معرفی کتاب Reminders of Him اثر کالین هوور

Reminders of Him

Reminders of Him

3.8
219 نفر |
80 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

29

خوانده‌ام

547

خواهم خواند

202

شابک
9781542025607
تعداد صفحات
365
تاریخ انتشار
1400/10/11

توضیحات

        کنا روآن پس از گذراندن پنج سال زندان برای یک اشتباه غم انگیز به شهری بازمی گردد که همه چیزش در آن به هم ریخته بود، به امید اینکه دوباره با دختر چهارساله اش پیوند بخورد. اما بازسازی پل هایی که کنا خراب کرده غیرممکن است. علیرغم تمام تلاش هایی که کنا برای اثبات خود می کند، همه مصمم هستند که او را از زندگی دخترش کنار بگذارند. تنها کسی که در را به طور کامل به روی او نبسته، لجر وارد است، صاحب بار محلی و یکی از معدود پیوندهای باقی مانده به دختر کنا ...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به Reminders of Him

نمایش همه

پست‌های مرتبط به Reminders of Him

یادداشت‌ها

hanna

hanna

1403/10/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          وقتی با عشق مواجه میشی دیگه نمیتونی خودتو ازش دور کنی ....
این کتاب به من بخشیدن رو یاد داد مهر مادر به فرزند عشق ورزیدن و فراموش نکردن دیگران این داستان با اینکه کمی کند بود ولی میتونست هر حس مختلفی رو به شما منتقل کنه . نسبت به کتاب هایی که از کالین خوندم ابن بینطیر بود و واقعا حس متفاوتی رو بهم داد . من تونستم با این کتاب حس مادرانه رو تجربه کنم و بفهمم که مادر بودن فقط بزرگ کردن بچه نیست و اون عشقی که بین توی مادر و فزرندت هست میتونه غوقا کنه . و حتی عشق واقعی بین دو فرد که بخاطرش دست به هر کاری بزنی و تا به اون چیزی که هست دست یابی چیز با ارزشی باشه و اون چیز با ارزش دیدن فرزندش بعد ۵ سال بود . بخشیدن ، بعد سالها دردی که در دل خود کاشتی و کینه ای که پرورشش دادی در قلبت و با سختی داری اونو از بین میبری کار دشوار اما لذت بخشیست . و من واقعا با این کتاب زندگی کردم و گاهی اوقات فکر میکردم که اگه من جای کنا بودم چه حسی داشتم و چطوری رفتار میکردم و چه تصمیمی میگرفتم و گاهی اوقات واقعا سخت بود فهم و درک . و اون قسمت داستان که تصادف کنا و اسکاتی رو توصیح داد و درد هایی که کنا داشت تحمل میکر واقعا بد بود طوری که میخوایتم گریه کنم ولی نه نکردم و بعصی اوقات داستان انقدر حس خوبی بهم میداد که دوست داشتم واقعا یک دور برم توی داستان و زندگی کنم و تجربه های جالب دیگه ای رو به دست بیاورم و تشکر میکنم از کالین ، نویستده مهربون و پر اشتیاق که تونست یک کتاب عالی رو بنویسه و امیدوارم در کتاب وریتی تونسته باشه چیز خفنی رو در کتاب بکاره . که خیلی با افتخار قراره تابستون بخونمش و بی صبرانه منتظرش هستم و امیدوارم بتونم با کتاب های خوبی نطرم رو در این مکان در میان بگدارم
_ با تشکر از بیانسه 🩵
        

10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        تا قبل از یاد او "مادر" فقط یه کلمه بود ...
ولی وقتی کنا ،دیم رو در آغوش گرفت "مادر" دیگه فقط یه واژه در صفحات نبود، معنا پیدا کرد
شد عشق، شد امید، شد زندگی، شد همه چی...
چطور به خودشون اجازه میدن فکر کنن حکم منع دیدار میتونه جلوی قدرت عشق مادر به فرزندش رو بگیره؟
و این کتاب یه بار دیگه قدرت قلم خانم هوور رو نشون میده ، ولی این بار دروصف مادر
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

hanieh

hanieh

1403/2/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

gharneshin

gharneshin

1404/1/15

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

5