یادداشت hanna

hanna

hanna

1403/10/11

        وقتی با عشق مواجه میشی دیگه نمیتونی خودتو ازش دور کنی ....
این کتاب به من بخشیدن رو یاد داد مهر مادر به فرزند عشق ورزیدن و فراموش نکردن دیگران این داستان با اینکه کمی کند بود ولی میتونست هر حس مختلفی رو به شما منتقل کنه . نسبت به کتاب هایی که از کالین خوندم ابن بینطیر بود و واقعا حس متفاوتی رو بهم داد . من تونستم با این کتاب حس مادرانه رو تجربه کنم و بفهمم که مادر بودن فقط بزرگ کردن بچه نیست و اون عشقی که بین توی مادر و فزرندت هست میتونه غوقا کنه . و حتی عشق واقعی بین دو فرد که بخاطرش دست به هر کاری بزنی و تا به اون چیزی که هست دست یابی چیز با ارزشی باشه و اون چیز با ارزش دیدن فرزندش بعد ۵ سال بود . بخشیدن ، بعد سالها دردی که در دل خود کاشتی و کینه ای که پرورشش دادی در قلبت و با سختی داری اونو از بین میبری کار دشوار اما لذت بخشیست . و من واقعا با این کتاب زندگی کردم و گاهی اوقات فکر میکردم که اگه من جای کنا بودم چه حسی داشتم و چطوری رفتار میکردم و چه تصمیمی میگرفتم و گاهی اوقات واقعا سخت بود فهم و درک . و اون قسمت داستان که تصادف کنا و اسکاتی رو توصیح داد و درد هایی که کنا داشت تحمل میکر واقعا بد بود طوری که میخوایتم گریه کنم ولی نه نکردم و بعصی اوقات داستان انقدر حس خوبی بهم میداد که دوست داشتم واقعا یک دور برم توی داستان و زندگی کنم و تجربه های جالب دیگه ای رو به دست بیاورم و تشکر میکنم از کالین ، نویستده مهربون و پر اشتیاق که تونست یک کتاب عالی رو بنویسه و امیدوارم در کتاب وریتی تونسته باشه چیز خفنی رو در کتاب بکاره . که خیلی با افتخار قراره تابستون بخونمش و بی صبرانه منتظرش هستم و امیدوارم بتونم با کتاب های خوبی نطرم رو در این مکان در میان بگدارم
_ با تشکر از بیانسه 🩵
      
50

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.