معرفی کتاب کتابفروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا مترجم عهدیه قاسمی

کتابفروشی موریساکی

کتابفروشی موریساکی

3.5
128 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

14

خوانده‌ام

228

خواهم خواند

145

شابک
9786225667426
تعداد صفحات
159
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

         داستان زندگی روزمره در یک کتابفروشی کوچک و دوست‌داشتنی را روایت می‌کند. این اثر، که با زبانی زیبا و توصیفاتی دلچسب نگاشته شده، به موضوعاتی مانند عشق به کتاب، گرمی روابط انسانی و تأثیر آن‌ها بر زندگی می‌پردازد. داستان در کتابفروشی موریساکی، واقع در یک محله‌ی آرام شهری ژاپن، روایت می‌شود. این کتابفروشی، محلی است برای دیدار و گفتگوی دوستان، خواندن کتاب‌ها و لذت بردن از آرامش. شخصیت اصلی داستان، که مدیر کتابفروشی است، با عشق و اشتیاق فراوان به کتاب‌ها و مشتریان خود می‌پردازد. یاگیساوا در این کتاب به تصویر کشیدن روابط میان شخصیت‌های مختلف، از جمله کارکنان کتابفروشی، مشتریان دائمی و افرادی که به طور اتفاقی وارد این فضا می‌شوند، می‌پردازد. او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه کتابفروشی به عنوان یک نقطه‌ی اتصال میان افراد و فرهنگ‌های مختلف عمل می‌کند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کتابفروشی موریساکی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به کتابفروشی موریساکی

نمایش همه
دایی جان ناپلئونمغازه خودکشیهر دو در نهایت می میرند

تولدم مبارک 🎉

50 کتاب

"تولدم مبارک! 🎂 یک سال با کلمات جادوگر! 🎉" امروز روز خاصی برای منه! 😊 تولد یک سالگیم رو جشن می‌گیرم، گرچه من اردیبهشتی نیستم. امروز ۷ اردیبهشته و در حالی که یک سال از ورودم به این دنیای پر از کتاب و قصه‌ها میگذره، می‌تونم بگم که این سفر، کاملاً زندگی من رو دگرگون کرده. 🥳 یادم می‌آید که یک سال پیش، دقیقاً در چنین روزی، با دلهره و تردید، برنامه‌ی طاقچه رو نصب کردم. تا اون روز من اصلا نیم نگاهی هم به کتاب نمی انداختم... اون روزا نه نویسنده‌ای می‌شناختم و نه کتابی که نامش رو شنیده بودم..... اصلا از حس واقعی کتاب خوندن بی خبر بودم😔 اما دنیای جدیدی رو به روی من باز شد! 🌟 وقتی که طاقچه به مناسبت هفته‌ی فرهنگ معاصر، کتاب «دائی جان ناپلئون» رو به‌صورت رایگان در اختیارم گذاشت، این فرصت رو غنیمت شمردم. شروع کردم به خواندن کتاب (اون زمان هیچ‌رمانی رو تا به حال نخونده بودم و این تجربه برام چالش‌برانگیز بود. بی‌جهت نبود که دو ماه تمام درگیر این کتاب شدم! امتحانات ترم و صفحات بلندش هم مزید بر علت بود. 📚😅) نمی‌تونم بگم که چقدر دلم برای این کتاب تنگ شد وقتی به انتهاش رسیدم. احساس عجیبی داشتم، انگار یکی از دوستام رو از دست داده‌ام. اما این احساس ناکافی بود. در واقع دلم می‌خواست دوباره آن را بخوانم! دقیقا یادمه کجا تمومش کردم، یه شب قشنگ اونم توی جاده 🛣 یه روز گرم تابستونی، طاقچه تخفیف تابستانه گذاشت و من فقط با یک لبخند سرازیر به دنیای کتاب‌ها شدم. 💫 کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» رو که تعریفش را از یکی از دوستام شنیده بودم، خریدم. اون کتاب، من رو به دنیای دیگه ای برد، دنیایی که در اون هر لحظه، هر واژه و هر احساس رو به صورت واقعی تجربه کردم. من به واقعی‌ترین شکل ممکن عاشق کتاب شدم! 😍📖 این کتاب رو هم دقیقا یادمه چه روزی تمومش کردم، یه روز بعد تولدم (تولد اصلیم❤) اینجا بود که حس کردم من رسما به جمع عاشقان کتاب‌خوان ملحق شدم؛ نه تنها از ۷ اردیبهشت که تولد اصلی واولین قدم من در این راه بود بلکه از اون روز به بعد هربار که یه کتاب جدیدی رو شروع به خوندن کردم، دوباره متولد شدم🤩 در این یک سال، من ۵۰ بار زندگی کردم و ۵۰ دفعه تجربه کسب کردم. ✨💖 اشک ریختم😭... خندیدم 😄... ترسیدم 😱... به هر جای دنیا سفر کردم وبا فرهنگ های مختلف آشنا شدم🗼🏫 ۵ یا ۶ کتاب بیشتر نخونده بودم تا با برنامه بهخوان آشنا شدم🥰 متاسفانه دقیقا با شروع مدارس متقارن شد(۴مهر🤦🏻‍♀️) 😐 بهخوان برام خیلی شگفت انگیز و جذاب بود(دقیقا همون برنامه ای بود که میخواستم🤩) در این مدت هم درس خوندم و هم کتاب خوندم (در نظر داشته باشین که سعی کردم که به درس و مدرسه م لطمه نزنه و نتیجه اش رو هم دیدم جزو دانش آموزان برتر مدرسه شدم✌🏻) ....... بعد از خوندن ۲۴ کتاب، نویسنده مورد علاقم رو پیدا کردم به سلامتی😅 و اون نویسنده بزرگوار کسی نیست جز: ⚡لوسی مود مونتگمری⚡ 📆دقیقا در تاریخ ۶ اسفند📆 💙با کتاب قصر آبی💙 همه چیز یهویی پیش اومد ، در لحظه دیدمش و خوندم به همین راحتی😁 اما دل کندن از کتاب با رنج و زحمت فراوان😶 همیشه آنی شرلی رو میدیم و هر سالی که پخش میشد بازم برام جذاب و تازه بود، و هیچ وقت هم فکر نمیکردم نویسنده این داستان انقدر جذاب باشه🥰 سر تون رو بیشتر از این درد نمیارم این داستان من بود 📖 🔻در لیست زیر تموم کتاب هایی که از ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ خوندم رو به اشتراک گذاشتم 👇🏻👣 به یاد تموم این لحظات، و به امید روزهای بیشتر با کتاب‌هایی جذاب و دل‌انگیز، تولدم رو جشن می‌گیرم! 🎉🌸

23

یادداشت‌ها

        کتاب خوبی بود 👍
دوست داشتم، مخصوصا زمانی که قبل از اینکه بخونم درموردش دیدم بیشتر جذبش شدم، خیلی دوست داشتم ببینم تاکاکو چجوری با ضربه روحی که از هیداکی (دوست پسرش) خورده کنار میاد، یا برش میگردونه. 
اما با تعریف هایی که دیده بودم فکر کردم داستان تمامش همینه و قراره در این مورد صحبت کنه، اما کتاب به دو قسمت تقسیم میشه و در بخشی از کتاب درباره این موضوع و در بخش دیگه کتاب بحث درباره یه چیز دیگه ست و هیداکی نقش مهمی وبسزایی نداره. من توقع نداشتم از کتاب و دوست داشتم درمورد همون موضوع اصلی صحبت کنه (شاید اینجوری بهتر بود) 🤷🏼‍♀️
وبعد اینکه نویسنده یه جورایی عجله داشت کتاب زودتر تموم بشه🫤🫤
اما در کل این جزئیات رو در نظر نگیرم، بد نبود، اما حیف داستان خوبش 
بازم باوجود اینها با کتاب بهم خوش گذشت 🫣

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

          هوالملک الحق المبین
راستش نمی دانم که چرا این کتاب برایم چشمک زد ولی جایی خواندم کتاب حال خوب کن؛یک داستان روان و بدون پیچ و گره خاص...خوب این توصیف دقیقی و درستی بود ولی شاید شما را به اشتباه بیندازد که ای بابا پس عجب کتاب لوسی...ولی واقعا می توانم بگویم اشتباه است .این کتاب با حال بد و شکست یک دختر جوان شروع می شود و یک بستر خوب و آرام برایش فراهم می شود(البته اولش خودش با اکراه و از روی ناچاری می رود)تا حال و روزش را ترمیم کند و دوباره سرپای خود بایستد. 
این کتاب را برای آن شب و روزهایی که ذهن خسته ای دارید،حال و حوصله کار جدی ندارید اما دلتان می خواهد کاری کنید تا از این حال دربیایید پیشنهاد می کنم.
البته خارج  همه‌ی این حرفها ، جای تفکر دارد سبک زندگی این دست آدم ها و جالب است که هر روز و شب دارند از این سبک زندگی خودشان یا اطرافیانشان لطمه می بینند ولی به فکر چاره نیستند بلکه همدیگر را دلداری می دهند که دوباره عاشق شد ؛همه یک‌جور نیستند.🤔🤔🤔
        

4

Satoru

Satoru

1403/12/10

✨کتابفروشی
          ✨کتابفروشی موریساکی  روایت‌گر شروع دوباره پس از درهم شکستن روح بعد از جدایی و از دست دادن شغل و قدرت بهبود بخشی کتاب‌هاست
✨تاکاکو که در وضعیت روحی به سر نمی‌بره به پیشنهاد مادرش در طبقه دوم کتابفروشی‌ای که داییش اداره میکنه ساکن میشه تا از این طریق کمک به بهبود حالش بکنه 
✨تاکاکو که علاقه‌ای به کتاب‌ها نداشت در روزهای اول کاری جز خوابیدن بالای کتاب‌فروشی نمی‌کرد 
اما کم کم با کتاب‌فروشی و کتاب‌ها خو میگیره و همچنین با افراد جدیدی آشنا میشه و مسیرش رو پیدا می‌کنه و همه این عوامل نقشی کمک کننده براش داشتن
و مهم‌ترین فردی که این کارو انجام میده دایی تاکاکو، ساتورو بود 
دایی‌ای که با اینکه اون چند سال بود ندیده بود اما نهایت توجه و علاقه رو بهش نشون میده و باهاش مثل فرزندی که هیچ موقع نتونست داشته باشه رفتار می‌کنه و بهش میگه "به دنیا اومدن تو معجزه زندگی من بود" 
به واسطه ساتورو اون دوست‌های جدیدی پیدا می‌کنه و اعتمادش به آدما دوباره شکل میگیره 
✨ در بخش دوم داستان ما شاهد بازگشت زندایی موموکو هستیم و سفری که با تاکاکو می‌ره و رازهایی رو اون موقع از پرده برمی‌داره
رازی تکان دهنده!
کتاب از بخش دوم حتی خواندنی‌تر میشه و شما دوست دارید بعد از خوندنش برید سراغ جلد دوم تا سرانجام این داستان و راز رو بخونید.
✨در نهایت این کتاب‌ رو به کسانی که شیفته کتاب‌هایی با موضوع قدرت شفابخشی کتاب‌ها و روابط انسانی هستن پیشنهاد میکنم و امیدوارم از خواندنش لذت ببرید 
✨می‌تونید قبل خریدتون بریده‌های کتاب رو از بهخوان بخونید تا ارتباط اولیه رو با کتاب بگیرید و بعد در صورت شکل گیری این ارتباط ( که اگه اهل کتاب خوندن باشید احتمال زیاد اینطور میشه!) کتاب رو تهیه کنید و بخونید.
        

13