبیات کلاسیک امریکایی است که ظاهرأ داستانی در مورد عشق بی‌ثمر یک مرد به زن است. با این حال، زمینه‌ی اصلی رمان دامنه‌ای بزرگتر و کمتر رمانتیک دارد. این کتاب به سراغ نقدگونه‌های مختلفی از مضامین عدالت، قدرت، صلح، خیانت، رویای آمریکایی و از همه بیشتر تفاوت طبقات اجتماعی پرداخته است.

این رمان آمریکای ثروتمند پس از جنگ جهانی اول را به تصویر می‌کشد. گتسبی قهرمان کتاب، مردی خود‌ساخته و بزرگ است که بزرگترین اشتباه او لجاجت و پافشاری بر روی یک آرزوی محال به باد رفته است.

پ.ن:کتابش رو  بیشتر از فیلمش دوست داشتم!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

18

گتسبی بزرگ
          گتسبی بزرگ کتابی بود که نشون می‌داد چطور تقلا برای رسیدن به یک رویای منقضی شده، می‌تونه تو رو نابود کنه.

چیزی که درمورد نویسنده دوست داشتم این بود که ‎اصراری بر به عمق احساسات کشاندن خواننده نداشت، و اجازه می‌داد خواننده در بروز احساسات تصمیم بگیره؛ و اینطور می‌شد که علی‌رغم ناراحت کننده بودن برخی اتفاقات، چهره‌ت به سیلاب اشک بدل نمی‌شد بلکه با اشتیاق بیشتری عبارات رو دنبال می‌کردی.

چیز دیگه‌ای که خیلی از خواننده‌ها پوئن منفی در نظر گرفته بودن‌ش، شرح و توصیفات بسیار طولانی نویسنده بود؛ مثلا در باب یک منزل، بیشتر از دو صفحه توصیف نوشته بود‌‌. فلذا اگر صرفا به دنبال فهمیدن ماجرای داستان هستید، پیشنهاد می‌کنم فیلم‌ش رو تماشا کنید، و اگر مصر به خواندن خود کتاب هستید، با آرامش و صبر بیشتری کتاب رو مطالعه کنید که لذت‌ش در همین پیچیدگی قلم و فهم تشبیهات و توصیفاتش‌ه؛ نویسنده کشفیات بی‌نظیری داره و حتی در ساده‌ترین پاراگراف‌ها، مفاهیم عمیقی وجود داره.

متاسفانه برخی کلمات به خوبی ترجمه نشده بودن و بن مطلب ادا نشده بود (البته به تعداد انگشتان دست بودن)، اگر تونستید هم‌زمان با ترجمه، نسخه اصلی‌ش رو هم پیش ببرید- من خودم ترجمه آقای رضایی رو بیشتر دوست داشتم.

-Gatsbying: 
وقتی در فضای مجازی چیزی منتشر می‌کنیم که همه می‌بینن ولی فقط برای یک شخص بخصوص‌ه.
        

10