محمدرضا زاهدی

محمدرضا زاهدی

@mrzbook
عضویت

تیر 1402

92 دنبال شده

137 دنبال کننده

                تجربه‌ و آگاهی را دوست دارم
برای همین کتاب میخوانم
              
mohammadrezazahedi42
Overweary1400

یادداشت‌ها

نمایش همه
        الان که دارم می‌نویسم ساعت ۳:۱۲ بامداد است و در اطراف خانه، صدای پدافند و انفجار می‌پیچد. اینکه چرا الان برایتان می‌نویسم دلیلش حال گرفته‌ایست که دارم و نوشتن حال آدم را تسکین می‌دهد. با هندزفری آلبوم غمگین بی‌کلامی اثر یاسر فاروق را می‌شنوم تا بتوانم همراه منصور ضابطیان به مراکش یا همان مغرب سفر کنم. این را از خودش یاد گرفته‌ام که وقتی به کشوری سفر می‌کنی، در طول سفر موزیک‌هایت هم باید حال و هوا و زبان آنجا را داشته باشد. البته خب من ترکیبی از حال و هوای ایران و مراکش را ترجیح دادم و اثری غمگین را انتخاب کردم. کتاب را هنوز تمام نکرده‌ام اما از نیمه آن عبور کرده‌ام و احتمالا تا ساعاتی دیگر به پایان رسیده باشد چون بنظر می‌آید سفر با ضابطیان جذاب‌تر از خواب با چاشنی انفجار و گلوله باشد. خدا کند که جنگ به همین‌ها بسنده کند و اشتهایش کور شود.
بگذریم. کمی از سفرنامه بگویم. من ضابطیان را بسیار دوست می‌دارم چرا که سفر را زهرمار آدم نمی‌کند. قطعا هر سفری تلخی‌هایی دارد اما قلم او خوشی‌هایش افزون بر تلخی‌هایش می‌باشد و همین شما را علاقمند به سفر می‌کند. برخی از سفرنامه‌ها را که می‌خوانم از قلم نویسنده‌اش فقط تلخی و بدبختی و تعصب می‌چکد و اصلا نمی‌شود دو قدم کنارشان راه رفت و لذت برد. ضابطیان خوش‌سلیقه‌ست. او می‌داند که باید کِی به کجا سفر کند. انتخاب مراکش و نوشتن از آن صحه بر کلام من می‌گذارد. ضمن اینکه بلد است فرهنگ هر کشور را چگونه کشف کند. مثلا غذا خیلی اهمیت دارد. غذا بخشی از فرهنگ است. کشوری که غذا، نوشیدنی، ادویه و خوراکی‌های خاص و خوشمزه خود را دارد، یعنی فرهنگش غنی‌ست و گذشته خواندنی دارد. ضابطیان، شما را با خود به بازار‌چه‌ها، کافه‌ها و رستورانهای خاص می‌برد تا طعم نوشیدنی و غذای خاص هر منطقه را بچشید و لذت ببرید. غالبا از قبل هم برنامه‌ریزی نمی‌کند. یا به همسفر خود که از اهالی آن شهر است می‌سپارد یا خودش همراه شما لذت کشف مکان جدید را می‌برد.
ضابطیان برای شما تصویرسازی می‌کند.‌ برای تک‌تک لحظاتی که کنارش هستید، حرف دارد و نمی‌گذارد خسته سفر شوید. شما را به محله‌های قدیمی می‌برد، سینما می‌برد، جاهای خطرناک را نشانتان می‌دهد، بدون تعصب مذهب و آیین آنجا را برایتان بازگو می‌کند و خلاصه پکیج کاملی را در اختیارتان می‌گذارد. پس با او به مراکش بروید و از لحظات سفرتان لذت ببرید.
      

32

محمدرضا زاهدی

محمدرضا زاهدی

1404/3/31 - 02:36

        نگاه فردی به تاریخ همیشه برایم جذاب‌تر از نگاه اجتماعی سیاسی و... بوده است. پیشامد‌های تاریخی علل مختلفی دارند و بنظر می‌آید چرایی آنها مهم‌تر از چگونگی‌شان باشد. در این میان، چرایی فردی یک واقعه تاریخی شاید جذاب‌تر از چرایی‌های دیگرش باشد. اینکه اشخاص مهم واقعه، جدای از منافع حزبی، قبیله‌ای و حکومتی خود، به چه دلیل شخصی و قلبی آن تصمیم را گرفته یا موافقت و همکاری خویش را با آن اعلام کرده‌اند، کمتر قابل حدس می‌باشد و همین تاریخ را از یک روایت بی‌رنگ خشک روزنامه‌ای تبدیل به یک قصه انسان‌شناختی شیرین خوش‌لعاب می‌کند.
برای من شنیدن داستان کینه معاویه از محمد(ص) در جوانی از واقعه فتح مکه و انتقام‌ از نوه او، حسن(ع)، کشش بالاتری دارد تا خواندن یک روایت تک‌‌خطی تاریخی با کمی حواشی. این‌جاست که هنر نقش خود را ایفا می‌کند و به تاریخ سرد و بی‌روح، جان می‌بخشد.
نمایشنامه حاء. سین. نون، شاید همه تاریخ آن روز را نگوید اما آنچه برای بیانش اراده کرده را خوش گفته است.
      

5

محمدرضا زاهدی

محمدرضا زاهدی

1404/1/16 - 20:04

        قطعا بوکوفسکی‌ یک چرک‌نویس حرفه‌ای است. او توانسته در هر یک از کتاب‌هایش، گوشه‌ای از اتفاقات روزمره زندگی که غالبا اهمیتی ندارد را با زبان کوچه و خیابان و گاها با چاشنی تخیل برای ما بازگو کند. زبان او کثیف و ساده و به دور از آلایش و نکات ادبی است. به طور معمول بعد از خواندن چند صفحه اول کتاب بایستی متوجه شوید که وقت خود را تا انتها تلف کرده و بیهوده زمان می‌گذارید اما چیزی شما را تا آخرین کلمه کتاب کشان کشان می‌برد و آن جز قدرت قلم بوکوفسکی‌ نمی‌تواند باشد.
سروش صحت کتابهای بوکوفسکی‌ را برای خوانش انتخاب می‌کند و بنظرم او خودش نیز در دل شلختگی قلم و سبک زندگی بوکوفسکی‌ را دوست دارد و چقدر صدایش هم مناسب از آب درآمده است.
بوکوفسکی‌ را برای دو چیز بخوانید:  ۱- گذر روزمره ۲- یادگیری نوشتن
در پایان هم باید خاطر نشان کرد که در ترجمه کتابهای بوکوفسکی‌ قطعا محدودیت شدیدی داریم و آنچه از او در ترجمه‌ها می‌بینیم قلم نصفه و نیمه و سانسورشده اوست.
      

27

محمدرضا زاهدی

محمدرضا زاهدی

1404/1/14 - 00:42

        نهاد مدرسه با شکل و ساختار امروزی سالیان زیادی نیست که جای خود را در نظام تمدنی جهان پیدا کرده و زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است و تحولات و تغییرات متعددی را خود نیز تجربه و در جوامع ایجاد می‌کند. در این میان فرهنگ، زبان، اخلاق، دیانت و اندیشه کودکان و نوجوانان کشور مستقیما متأثر از این نهاد است و امروزه شاید با تضعیف نهاد خانواده به جهت اشتغال پدران و مادران در ساعاتی طولانی از روز و گذراندن اوقات فراغت انسان‌ها در فضای مجازی به دور از داشتن ارتباط مستحکم با یکدیگر، تأثیر مدارس چندین برابر نیز شده است. لذا پاسخ نهاد مدرسه به تغییرات سریع اطرافش و طرز تفکری که تولید و به دانش‌آموزان منتقل می‌کند، در آینده کشور نقشی بنیادی‌تر از قبل دارد. به همین دلیل برای معلمین، مطالعه آثاری این‌چنین که تجربه زیسته همکاران موفق و با تجربه و صاحب اندیشه آنان را برایشان تذکره‌وار و به دور از تکلّف بیان می‌کند، ضروری است و کمک شایانی به تجدید رفتار و رشد نگرش آنان می‌کند.

در این میان، موسسه مطالعاتی متن، در تلاش است تا با گردآوری اندیشه و تجربه‌ زیسته معلمان و مدیران مدارس اسلامی، قدمی در این راستا بردارد و کتابی که مشاهده می‌کنید پنجمین کتاب از سری کتاب‌های تجربه‌نگاری مدیران مدارس اسلامی است که به روایت زندگی مجاهدانه و عالمانه سرکار خانم فریده حدادیان می‌پردازد. ایشان از سال‌های قبل انقلاب زیر نظر اساتیدی چون مرحوم شاه‌چراغی رشد یافتند و سپس با تأسیس مدرسه روشنگر تا به امروز، تأثیر مهمی در فرهنگ و تربیت این سرزمین گذاشته‌اند.

آنچه در این کتاب برای من خاص بود موارد زیر است:
۱- در نگاه تربیتی اسلام، انسان تربیت نمی‌شود مگر با دیدن یک الگوی انسانی درست. مصداق بارز این روش هم پیامبر اکرم (ص) هستند که قرآن در این باره فرمود: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا {سوره احزاب آیه ۲۱}» یعنی مسلمانان، پیامبر را به عنوان یک الگوی صحیح می‌دیدند و به او و اسلام علاقمند می‌شدند. پس طبق این نگاه تربیتی، ما نیز در مدارس به معلمانی نیاز داریم که اول از همه انسان‌هایی اهل تقوا و رشدیافته باشند، ثانیا بدنه فکری و اعتقادی آنان با دیگر معلمین یکدست باشد تا بتواند با یکدیگر به بهترین نحو، همکاری داشته باشند و یکدیگر را تکمیل کنند، ثالثا موضوع تربیت دغدغه اصلی آنان باشد و به معلمی، صرف شغل و مسیری برای کسب درآمد نگاه نکنند که معلمی جز با مجاهدت و صبر و ایثار میسر نخواهد بود.

۲- بنظر می‌آید که همچنان وزارت آموزش و پرورش کما فی‌السابق، تربیت را لفظا موضوعی مهم دانسته اما در عمل کاری برای آن نمی‌کند و چه بسا در مواردی سنگ‌اندازی نیز می‌کند. برگزاری چند مسابقه و اجرای نصفه و نیمه چند بخشنامه کمکی به تربیت دانش‌آموزان نمی‌کند و آنچه قبل از این‌ها اهمیت دارد، تولید نیروی انسانی مخلص، متعهد و متخصص است که سکنات و رفتار او بچه‌ها را مجذوب خویش کند. همچنین خانواده‌ها نیز بایستی مثل گذشته تربیت فرزندان خویش را مهم دانسته و برای آن اقدامی کنند. امروزه مشاهده می‌کنیم که خانواده‌ها صرفا به دنبال موفقیت آموزشی فرزندان خود در کنکور و رفتن به دانشگاه‌های معتبر در رشته‌های خاص هستند و این مسبب تولید انسان‌هایی تک‌بعدی خواهد بود.

۳- تربیت دختران هر کشوری مطابق الگو‌های فرهنگی و آداب و رسوم ملی آن کشور، بعضا مهم‌تر از پسران است، چرا که پسران یک سرزمین در دامان مادران خود رشد می‌کنند و اگر مادران آینده کشور ما به درستی تربیت نشوند، فرهنگ و زبان و آداب و رسوم ما زیر سوال رفته و طولی نمی‌کشد که متلاشی می‌شویم. پس داشتن مدارس دخترانه قوی با کادر قوی و اندیشه مناسب موضوع مهمی است که باید این روزها به حالش فکری کرد، چرا که آنچه در جامعه آشفته و سریعا در حال تغییر امروز می‌بینیم، گواه ضعف ما در این حوزه می‌باشد.
      

6

محمدرضا زاهدی

محمدرضا زاهدی

1404/1/11 - 21:45

51

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.