عطیه

تاریخ عضویت:

فروردین 1402

عطیه

@eowynfitz

3 دنبال شده

8 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
عطیه

عطیه

4 روز پیش

        آقای هنشاو عزیز .... 

چند وقت پیش یه ادیت از یه فیلمی که خیلی وقت پیش دیده بودم، دیدم ... اسم فیلم بود stuck in love و یه سکانس بین سم ( لیلی کالینز) و لو ( لوگان لرمن) هست که تو رستوران نشستن و سم میپرسه:" کتاب مورد علاقه ات چیه" و لو هم جواب میده :" آقای هنشاو عزیز از بورلی کلییرلی .... "
سم که از عاشق شدن میترسه همون لحظه رستوران رو ترک میکنه ... لو به دنبالش میاد و میگه : "کجا داری میری؟ ... چرا ازم فرار میکنی . من میخوام بشناسمت" و سم میگه " این رابطه به هیچ جا نمیرسه و دنیای ما فرق میکنه " و بعد لو میگه :" کتاب آقای هنشاو عزیز کتاب مورد علاقه تو هم هست ؟" 
سم نمیدونه چی جواب بده ... چون کتاب اقای هنشاو عزیز دقیقا کتاب مورد علاقه اون هم بوده و از ترس این شباهت و عشق احتمالی، لو رو همونجا میذاره و میره .....

درنتیجه من گفتم که این کتاب رو بخونم و واقعا قشنگ بود 
لی باتس برای نویسنده مورد علاقه اش نامه مینویسه و سعی داره با مسئله طلاق والدینش کنار بیاد و تو مدرسه جدیدش هم تو ارتباط گرفتن با دوستاش مشکل داره ... اون یه پسر معمولیه و نه کسی از اون بدش میاد و نه دوسش داره 
و هیچ کس علاقه ای به اون نشون نمیده 
بیشتر تو این کتاب با این مسئله و حسی که آدما وقتی توجه کافی بهشون نمیشه دارن میپردازه 

کاش تو سن کمتری میخوندم
      

0

عطیه

عطیه

4 روز پیش

        این اولین کتاب من از نویسنده ی مشهور ژانر وحشت، آقای استیفن کینگ، بود 
چرا این کتاب رو انتخاب کردم ؟ برای این که کوتاه بود و کمک کرد تا حدی با قلم این نویسنده آشنا شم 
و اما خلاصه : 
کری دختر عجیب دبیرستانی که قدرت های تله کنتیک داره ( میتونه اجسام رو با قدرت ذهن جا به جا کنم ( مثل جدای ها هه هه )) کری یک مادر مذهبی مسیحی به شدت افراطی داره ... مادری که اگه میتونست نفس کشیدن رو هم گناه اعلام میکرد و بابتش از خدا طلب بخشش میکرد 
از اون طرف تو مدرسه کری ، همه ی بچه ها ازش متنفر بودن. مدام باهاش شوخی های خرکی میکردند و مسخره اش میکردن. 
پس این از فضای داستان ... کری هم تو خونه سرکوب میشه و هم تو مدرسه 

داستان اینجا شروع میشه که کری تو سن 16-17 سالگی وقتی تو حموم عمومیه همراه بقیه دخترای مدرسه برای اولین بار پریود میشه و همه ی بچه ها شروع میکنن به خندیدن بهش و مسخره کردنش چرا که نه تنها ایشون تا این سن پریود نشده بوده، بلکه حتی روحش هم خبر نداشته که همچین چیزی وجود داره ( چون مامانش بهش نگفته بوده ) 
خلاصه که بچه های مدرسه مسخره اش میکنن و به سمتش پد و تامپون پرت میکنن 
و کری تحقیر میشه در حالیکه همه یمدرسه از این موضوع باخبر میشن 

یکی از بچه های مدرسه به شدت از مسخره کردن کری تو اون روز پشیمون میشه و به هر دری میزنه تا جبران کنه و .... 
بقیه رو خودتون بخونید 

همه ی کاراکتر های این کتاب عوضی بودن ... واقعا به کری حق میدم اگه کل شهر رو هم نابود میکرد 

کتابش خوش گذشت و فعلا خداحافظ تا غبرستان حیوانات خانگی
      

0

عطیه

عطیه

4 روز پیش

        - این کتاب برای چالش کتابخوانی ماه فوریه با دوستم ناتالی بود


▪︎ جون هیوارد یک نویسنده جوان با کلی آرزو  که اولین کتابی که با ذوق و شوق نوشت یک شکست سنگین بود. هیچ ناشری حاضر نبود کتابش رو چاپ کنه و به ناچار یک انتشارات گم نان کتابشو چاپ کرد و اون کتاب هم فروشی نداشت و به فراموشی رفت

▪︎ آتنا یک نویسنده جوان چینی – آمریکایی و "دوست" جون اولین کتابی که مینویسه میترکونه و سریع ترند میشه، انتشارات خیل خفن اون کتاب رو برمیداره و چاپ میکنه و همینطور 2 تا کتاب بعدی آتنا به سرعت چاپ میشن و ترند میشن و آتنا میفته سر زبون ها و نتفلیکس هم به زودی قراره یک اقتباس از کتاب آتنا بسازه


▪︎▪︎ آتنا عزیز دل دنیای ادبیات و جون به معنای واقعی کلمه هیچ کس .... 


وقتی آتنا تو یک حادثه عجیب جونشو از دست میده ، جون دست نوشته جدید آتنا که چاپ نشده بود رو میدزده ... شروع میکنه روش کار کردن و وقتی اون رو برای ناشر میفرسته همه عاشق کتاب میشن و اون کتاب با اسم جانیپر سانگ منتشر میشه 
---------‐----- 

روند چاپ شدن و ترند شدن کتابا، اینکه چرا یه کتاب رو همه میخونن و عاشقش میشن و چرا یه کتاب رو هیچ کس نمیبینه، دست های پشت پرده ، تبلیغات و تمام این مسائلی که ما به عنوان کتابخون ها باهاش در ارتباطیم و شاید برامون سواله تو این کتاب اومده
 
این کتاب به بهترین شکل کنسل شدن یک فرد یا یک پروژه تو فضای مجازی و توییتر رو نشون داد(cancel culture )

 به عنوان فردی که مدت طولانی تو فندوم توییتر بودم این فضای سمی رو به خوبی درک کردم حتی خودمم یکبار به جرم نژاد پرستی کنسل شدم ( من نژاد پرست نبودم
      

0

عطیه

عطیه

4 روز پیش

        - دی ۱۴۰۳ ( کتاب از نویسنده عرب ) 

- خارومیخک نوشته ی یحیی السنوار ،فرمانده حم-اس در غزه، مجاهدی که تا آخرین لحظه زندگیش از رَمی اسرائیل دست برنداشت و یکی از ماندگار ترین  قاب های مقاومت رو بوجود آورد. سنوار 22 سال در زندان های اسرائیل بود و در این مدت این اثر رو نوشت. 

- حوادث این کتاب واقعیه. هم بخشی از تجربیات خود نویسنده است و هم افراد دیگه و تخیل تو این کتاب فقط اونقدری هست که به عنوان رمان بشه خوند. بعضی کاراکتر ها خیالین و بعضی ها مثل عماد واقعی. 

- داستان حول محور یه خانواده فلسطینی میگذره که بعد از حوادث سال 1948 ناچار به ترک خئنه اشون تو فلسطین و سکونت در اردوگاه الشاطی غزه شدند. کتاب از زبان احمد، یکی از پسر های خانواده بیان میشه و روند داستان از سال 1967 و جنگ 6 روزه بین اسرائیل و اعراب شروع میشه و تا حدود سال 2000-2003 و وقایع انتفاضه دوم ادامه داره 

- اصل و هدف این کتاب نشون دادن شکل گیری گروه های مقاومت و عملیات هاشون در غزه است اما نویسنده پله پله وارد این بحث میشه

- اول کمی از حال و هوا و فرهنگ مردم غزه و بازی های کودکانه میگه وسیستم آموزشی رو توضیح میده. کم کم فعالیت های گروه های مختلف فدایی رو میگه مثل گروه فتح. بعد وارد فضای دانشگاه ها میشه و به بررسی ایدئولوژی های مختلف مقاومت ، جنبش های مختلف دانشگاهیی و تبیین اهداف مبارزه و از این قبیل می پردازه. بعد میاد درباره ی  اختلاف دیدگاه های جنبش فتح و جنبش های اسلامی حم-اس میگه و در نهایت تمام کار های کوچیک و بزرگی که مردم مقاوم فلسطین برای آزادی در طول انتفاضه اول و دوم انجام دادند . 

- نشون دادن اینکه مردم از انفعال، شروع به تبیین میکنند و بعد از تبیین انتفاضه راه میندارند واقعا جالب و قابل تامله و شنیدن این وقایع از زبون کسی که خودش همه رو درک کرده خیلی جالبه 

- این که با دست خالی و به سختی تونستن مبارزه کنن خیلی تحسین بر انگیزه 
یه قسمتی که برای من جالب بود اونجایی بود که تعریف میکرد با چه مصیبتی تونستن یه اسلحه و چند تا فشنگ پیدا کنن تا بتونن باهاش تمرین کنن.
 
- اینکه ایدئولوژی های مختلف رو در غالب بحث های خانوادگی سر شبی پای تلوزیون میگفت خیلی قشنگ و جالب بود 

-خلاصه که از مسائلی تعریف کرده که شاید هیچ جا نتونیم مثلشو بخونیم و من خودم خیلی موارد رو تا حالا نشنیده بودم 

- کمی کمک میکنه روند مبارزه و علت اتفاقات رو بفهمیم 

-و مهم ترین علت من رو برد به خیابون های غزه و تو این مدت بین اون مردم زندگی کردم
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.