معرفی کتاب یادبودهای او اثر کالین هوور مترجم طناز فروهر

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
26
خواندهام
670
خواهم خواند
237
توضیحات
کتاب یادبودهای او ماجرای یک مادر جوان را روایت میکند که روزی پس از گذراندن ۵ سال زندان برای یک اشتباه غمانگیز به شهر بازمیگردد؛ شهری که همه چیز در آن بههم ریخته است. او امیدوار است که دوباره دختر ۴سالهاش را ببیند، اما این فقط یک نفر است که این زن جوان را میپذیر. او «لجر» نام دارد؛ صاحب بار محله. این دو شخصیت داستانی باوجود فشاری که زیر آن هستند، با هم ارتباط برقرار میکنند. هر چه عشق میان آنها افزایش پیدا میکند، مخاطرات نیز افزایش مییابند. مادر جوان باید راهی برای تبرئهکردن دوبارهٔ خود از اشتباهات گذشتهاش (این بار در شهر) بیابد تا بتواند آیندهای بهتر را برای خودش و افرادی که دوستشان دارد، بسازد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به یادبودهای او
نمایش همهپستهای مرتبط به یادبودهای او
یادداشتها
1403/1/14
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
این کتاب ارزش خواندن دارد کتاب درباره دختری هست که طی اتفاقی نامزدش میمیرد و او وقتی به شهر قدیمی شأن برمیگردد دوست قدیمی نامزدش را میبیند و بدون اینکه به او بگویید چه کسی هست از او کمک میخواد من از خواندن این کتاب راضی هستم و به هر کسی که ژانر عاشقانه میپسندم توصیه میکنم این کتاب بخونه🫂
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/29
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

"حالا که خودم را بخشیده ام یادبودهای او فقط موجب لبخند میشوند." وقتی این جمله که آخرین جملۀ کتاب بود رو خوندم...سرشار از احساسات مختلف بودم... داستان راجع به زنی به نام کنا هست که پنج سال پیش در یک حادثۀ رانندگی به طور غیر عمد باعث مرگ نامزدش «اسکاتی» میشه و بعد به جرم قتل غیر عمد به زندان میره و این درحالیه که اون باردار بوده ... حضانت دخترش «دیم» رو به پدر و مادر اسکاتی میدن و اون پنج سال به امید اینکه بتونه دخترش رو ببینه دووم میاره... ولی وقتی به شهری که دخترش زندگی میکنه میره با دوست صمیمی اسکاتی «لجر» آشنا میشه و هر دو عاشق هم میشن... ولی وقتی لجر میفهمه که این زن غمگین همون قاتل صمیمی ترین برادر دوستشه...خب...تازه داستان اونجا شروع میشه... باید بگم که ممکنه هر کسی از این کتاب خوشش نیاد و با سلیق همۀ جور نباشه... ولی من به شدت عاشق قلم این نویسنده شدم و مطمئنا سراغ آثار دیگه اش هم میرم. و در پایان اگه میخواهید یک کتاب درام، عاشقانه و کمی غم انگیز بخونید یاد او میتونه یکی از گزینه هاتون باشه:) پ ن: ممکنه بعضی از افراد از کشش کتاب خوش شون نیاد ولی از نظر من نویسنده الکی داستان رو کش نداده بود (البته این نظر منه.) بماند به یادگار از آخرین روز 403...)
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.