روزی که پدرم را با دو ماهی طلایی عوض کردم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
گفتم به جاش بابام رو می دم خواهر کوچولوم گفت اوه اوه چی کار می کردی اگر آن قدر دو تا ماهی طلایی دوستت را می خواستی که حاضر بودی هر چیزی جاش بدهی حتی پدرت را چی کار می کردی اگر مامان می آمد خانه و می فهمید چی کار کرده ای؟
یادداشتهای مرتبط به روزی که پدرم را با دو ماهی طلایی عوض کردم