فاطمه رهبری

فاطمه رهبری

@f.rahbari

16 دنبال شده

30 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        هوالملک الحق المبین
می خواستم کتابی باشد که مطالعه اش در ماه مبارک رمضان صرفا از جنبه شرکت در چالش و موظفی درج یک تعداد صفحه نباشد.
می خواستم کتابی باشد که مطالعه اش  در ماه مبارک رمضان همخوانی داشته باشد با حال و هوای عبادت و ذکر.
می خواستم کتابی باشد که مطالعه اش در ماه مبارک رمضان نه تنها به من عذاب وجدان چرا وقتم را تلف این کتاب کردم ، ندهد بلکه احساس کنم چقدر ضروری بود خواندنش.
می خواستم کتابی باشد که مطالعه اش در ماه رمضان برایم مایه رشد باشد و در عین حال لذت بخش با قلمی روان .
می خواستم کتابی باشد که مطالعه اش در ماه مبارک رمضان لابلای شب و روزهای پرمشغله اسفند ماه و سحر و افطار و بی خوابی و مهمانی و عید و سفر نوروزی ، آنقدری جذاب باشد که رها نشود و تا پایان مرا با خودش ببر...
دایان همه‌ی دغدغه های مطالعاتی و ماه رمضان ، یک چیزی برایم پررنگ شده بود و آن کسب اطلاعات و معرفت نسبت به امام جواد عليه السلام 🥹نمی دانم آقا چرا مرا انتخاب کردند تا سر سفره کرامات و مقام امامت شان مهمان کنند چرا که اگر منصفانه نگاه کنیم ، معمولا به چند امام خاص توجه داریم و از همان اهل بیت علیهم السلام هرچند اندک ، اطلاعاتی در مورد تاریخ تولد و نام مادر و .... که متاسفانه به ندرت ابن الرضا علیه السلام جزو آنها هستند.حالا چه شد که نام ایشان برایم درخشید و من کور راه افتادم دنبال آن نور نمی دانم فقط همین را متوجه شدم که وقتی برای ماه مبارک نیت کردم کتابی انتخاب کنم برای خواندن و با همه دغدغه هایی گفتم سراغ کتاب‌های صوتی در تلفن همراهم رفتم ، دیدم چقدر دلم می خواهد  ، مرا با خودش ببرد "مرا با خودت ببر".
چقدر لذت بردم از قلم نویسنده و چقدر شگفت زده شدم از جزئیات شهرهای بغداد و حلب و سامرا و ....از سبک زندگی و داد و ستد و آداب ازدواج و ....مردم  و چقدر غافلگیر از حجم خون آشامی عوامل حکومت عباسی و کوره ادم سوزی و سیاهچال های آدم کش و .... ،در عصر امام جواد عليه السلام. 
به غایت اگر دل بسپاری به کتاب در می یابی که بعد زمان و مکان ، اسارت و آزادی ، برای امام علیه السلام محدودیت ایجاد نمی کند .آنچه حجاب من برای رویت امام زمانم عليه السلام است ،ایمان و معرفت من به امام عليه السلام و میزان تمنای درک محوریت امام عليه السلام و انطباق فعل و کلام و آرزوهایم با متن قرآن و فعل امام عليه السلام است.
آقای من ، یا ابن الرضا(عليه السلام ) از ته قلب ممنون تان هستم برای این مهمانی و تمنای دعایتان و دستگیری تان را دارم از زندان نفس و دنیا که شرایطم بدتر از ابراهیم است.😭😭😭
      

1

        هوالملک الحق المبین
عکس روی جلد را دوست ندارم ولی به نحو خاصی جذبم می کند.در فهرست کتاب‌های در انتظار مطالعه می گذارم در دسته آن کتاب‌هایی که گفته اند در مورد داعش است و چون اسم داعش برایم مساوی درندگی و وحشی گری بیش از هر درنده و جانوری است می روند در آن ته ها تا کی آمادگی روحی داشته باشم برای خواندنش.
حالا اما ۱۰ماه مبارک دوباره جلد نازیبا ولی مانوسش صدایم می کند و با کمی دو دلی شروع می کنم به شنیدن(صوتی فراکتاب) و مثل جادوگری از همان چند جمله‌ی اول سحرم می کند.می نوشم و  می شنوم و لذت می برم.
در مورد جنایت های داعش فقط در دوجا کوتاه اشاره شده و راوی حس و حالش را که گره می خورد به کربلا با من خواننده سهیم  می شود.همان چند خط هم دردناک است و کریه و مشمئز کننده که آیا واقعا باید اسم این موجودات هم انسان باشد؟؟؟
اصل داستان به نظرم دستگیری بانوی ۳ساله کَرَم است .۳ساله ای که نگاه نمی کند که چون قبولش نداری تا دم در مرقد آمده ای و حاضر نیستی داخل شوی چرا که فکر می کنی ماوقع عاشورا و اسارت و شام همه زیاده روی هاست برای گرفتن اشک از خلایق ؛اما او که به این حرفها کاری ندارد. او چشیده درد یتیمی را و تاب نمی آورد یتیمی و گمگشتگی زایر را دست می گیرد تعارف می کند به روشنایی و گرمای حرم و عجب باب الحوائج است . از تاجر قاچاقچی ،اجاره نشین یاران الامین می سازد و مجاور و خادم حرم؛از منکر فجایع عاشورا راوی غربت اهل بیت علیهم السلام و از منتقد و منکر جمهوری اسلامی یک خادم سپاه قدس و فاطمیون و زینبیون.
عمیقا لذت بردم از قلم و صوت و غرق شدم در حوادث و سوالاتی که ببینم نسبت من با آن حوادث ، آن ابتلائات ، آن وسوسه ها چیست.
      

1

        هوالملک الحق المبین
طرح روی جلد شبیه داستان های ابرقهرمانی است و اسم کتاب تداعی بازی‌های رایانه ای و داستان تلاش کرده تلفیقی از هر دو را خلق کند.تلاش شده هیجان انگیز و غافلگیرانه و معمایی باشد.شخصیت اصلی داستان فردی ۱۷_۱۸ساله است ولی بیشتر شبیه یک نوجوان ۱۳ ساله ی عشق فضای مجازی و بازی‌های آنلاین امروزی است.قرار بوده دنیایی جادویی و خیالی ترسیم شود ولی به نظرم تمام این تلاش‌ها ۳از ۵ امتیاز را کسب می کند.باز هم تلاش شده در نهایت مخاطب تشویق به بازگشتن به دنیای واقعی باشد ولی ۲۰۰اندی صفحه همه زد و خورد و پریدن و جنگیدن و حل معما در فضای مجازی سراب است و در صفحات پایانی یک جمله گفته می شود که تمام وقتت را برای فصای مجازی نگذار و دنیای واقعی را جدی بگیر چون غذای خوشمزه در دنیای واقعی پیدا می شود🙄!!و البته یک عشق بچه مدرسه ای خیلی پروانه ای که تاکید بر زیبایی چهره معشوق در واقعیت دارد نسبت به اواتارش در بازی آنلاین!!!!
برای نوجوان‌های عاشق بازی رایانه ای شاید جالب باشد  و شاید برای نوجوان های +۱۳ یک کتاب هیجانی و معماگونه متاسفانه برای من خیلی جالب نبود بیشتر شبیه دیدن انیمیشن خردسال بود با یک عالمه ریخت و پاش با رنگ و لعاب بزرگانه😥
      

1

4

        هوالملک الحق المبین
یک وقت هایی آنقدر یک کتاب عطر آن بالاها را می دهد که دلم می خواهد به عالم و آدم معرفیش کنم...این کتاب زندگی یک جوان فرانسوی است که چهره پیرمرد تبعید شده در خانه روستایی نوفلوشاتو که برایش تداعی مسیح می کند، او را به کربلا می رساند.
این که از کجا و چطور بدستم رسید یادم نیست ولی  قطعا  عکس روی جلد و اسم کتاب چندان جذبم نکرده است ؛ انگار خودش از لابلای برگه های داستان زندگیش دست دراز می کند و دست می گیرد که بیا و پای این سفره بنشین.
صفای دل کمال(ژروم)آمده پای قلم روان آقای دانشگر و شده معجونی که هرچه می نوشی طعم ها و مزه های مختلفی را با لذت می چشی و فکر می کنی کاش باز هم باشد.در لابلای روزهای کودکی و نوجوانی و جوانی موسیو ، برگهای مهمی از تاریخ  انقلاب ایران و منافقین و جنگ را از زاویه ای جدید و کمتر پرداخته شده ، ورق می زنی و با قدمهای تکاملی وجود کمال(ژروم) معرفتی پیدا می کنی به اسلام و ایران. یک تعریف جدید پیدا می کنی از زندگی ، سختی ، پیشرفت و رشد ... و کمال. کمال اسم برازنده ای است برای ژروم ؛ ژرومی که از وقتی خودش را می شناسد شروع می کند پرسیدن و جستجو کردن نقاط ضعف ، حقیقت و راه از چاه و آنقدر پیش می رود که کمال حاصل می شود و چنگ می زند در یال اسبی شیهه کشان که قرنها را درنوردیده برای بردن ژروم از کربلای عملیات مرصاد به کربلای سیدالشهدا.
کربلایی شدن کمال هم دلم را آتش زد و اشک هایم را جاری کرد و هم  داغ حسرتی بر دلم گذاشت با یک پرسش اساسی: من در این آشفته بازار زندگی مدرن لابلای هوش مصنوعی و گوشی هوشمند و زرق و برق شبکه های مجازی و ... تا کربلای حسین علیه السلام چقدر فاصله دارم؟؟؟؟
کاش من هم جا نمانم😭😭😭
      

6

        هوالملک الحق المبین
راستش نمی دانم که چرا این کتاب برایم چشمک زد ولی جایی خواندم کتاب حال خوب کن؛یک داستان روان و بدون پیچ و گره خاص...خوب این توصیف دقیقی و درستی بود ولی شاید شما را به اشتباه بیندازد که ای بابا پس عجب کتاب لوسی...ولی واقعا می توانم بگویم اشتباه است .این کتاب با حال بد و شکست یک دختر جوان شروع می شود و یک بستر خوب و آرام برایش فراهم می شود(البته اولش خودش با اکراه و از روی ناچاری می رود)تا حال و روزش را ترمیم کند و دوباره سرپای خود بایستد. 
این کتاب را برای آن شب و روزهایی که ذهن خسته ای دارید،حال و حوصله کار جدی ندارید اما دلتان می خواهد کاری کنید تا از این حال دربیایید پیشنهاد می کنم.
البته خارج  همه‌ی این حرفها ، جای تفکر دارد سبک زندگی این دست آدم ها و جالب است که هر روز و شب دارند از این سبک زندگی خودشان یا اطرافیانشان لطمه می بینند ولی به فکر چاره نیستند بلکه همدیگر را دلداری می دهند که دوباره عاشق شد ؛همه یک‌جور نیستند.🤔🤔🤔
      

2

        هوالملک الحق المبین 
نوجوان بودم که عمه ام این کتاب را به من هدیه داد.ان زمان یادم نیست که چند صفحه را خواندم و به مذاق خوش نیامد و با خودم گفتم چرا این کتاب به من هدیه داده شد.چند روز پیش دوباره چشمم به کتاب افتاد و خاطره سالها پیش و تصمیم گرفتم  مجدد آن را تجربه کنم.
از فیدیبو اجرای صوتی این کتاب را شنیدم  با صدای مصطفی طالبیان و خیلی برایم دلنشین بود و تعجب کردم چرا همان بار اول متوجه نکات کتاب نشدم.
مدتهاست که فهمیده ام برای هر انسانی چندین کتاب ناب و خاص وجود دارد و حتی برای حس و حامل‌های متفاوتش هم و چه خوب که امروز عزیزانی هستند که انقدر متنوع و زیاد مطالعه کرده اند که می توانند برای هر انسانی متناسب با ویژگی های روحی،خلقی و زیستی کتاب مناسب معرفی کنند.
این کتاب شامل بخش کوچکی از زندگی و روند موفقیت فردی است که پشت سر خود نام پر تمطراق "دوو" را دارد و آرزویش این است که پس از مرگ او را با عنوان "کارآفرین محترم" یاد کنند.مردی که موفقیتش را ناشی از زحمت زیاد،خیرخواهی برای همه و خلاقیت و داشتند رویا می داند.
جملاتی که می توان آنها را قاب گرفت و در مقابل دیدگان گذاشت و هر روز یادآوری کرد و انرژی گرفت در کتاب کم نیست.پیشنهاد می کنم در هر نقش و جایگاهی که هستید این کتاب را مطالعه کنید و از زاویه کاربردی خودتان جملات را تعبیر کنید و بکار ببندید.
      

6

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 143

دوست عزیزم ، نمک را که به غذا می زنی ، خوشمزه اش می کند اما کسی نمی تواند به جای غذا نمک بخورد ! پیامبر یا امام گاهی برای شناساندن خود مجبور به استفاده از قدرت تکوینی اش می شود . موسی (علیه السلام) عصایش را انداخت تا سحره دریابند که حقیقت ورای سحر و چشم بندی و شعبده وجود دارد. اژده های او تمام ابزار و وسایل سحره را بلعید و آنها به او ایمان آوردند. موسی (علیه السلام )می توانست با آن قدرت خداداداشار۶ ای کند و سحره و فرعون و هامون و درباریان را بکوبد و در دم نابود کند. فرعون قرار بود بماند و نشانه های دیگری از حقانیت موسی ( علیه السلام ) را ببیند و حجت بر او تمام شود و پس از اصرار در سرکشی و خیره سری با سپاهش در نیل غرق گردد. خدای حکیم کسی را در ایمان آوردند مجبور نمی کند. همه باید فهم خود را رشد دهند تا راه را از بیراه بشناسند. باید به این ضرورت برسند که نباید از فرعون هایی چون هارون و مامون و معتصم پیروی کنند .باید این نیاز را در خود ببینند که زندگی شان بدون امام حقیقی بی معناست. معجزه و کرامت امام چون رعد و برقی است در شب بیجور تا ظلمت نشینان بدانند نور و روشنایی هم هست.

0

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.