سونیا عظیمی

تاریخ عضویت:

فروردین 1402

سونیا عظیمی

بلاگر
@panstudio

91 دنبال شده

122 دنبال کننده

                کتاب خوندن تنها کار جادوییه زندگیِ منه💫
برای همین الان جز یه کتابخونه یه استودیو کتابفروشی هم دارم و از بابتش کلی خوشحالم 💫💛
              
pan._.studio
Mypansudio

یادداشت‌ها

نمایش همه
        امیدوارم تمام کسانی که این کتاب رو در نمایشگاه کتاب بهشون توصیه کردم دوستش داشته باشن 🤍🍙
🍜 شاید یک کتاب عادی به نظر برسه اما دلیل این همه ستاره ام براش اینه که کتاب خوب ، ساده ، روان و حال خوب کنی در شرایط سخت زندگیم بود که نیاز داشتم شخصی که رها شده بود رو فراموش کنم . 🍣
🍥از ترجمه هم خیلی راضی هستم و سانسور های خیلی کمی هم داشت :))
🍡 داستان در مورد یک دختر جوانِ آشپزه که به تازگی و ناگهانی شخص مهم زندگیش ترکش میکنه اونم به طرزی وقیحانه 😒
حالا شخصیت اصلی که گرفتار شوک بزرگیه ؛ صداش رو هم از شدت غم از دست میده .🥡
باید از صفر شروع کنه و از مادرش که میونه خوبی باهاش نداره درخواست کمک کنه .
داستان کتاب از این اتفاقات شروع میشه و شخصیت اصلی با آشپزی کردن و روزمرگی اش با مشتری ها بهمون درس زندگی و قوی بودن میده بدون اینکه تلاشی برای اینکار داشته باشه .
 در کنار این شخصیت انگار به رها کردن و بلوغ احساسی بیشتری رسیدم 🦋
هرچند آخر کتاب اتفاقات دردناکی هم هست اما به قدری به درک میرسین که به راحتی و با خیال راحت اون اتفاقات رو می‌پذیرید. 🥀
شخصیت های خیلی زیادی هم داخل کتاب نیست و به هر کدوم از شخصیت ها به درستی پرداخته شده .
پ‌.ن: متاسفانه اسم شخصیت های کتاب یادم رفته و کتاب کنارم نبود .🍵
پ.ن۲: من یکم از اول کتاب رو گفتم تا جایی که سانسور نباشه و اتفاقات مهم رو پوشش نده .
      

10

        🥀 شخصیت پردازی ، فضاسازی و نحوه داستان سرایی خیلی آسان و جالب بود نه خیلی توضیحات طولانی داشت نه خیلی کم حرف زده بود که چیزی رو خوب نتونی تصور کنی .
کاملا داستان گیرایی بود من توی یک روز از ظهر تا شب تمومش کردم دیگه خودتون پی ببرید چه کششی داره 😅
و اصلا قابل حدس نیست خودت با شخصیت پیش میری و کلی حدس میزنی ولی درآخر غافل گیر میشی و انقدر آخر کتاب تشنه ات میکنه که حتی برای یافتن پاسخ های بیشتر دوست داری سریع تر بری سراغ جلد دوم 🤌
یک فانتزی عاشقانه ، یکم معمایی و کمی هم هیجان انگیز 🌊
داستان در مورد دو تا خواهر هست که مادرشون رفته و پدر خیلی بدرفتاری دارن که اونهارو توی جزیره حبس کرده ولی به خاطر یک سری اتفاقات تصمیم میگیرن فرار کنن و به جای ناشناخته برن که فقط اسمش رو شنیدن و در این حین اتفاقات خیلی عجیبی برای یکی از خواهر ها میوفته . ( تا جایی که تونستم اسپویل نکردم )😁
شخصیت دختر ها چون معمولی هستن و قدرت فوق العاده و ماورایی ندارن حس خوبی بهم داد مثل اینکه آدم های عادی هم میتونن قهرمان باشن بدون اینکه به شانس و قدرت احتیاجی داشته باشن .
هشدار : این جلد برای سینگل به گوران کتابخوان به شدت عامل حسرت هست 🤦‍♀️💔🥲
نکته : یک ستاره کمتر چون به هر فانتزی امیتاز کامل نمیدم و انتظارم خیلی بالاست ... 🌟🌟🌟🌟
      

45

        اگر از اساطیر خوشتون بیاد پس احتمالا در مورد آشیل هم شنیدین یکی از قهرمانان معروف جنگ تروا که مادرش به خاطر اینکه فرزندش رو شکست ناپذیر کنه اونو توی رودخانه استیکس( اگر درست گفته باشم اسمشو) حمام میکنه اما به خاطر اینکه بچه نمیرد پاشنه پاهایش رو بیرون از آب نگه میدارد و اینطور پاشنه پای آشیل نقطه ضعف اوست . من واقعا دوست داشتم داستان زندگی اش رو بدونم و خیلی خوشحالم که این کتاب رو خوندم در کل هم کتاب رو دوست داشتم. مطمئنم هر کسی پرسی جکسون یا ادیسه رو خونده باشه از این کتاب هم خوشش میاد . این کتاب راجب زندگی این پسر و کسی که دوستش داشت هست یه عاشقانه زیبا عجیب و خارج از راه که فقط بین خدایان یونان معمول هست .
پ.ن: من قبل از اینکه به پایان داستان برسم خواستم نظر های کتاب رو بخونم و متاسفانه با عکسایی که بچه ها گذاشته بودن و اسپویلر نذاشته بودن....... اسپویل شدم مطمئنم اگر نمیدونستم آخرش چی میشه خیلی بیشتر کتاب رو دوست داشتم :)))
پ.ن۲: چرا ۴ ستاره ندادم ؟ و با اینکه دوست داشتم امتیاز کمه؟ چون کتاب مثل کتاب ترند نوشته شده بود و مثل کتاب اودیسه از هومر پر از پرداخت و جزئیات نبود بیشتر حالت نوجوانانه داشت🗡
      

27

6

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.